کودکان کار در فضای مجازی؛ روایت زندگی در اتاق شیشهای
شاید تصور ما از کودک کار آن پسرکی باشد که پشت چهار راه با یک بطری از آب کف آلود و یک دستمال چرکین، شیشههای ماشین را میشوید و بعد هم زل میزند به ما ...
شاید تصور ما از کودک کار آن پسرکی باشد که پشت چهار راه با یک بطری از آب کف آلود و یک دستمال چرکین، شیشههای ماشین را میشوید و بعد هم زل میزند به ما تا حقالزحمه کاری که کرده را بگیرد؛ یا آن دخترک فال فروشی که دم خروجی مترو دفتر مشقش را باز کرده و مشغول نوشتن است و هم فال میفروشد و هم وزنهای خراب در کنار خود گذاشته تا مردم با آن خودشان را وزن کنند. نمیتوان به این تصورات برچسب اشتباه زد ولی مفهوم کودک کار مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، با رشد جوامع تغییر پیدا کرده و حالا کودکان کار مدرنی از شبکههای اجتماعی سر برآوردهاند که به وسیله پدر و مادرشان و یا شوق بچهگانه خویش، از ذات اصلی کودکی خود دور افتادهاند و وارد بازار کار شدهاند. این کودکان کار تفاوت عمدهای که با بچههای خیابان دارند در اینست که وضعیت رفاه و معیشتی و روانی بهتری دارند اما غفلت از آنها باعث میشود که کودکان کار فضای مجازی، آینده تاریکی برای خودشان خلق کنند.
ویدیو دختر بچهای که بامزه حرف میزند و با مادرش کل کل میکند یا پسری که قیافه بانمکی دارد و با یک هنرپیشه کل کل میکند. این ویدیوها به اصطلاح وایرال میشوند و گل میکنند و بعد موج سواری روی آن آغاز میشود. ویدیوهای دیگری از بچهها منتشر میشود و پیج شخصی و جداگانهشان راهاندازی میشود، کم کم در بین ویدیوها تبلیغات ظریفی دیده میشود و این فعالین دیجیتال مارکتینگ هستند که به سمت استفاده ابزاری از این بچهها میروند و والدینی که وسوسه شهرت و البته پول، باعث میشود تا قبول کنند فرزند خردسالشان درگیر این دنیا بشود.
«فاطمه شهریزفر» عضو هیات رییسه انجمن کودکان کار در گفتگو با دیجیاتو، کودک کار را اینطور تعریف میکند که «هر جایی که فعالیت اقتصادی –از هر نوع- مانع رشد سالم کودک از نظر اجتماعی، روانی و جسمانی شود و از طرفی مانع حقوق اساسی کودک شامل بازی و آموزش شود، کار برای آن فرد مضر بهشمار میآید.» او معتقد است که با همین تعریف اگر فعالیت کودک در فضای مجازی منجر به هر نوع آسیب و نقض حریم خصوصی او شود، مغایر با حقوق کودک خواهد بود.
او تاکید میکند که پشت پرده کودکان کار در فضای مجازی لزوما پولهای هنگفت نیست و گاهی بیشتر از مسائل مادی، شهرت است که برای والدین و یا خود بچهها جذاب است:
«تمام این فعالیتها به جنبهی اقتصادی برنمیگردد و همه والدین درآمدزایی از قِبَل کودکانشان ندارند، اما جذابیت دیده شدن، فالوور و لایک گرفتن، دامی برای نقض حریم خصوصی کودکان است؛ جاییکه خصوصیترین لحظات زندگی کودکان در معرض دید همگان قرار میگیرد و قضاوتهایی از پیش تعیینشده برای آنان میسازد که خود منجر به آسیبهای بسیار در دوران نوجوانی این کودکان و در ورودشان به اجتماع خواهد داشت.»
شهریزفر معتقد است که رفتار جامعه در فضای مجازی به این موضوع بیشتر دامن میزند و باور دارد که این مردم هستند که ناآگاهانه باعث رشد این موضوع در فضای مجازی میشوند، او تاکید میکند مردم به مثابه سرگرمی به کودکان نگاه میکنند در حالی که از دیگر مسائل مهم غافل ماندهاند: «فعالیت فضای مجازی با تشویق آنی همراه است و با توجه به جذابیت کودکان و فعالیتهای آنان، متاسفانه ویدیوها و عکسها از شیرینکاریها، توانمندیها و... بچهها بهسرعت لایک میخورد و بازنشر میشود، همین تشویق آنی جذابیتی برای والدین است برای انتشار بیشتر محتواهای مرتبط با کودکشان.»
به باور او دنیای کودکی شیرینیها و جذابیتهایی دارد که برای همه مردم لذتبخش است و از همین رو مسائل دنیای کودکان برای بزرگسالان گاه جذاب به نظر میرسد. شهریزفر تاکید دارد برای درک بهتر از نیمه تاریک این موضوع، مردم باید خودشان را جای کودک قرار دهند: « تصور کنیم که تمام لحظات خصوصی زندگیمان در معرض دید و قضاوت دیگران قرار میگیرد، چه میکنیم؟ آیا حاضر به این زندگی در اتاق شیشهای هستیم؟ اگر در این قضاوت با خودمان صادق باشیم، میفهمیم که با دنبال کردن صفحات این کودکان به این امتیاز لحظهای والدین دامن میزنیم که خود منجر به ابزاری شدن زندگی کودک در مقابل دوربین خواهد شد. در واقع در این برهه اگر آگاهانه برخورد کنیم، با دنبال نکردن این والدین میتوانیم در این امتیاز لحظهای سهیم نباشیم.»
شهریزفر با ذکر این نکته که «شاید کودکی فعالیت اقتصادی نداشته باشد، اما کل زمانش را در مقابل دوربین پدر و مادر زندگی کند، و این مساله هم باز نقض حریم خصوصی کودک است.» تاکید میکند که کودک کار بودن در فضای مجازی صرفا تبلیغات و پول درآوردن از طریق کودک نیست. او در پاسخ به این سوال که این کودکان در زندگی کنونی و آینده خود با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهند کرد به دیجیاتو میگوید:
«تصور کنید تمام مدت در یک اتاق شیشهای زندگی کردهاید، دوست و آشنا و غریبه دربارهی فعالیتهای روزانه، علاقهمندیها و نقاط قوت و ضعف شما آگاهی دارند، حتا در لحظات تنهایی شما حضور داشتند، تمام لحظات اندوه شما و ناکامیهایتان را دیدهاند، به اشتباهات شما خندیدهاند. در نتیجه زمانی که شما به آستانه کودکی و نوجوانی که آغاز زندگی اجتماعیتان است میرسید، پیش از آنکه خواسته باشید تصویری از شما شکل گرفته است. این موضوع جدا از نقض حریم خصوصی کودک، او را با تصویری غیرواقعی در جامعه روبهرو میکند، تصویری از پیشساخته که کودک انتخابی در آن نداشته است.»
عضو هیات مدیره انجمن کار همچنین میگوید که با فرو رفتن کودکان در این بستر مجازی، فرصت تعامل واقعی والدین و کودکان از بین میرود و این لحظات هیچگاه برنمیگردد؛ لحظاتی که برای رشد کودک و ایجاد حس عاطفی در او بسیار مهم است: « باید بدانیم هیچگاه ۲ سالگی کودک من برنمیگردد و هیچگاه من نمیتوانم نیاز عاطفی او را در زمان دیگری برآورده کنم. همچنین او را درگیر فعالیتی کردهام که هیچ نفعی برای آموزش یا زندگی بهتر کودکم ندارد.»
شهریزفر معتقد است که کودک با قرارگیری دایم در مقابل دوربین و تشویق کاذب بهازای آن، به سراغ رفتارهای غیرواقعی میرود. مسالهای که «یاسمن اسماعیلی» روانشناس حوزه کودک نیز آن را تایید میکند و با ذکر مثالی از دنیای واقعی، آن را بسط میدهد: «کودکانی که از بچگی روی صحنه اجرا بودند را ببینید، برخی از آنها به ستارگانی تبدیل شدهاند که با نگاهی به کارنامهشان میتوان مشکلات متعدد روحی روانی را در زندگیشان دید و برخی از آنها نیز هماکنون از صحنهها محو شدهاند و ضربه سنگینی به همین خاطر خوردهاند.»
اسماعیلی میگوید معمولا کودکانی که در فضای مجازی دیده میشوند، با رشد و بزرگ شدنشان از شهرتشان نیز کاسته خواهد شد و واهمهای برایشان پیش میآید که دوست ندارند بزرگ بشوند: «و به همین ترتیب میشود که آنها در دوران کودکی خود متوقف میشوند و رفتارهای کودکانهای به عنوان یک بزرگسال از خود نشان میدهند. آنها به نوعی از فرش به عرش رسیدن را تجربه میکنند و این مساله برایشان سنگین تمام میشود. دلیل این اتفاق این است که کودک از محیط طبیعی خود و ارتباط با همسالان خود جدا میافتد. بنابراین او نمی تواند در آینده با همسالان خود تعامل داشته باشد و از سوی دیگر نوعی خودشیفتگی در این کودک به دلیل توجه بیش از حدی که از دیگران گرفته است ایجاد می شود و این خودشیفتگی تا بزرگسالی همراه او خواهد بود.»
اسماعیلی با اشاره به این نکته که کودکان کار اینترنتی مانند کودکان کار خیابان در همه جای دنیا وجود دارد و فقط مختص کشور ما نیست، میگوید که رفتار مردم در برابر کودکان در فضای مجازی تقریبا همه جا یکسان است: «آنها از کودکان و رفتار بامزهشان استقبال میکنند. در برنامههای معروف تلویزیونی آمریکایی از والدین خواسته میشود تا ویدیوهای چالشی با کودکان خود ضبط کنند و در فضای مجازی منتشر سازند. یکی از این ویدیوها وایرال میشود و کودک مذکور وارد چرخهای میشود که خروج از آن کار سختی است.»
اسماعیلی باور دارد که کودکان کار در فضای مجازی یک حالت شبه لاکچری پیدا کردند: «ظاهر آنها کاملا متمایز با کودکان کار خیابان است و یقینا شدت ضربهای که در زندگی خود از وارد شدن به این عرصه میخورند بسیار کمتر از کودکان کار خیابانها است، اما این مساله دلیل نمیشود که بین بد و بدتر فقط به احوال بدترها برسیم و از شرایط بد غافل بمانیم.» او در پاسخ به این سوال که چطور میتوان مانع رشد تعداد این دسته از کودکان در فضای مجازی شد به دیجیاتو میگوید: «متاسفانه این بچهها قربانی تبلیغات و کمپینهای آنلاین میشوند و تا زمانی که بیرحمی در این مقوله وجود دارد، سخت است که فکر کنیم این موضوع تقلیل یابد. شرایط بد اقتصادی جامعه برای والدین و میل به دیده شدن کودکشان در جامعهای که بسیاری از هنرهای فرزندشان را سرکوب میکند، باعث میشود که آنها ناخواسته وارد بازی بدی بشوند که در آن کودکشان از دنیای بچگی خود دور بماند.»
اسماعیلی باور دارد پدر و مادرها برای درآمدزایی از آنها به فرزندانشان فرصت بچگی کردن نمیدهند و این موضوع در شرایط بد اقتصادی جامعه بیشتر به چشم میآید.
باید بدانیم هر انسانی حق دارد در اشتراک لحظههای زندگیاش با دیگران، حق انتخاب داشته باشد و در جایگاه والد، اجازه نداریم به جای آنها تصمیم بگیریم اما از آنسو نباید فراموش کنیم که فرشتگان کوچولویی که اسیر لایکها و کامنتها میشوند، در قفسی آهنین قرار گرفته که رها شدن از آن عواقب بدی برای روحیه لطیف کودکانهشان خواهد داشت. بدون شک این مسئله یکی از مصادیق کودکآزاری و بهره کشی اقتصادی از کودکان و خلاف قانون است. جای کودکان نه در خیابان و اینستاگرام بلکه در بین همسالان و مدرسه است. یادمان باشد کودکان کار همیشه دلخراش لباس نمیپوشند. همیشه نامرتب و به هم ریخته نیستند. گاهی لباسهای گرانقیمت به تن دارند و همه برایشان جیغ و هورا میکشند. اما باز هم وسیلهای هستند برای پول درآوردن!
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
آیا فقط بچه باید خاله بازی کنه و درسهای بیهوده بخونه؟ سریالا و فیلمها هم پر بچه هست چرا اونموقع کسی یاد کار کردن کودک نمیوفته؟ یا همیشه شنیدیم تو اروپا فوتبال خوبه چون از سنین پایین روشون کار میکنن
کاش پدر و مادر منم مثل والدین این کودکان کار بودن حداقل به جای الافی تو کوجه و مدرسه و دانشگاه بی نتیجه یه پولی دستمون میگرفت
در ضمن مقایسه این بچه ها با کودکان سرچهارراه که توسط مافیای خیابون بهره کشی میشن و کتک میخورن با کسایی که فیلم و عکس از خودشون تو اینستاگرام میذارن مسخرس
اینستاگرام هم مافیایی به اسم دیجیتال مارکترها داره که کارشون هیچ فرقی با اون مافیای خیابونی که شما میگین نداره. بچهها میتونن یک فنی رو از بچگی یاد بگیرن (حتی هنرپیشگی) و از اون پولسازی کنند نه اینکه تابلوی اعلانات تبلیغاتی بشن توی یک قفس شیشه ای
دیجیتال مارکترها داره که کارشون هیچ فرقی با اون مافیای خیابونی نداره؟ عجب ? یعنی بین کسی که بچه ها رو میخره کتک میزنه گرسنگی میده هیج فرقی با یه سایت که توش عکس و فیلم میذاری نداره؟ امان ازین پز روشنفکری ما ایرانی ها یعنی یه حرفهایی میزنیم که خنده داره
تبلیغات هم هیچ اشکالی نداره خود شما بهتون تبلیغ ندن پولی ندارید که بیاید پز روشنفکری بدید
اینستاگرام تقریبا شده محفل خز و خیلا و بکشین بالا و ...
بابای ارات?