ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

مغز افراد جانی
علمی

مغز جنایتکاران چه تفاوتی با افراد عادی دارد؟

خبر تکان دهنده متهم شدن وزیر علوم و شهردار سابق تهران به قتل این سوال را به ذهن همه آورد که چه چیزی باعث شد فردی با سابقه تحصیلی و کاری درخشان دست به چنین ...

یونس مرادی
نوشته شده توسط یونس مرادی | ۱۹ تیر ۱۳۹۸ | ۲۲:۰۰

خبر تکان دهنده متهم شدن وزیر علوم و شهردار سابق تهران به قتل این سوال را به ذهن همه آورد که چه چیزی باعث شد فردی با سابقه تحصیلی و کاری درخشان دست به چنین خشونتی بزند. این سوال به افراد عادی محدود نمی شود و دانشمندان از ده ها سال قبل با تحلیل مغز افراد جانی به دنبال یافتن پاسخی برای آن بوده اند.

در قرن هجدهم روشی به نام جمجمه شناسی توسط «فرنز گال» رواج پیدا کرد، که بر اساس آن با مطالعه برجستگی های ظاهری جمجمه می توان به لایه های شخصیت افراد پی برد. او پس از مطالعه تعدادی بیمار و زندانی سیستمی شامل ۲۷ نوع برجستگی جمجمه را توسعه داد که حتی طی دو قرن بعد هم بین مردم محبوب و پذیرفته شده بودند.

مطالعات بعدی دانشمندان ثابت کرد که این سیستم هیچ پایه و اساس علمی ندارد و سماجت روی آن تنها از روی عدم آگاهی یا منافع شخصی صورت گرفته است. با این وجود مفهوم اصلی آن حتی در قرن بیستم به پایه ای برای ایده های نژادپرستانه تبدیل شده بود.

در اواخر قرن بیستم و با ظهور تکنیک های تصویربرداری مغزی مدرن این مطالعات رنگ علمی تری به خود گرفت که به عنوان عصب جرم شناسی (Neurocriminology) از آن یاد می شود.

این روزها عصب شناسان در داده های تصویربرداری مغزی به دنبال نشانه های بیولوژیکی و ساختاری مربوط به رفتارهای نامطلوب از جمله خشم، فقدان همدلی و شخصیت ضد اجتماعی هستند.

زمینه فعالیت این افراد به عنوان یکی از شاخه های علوم اعصاب تا حد زیادی پذیرفته شده و دیدگاه های جذابی را در مورد ساختارهای مغزی ویژه با پتانسیل تولید رفتارهای خشن و نابهنجار مطرح کرده اند. برای مثال آنها نشان داده اند یک درصد جامعه دچار نشانه های سایکوپاتی هستند اما این میزان بین مجرمان و جنایتکاران به ۲۵ درصد می رسد.

تفاوت های بیولوژیکی مغز افراد جانی با دیگران

سابقه تصویربرداری از مغز جانیان به مدت ها قبل باز می گردد. «ادرین رین»، از محققان پیشروی عصب جرم شناسی در دهه ۹۰ میلادی مطالعات زیادی را روی بخش های خاصی از مغز صورت داد که ظاهرا به رفتارهای جنایت کارانه ارتباط پیدا می کنند. تصاویری که وی از اسکن مغز یک قاتل درگیر اختلال روانی بنام «آنتونیو باستامانته» به دادگاه نشان داد، بیانگر نقصی آشکار در مغز وی و توجیهی برای عمل مجرمانه اش بود و به این صورت او را از مجازات اعدام رهانید.

آدرین رین
ادرین رین

حدود شش سال قبل هم آدرین رین، به عنوان استاد جرم شناسی دانشگاه پنسیلوانیا مدعی شد که میزان فعالیت در بخش های جلویی مغز که به پردازش اطلاعات، خودآگاهی و حساسیت به خشونت ارتباط دارد، در بسیاری از مجرمان، قاتلان و جامعه ستیزها کمتر از حالت عادی است.

تحقیقات دانشگاه های پنسیلوانیا و فناوری نانیانگ روی ۸۱ فرد بزرگسال هم نشان داده که با تحریک بخش پیش پیشانی که ایده ها و رفتارهای پیچیده را کنترل می کند، احتمال ارتکاب به خشونت تا ۵۰ درصد کاهش می یابد.

مطالعه ای که جدیدا در ژورنال «تصویربرداری مغز و رفتار» منتشر شده، گام مهمی را در زمینه تصویربرداری عصبی رفتار جنایی برداشته است. این مطالعه روی ۸۰۸ زندانی مذکر بزرگسال صورت گرفته و نشان می دهد بین مغز افراد جانی با کسانی که مرتکب جرایم غیرجنایی خشن یا غیر خشن شده اند، تفاوت های قابل توجهی وجود دارد.

