نتایج علم مهندسی داده؛ کلمات کلیدی که از خودکشی قریبالوقوع خبر میدهند
در آمریکا سرویسهایی برای افرادی که قصد خودکشی دارند، وجود دارد که میتوان با تماس گرفتن یا پیامک زدن با این سرویسها، با کارشناسان و روانشناسانی صحبت کنند تا در اسرع وقت از اقدامات آنها جلوگیری ...
در آمریکا سرویسهایی برای افرادی که قصد خودکشی دارند، وجود دارد که میتوان با تماس گرفتن یا پیامک زدن با این سرویسها، با کارشناسان و روانشناسانی صحبت کنند تا در اسرع وقت از اقدامات آنها جلوگیری شود. یکی از ارائهدهندگان این سرویسها اخیرا کلمات کلیدی را منتشر کرده که این افراد استفاده میکنند. برخلاف چیزی که ممکن است فکر کنید، این کلمات مستقیما به خودکشی اشاره نمیکنند.
نانسی لوبلین (Nancy Lublin) سرویس به نام کرایسیس تکست لاین (Crisis Text line) راهاندازی کرده که افرادی با گرایشات خودآسیبی به آن پیام داده و درخواست کمک میکنند. این شرکت که از سال ۲۰۱۳ فعالیت خود را آغاز کرده، بیش از ۱۲۹ میلیون تکست به این افراد داده و از خودکشیهای بسیاری جلوگیری کرده است. لوبلین میگوید:
زمانی که از مردم میخواهیم کلماتی با ریسک بالا را پیدا کنند، اکثر به کلماتی مانند «غمگین»، «ناراحت» یا «کمک» فکر میکنند. آنها کلماتی را انتخاب میکنند که احساسات بد را منتقل میکند. اما کلماتی که واقعا باید به دنبال آنها باشید، کلماتی هستند که منجر به این اتفاقات میشود.
او میگوید که بیشترین کلماتی که در بطن آنها نیاز به کمک فوری احساس میشود، «اکسدرین» [دارویی که از ترکیب آسپیرین، استامینوفن و کافئین ساخته می شود]، «ایبوپروفن»، «استامینوفن»، «۸۰۰ میلی گرم» و در نهایت ایموجی قرص هستند. کلمات فوق این را نشان میدهند که شخص، دیگر از مرحله فکر کردن به خودکشی گذشته و اکنون در حال برنامهریزی برای انجام آن است. مهندسین داده این کلمات را به کمک الگوریتم خاص خود پیدا کردهاند.
تکنولوژی به کار رفته در این کار به مهندسین داده اجازه میدهد که غرایز انسانی که بیشتر روی کلمات «دپرس»، «ناراحت» و حتی «خودکشی» تمرکز میکنند، عبور کرده و کلماتی را برگزیند که استفاده از آنها رو به افزایش است. با توجه به لیست به دست آمده، آنها میتوانند اشخاصی که بیشتر در معرض خطر هستند را به اول صف اولویتها انتقال دهد. مشابه این کار در بیمارستانها رخ میدهد و آنجا هم افرادی که بیشترین نیاز به رسیدگی فوری دارند را در اولویت قرار میدهند.
به کمک این الگوریتم، کارشناسان توانستند ۸۶ درصد از تماسها را مدیریت کنند و تنها در یک درصد مواقع مجبور شدند با مراکز اورژانس برای مداخله فوری تماس بگیرند. جالب اینجاست که پیش از این الگوریتم، اوضاع چندان مساعد نبوده ۵۰ درصد مواقع باید با مراکز اورژانسی تماس گرفته میشد تا مداخله فوری صورت گیرد. لوبلین میگوید:
داشتن الگوریتمی اینچنینی مرز باریک میان مرگ و زندگی را تعیین میکند.
در ایران هم سرویسهای مشابه برای این کار وجود دارد و اگر شما و نزدیکانتان گرایشهای خودکشی دارید میتوانید با اورژانس خدمات اجتماعی با شماره «۱۲۳» به صورت شبانهروزی تماس بگیرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تو ایران تا دلت بخواد دلیل برای خودکشی وجود داره ... ولی خوب ... خدایی نمیدونم چرا یکی باید تو کشور های پیشرفته بخواد خودکشی بکنه .
کافیه چند ماهی بیاد اینجا زندگی کنه ، و شرایط زندگی اینجا رو ببینه و بعد برگرده به کشور خودش .... یعنی اونوقت هستش که قدر زندگی و شرایطی که توش هستش ( و الان ازش خسته شده و دلش رو زده ) میفهمه .
باید یک شاخه جدید تو روان شناسی باز بشه به اسم : "ایران درمانی"
سلام
(خدایی نمیدونم چرا یکی باید تو کشور های پیشرفته بخواد خودکشی بکنه)
هرجیزیُ که توی تلوزیون بهت نشون میدن و هرچیزی که توی اینترنت می خونی و میبینی باور نکن
شما چشمُ گوشتونو به همه چیز بستید جز اینکه سعی می کنید خوبی ها و زیبایی های دنیارو ببینید که البته این بنا به تعریف خودتون زیا و خوب هست دید من این شکلی نیست و سعی می کنید امیدوار باشید سعی می کنید به زندگی معنا بدید سعی می کنید هدف داشته باشید برای رسیدن به تمام لذت ها هر کاری می کنید یعنی هدف سازی می کنید و وسیلرو توجیه می کنید و امید واحی میدید و جملات انگیزشی میسازید و غیره که این مدل رفتارهارو من ازتون زیاد دیدم کلا دنیا شده فیلم هندی که از اول هم همینطور بوده طرف مثلا چون انگیزه داره میبینیم موقع کار یا انجام یک حرکت ورزشی انرژیش چند برابر میشه کلا به خواسته هاتون که از غرایزشون گرفته میشه تن میدید ولی از خودتون نمی پرسین چرا واسه همین طرف 80 سالش میشه اما براش مثله 1 انگار همین دیروز بود میمونه و بقول خودتون که شما اینین یا همینطوره هستین تا بوده همین بوده باعث شده دنیاییرو بوجود بیارین که من که منطقی هستم با دیدن بعضی چیزا از شدت ناراحتی به سختی می تونم جلوی اشکامو بگیرم 90 درصد انسان ها مثله شما هستند و انسان هایی مثله من کم هست حالا بر همین اساس یک شخصی که مثله خودتون هست ولی ذهنیتش جوری شکل گرفته (که حالا این قسمت طولانی هست نمیشه توضیح بدم ) و با دیدن بعضی چیزا جای تعجبی نداره که دست به خودکشی بزنه یا اینکه همرنگ جماعت بشه یعنی به اجبار به خیلی چیزهایی که نباید تن بده ولی تن میده و حقارت ها تحمل می کنه که شما اسمشو می ذارین پیروزی درحالی که در زندگی نه پیروزی وجود داره نه شکستی باعث این چیزا خودتون هستین
کلا یک سیستمی خودتون بوجود اوردید و رنج هایی رو بوجود اوردید که می تونه نباشه و بجای تغییر با گفتم این جمله که تا بوده همین بوده به خودتون می قبولونید یا از روی ناچاری یا بخاطر منفعت
هنوز دارید به شیوه چند هزار سال پیش زندگی می کنید که هیچی نداشتید و مثله حیوانات می رفتید شکار و توی غار زندگی می کردید ولی الان دارید به شیوه ی مدرن انجامش میدید و اسمش رو هم گذاشتید اقتصاد
کلا سیستمی هست که پر از تنشِ و آرمشی توش وجود نداره و هرچی جلوتر میریم با پیشرفت تکنولوژی داره بدتر میشه
و اما دید خودم
زندگی هیچ معنایی نداره و هیچ هدف و تکاملی هم وجود نداره و برای زندگی کردن نیازی به هدف نیست نیازی به معنا نیست فقط باید بگیرید درست زندگی کنید
اون دنیا و خدا وجود داره ولی به این معنا نیست که به زندگی معنا میده درواقع زندگی به خودی خود هیچ معنایی نداره فقط کافیه این چیزارو بفهمین
کلا بحثش طولانی هست و اینجا جاش نیست
برای فهمش تنها چیزی که می تونم بگم اینه که علمتونو بالا ببرین هم دنیوی هم معنوی جفتش لازمه
افسردگی ربطی به محل زندگی و ثروث و شغل نداره تو هر جایی و هر قشری ممکنه به وجود بیاد
حقیقت اینه ، بدون استثنا ، هرگز هیچگونه خودکشی در جهان صورت نگرفته مگر اینکه دست شخص دیگری در میان نبوده باشه بدینصورت که شما چنان شخصی رو تحت فشار قرار بدی که خودش تیر خلاص رو به خودش بزنه این دیگه خودکشی نیست این قتلِ و به نظرم به هر دلیلی که شخصی به زندگیِ خودش پایان بده در واقع قتلی صورت گرفته حتی اگه به دلیل ثروت یا گشنگی هم بوده باشه . به نظرم ما هنوز به تعریف درست اتفاقات دوروبرمان نرسیدهایم و تاکنون چنان که بوده و هست جای علت و معلول رو اشتباه میگیریم .به نظرم خودکشی نه تنها یک بیماری نیست بلکه اصلا وجود خارجی هم نداره و این که چرا اون رو یک مرض روانشناسی یا تن کارشناسی میدونن تنها به دلیل درماندگیِ قانون و قضا به نسبت دادن این جنایت به شخصیت که حتی از جانب خود مقتول ( مُرده ) هم به رسمیت شناخته نشده و این به نظرم بسیار جای اصلاح داره و باید در تعریفش تجدید نظر بشه . مشکل اینجاست که موضوع بسیار سادست اما چنان برای عموم جذاب به نظر میاد و چیزهای جذاب هم چنان که اُفتد و دانی تعاریف بیشتری برایشان داریم بدون اینکه ذره ای به اصل موضوع نزدیک شده باشیم . خودکشی یک کلمه یا جملهٔ مجهوله و جزو معادلات نیست .
سلام
کاملا موافقم
یه سری افراد هستند که کم نیستند و اکثرا جوامع خودشون تشکیل دادن نمی خوان بپذیرن که مشکل از خودشون هستند
مثلا جلوی کسایی که بطور رسمی مثلا کاخانه مثلا الکل خوراکی تولید می کنن نمیگن مشکل از ایناست میگن مشکل از اون کسی هست که داره مصرف می کنه
اسلح میدن دست مردم طرف عصبانی میشه میزنه یکیُ می کشه نمیگن مشکل از اسلحه ساز هست میگن مشکل از اون شخصی هست که اسلحه بدست گرفته و شلیک کرده یکیُ کشته
سیگار تولید می کنن میگن نکشید
مواد مخدر از هر نوعیشو تولید می کنن و میگن مصرف نکنید
پولُ از مردم میگیرن و مردم رو گشنه می ذارن و میگن دزدی نکنید
برای سود بیشتر و درست کردن کاخ یا قصر مثله ربات از مردم کار می کشن و میگن دزدی نکنین
کشاورزان که بقول بعضی ها ستون های دنیای انسان ها هستند وضعشون از اون کسی که محصولُ می خره میده به مغازه دار با اخلاف زیاد بدتر هست
و غیره که میشه مثال های این شکلی زیادی بگم