هرچند «کنت کی‌یل»، از محققان این پروژه و اساتید برجسته بر این باور است که در تحقیقات رین رفتارهای جانیانه با دیگر اختلالات روانی از جمله شیزوفرنی درهم آمیخته است:

مطالعات آنها روی جانیانی صورت گرفته که به دلیل جنون بی گناه شناخته شده بودند. این افراد از روانپریشی، آسیب مغزی و مشکلات دیگر رنج می برده اند اما از ۸۰۸ کیس ما هیچ کس دچار مشکلات روانی یا آسیب مغزی نبوده است. این جامعه آماری هم در نوع خود بی سابقه است.

در این پروژه افراد شرکت کننده به سه گروه تقسیم شده اند:

  • ۲۰۳ فرد مرتکب جنایت (شامل افرادی که به جرم خود اعتراف کرده یا مجرم شناخته شده اند)
  • ۴۷۵ فرد با جرم خشونت آمیز غیر جنایی (شامل ضرب و جرح، خشونت خانگی و دیگر موارد منجر به آسیب بدنی)
  • ۱۳۰ فرد با خشونت های کمتر (حمل مواد مخدر، فحشا و دیگر موارد فاقد آسیب بدنی جدی)

نتایج مطالعه نشان دهنده تفاوت قابل توجه در میزان ماده خاکستری موجود در مغز افراد جانی با دو گروه دیگر است. بر این اساس در چند ناحیه از مغز عاملان جنایت سطح این ماده به مراتب کمتر از دو گروه دیگر است و حتی میزان این ماده بین مجرمان خشن و گروه سوم نیز تفاوت هایی با هم دارد. دکتر کی‌یل در این باره می گوید:

مغز آنهایی که به جنایت دست زده اند در مناطق قشر اوربیتوفرونتال‌ و لوب قدامی گیجگاهی دارای ماده خاکستری کمتری نسبت به دو گروه دیگر است.

این یافته با بسیاری از مطالعات دیگر تطابق دارد. قشر اوربیتوفرونتال‌ در پردازش عاطفی و موقعیت های هیجانی نقش اساسی داشته و مانند یک کد عصبی احساسات را تعیین می کند. این ناحیه به طور مستقیم و غیر مستقیم با هیپوکمپ و آمیگدال ارتباط عصبی دارد، در نتیجه می تواند در پردازش حافظه هیجانی دخالت داشته باشد و حتی مطالعات نشان داده که با تحریک عمقی آن می توان افسردگی را تسکین داد.

استفاده از تصویربرداری مغزی برای  شناسایی مجرمان

کنت کی‌یل معتقد است که با جمع آوری داده های بیشتر می توان صحت این روش را افزایش داد و در آینده با بررسی داده های مغزی افراد احتمال وقوع رفتارهای جنایتکارانه را پیش از ارتکاب پیش بینی کرد:

هدف بعدی پیگیری رفتار تعداد زیادی از جوانان با رفتار پر خطر است. با بررسی قشرهای خاص مغز آنها احتمال وقوع رفتار جنایتکارانه در آینده را پیش بینی می کنیم و بعدا مشخص می شود که این پیش بینی چقدر درست بوده است.

نتایج این مطالعه می تواند تا حدودی آزاد دهنده باشد چرا که به یک جبر بیولوژیکی اشاره دارد، به عبارت دیگر فرد با یک نقص یا اختلال در برخی نواحی مغزی متولد شده و بدون اینکه اختیار چندانی داشته باشد به احتمال زیاد در آینده مرتکب جنایت خواهد شد.

آیا این تئوری به معنی استفاده از تصویربرداری مغزی به عنوان یک سند در پرونده های جنایی است؟ یا حتی مهمتر از آن اگر ما قادر به شناسایی نشانه هایی از احتمال ارتکاب جنایت در آینده باشیم، با افراد دارای این علائم باید چه بکنیم؟

پروفسور ادرین رین وجود این علائم در افراد را نه یک نشانه قطعی مبنی بر مجرم شدن افراد، بلکه هشداری تلقی می کند که از احتمال کشیدن شدن به سوی رفتارهای پر خطر حکایت دارد. او حتی پیشنهاد راه اندازی برنامه ای عمومی با هدف جلوگیری از جرم را می دهد که در آن علائم هشدار دهنده شناسایی شده و در سنین پایین به تغییر و اصلاح آنها پرداخته شود. رین در پاسخ به این سوال که آیا حاضر است چنین تستی را روی فرزندش انجام دهد یا گفت:

اگر کودکم مشکلی داشته باشد به عنوان پدر ترجیح می دهم در جریان قرار گرفته و راهکار مقابله با آن را یاد بگیرم.

با این حال هنوز هم آزمایش مغز افراد جانی، بیماران روانی و سایر مجرمان خشن از زمینه های علمی بحث برانگیز تلقی می شود و از نظر برخی تلاش های مدرن برای یافتن ارتباط بین اقدامات مجرمانه ویژگی های مغزی، تفاوت چندانی با جمجمه شناسی های جنجالی قرن هجده و نوزده ندارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی