زندگی در سال ۲۰۵۰ – قسمت دوم: نگاهی به اقتصاد جهانی در آیندهی نزدیک
به دومین قسمت از سری مقالات «زندگی در سال ۲۰۵۰» خوش آمدید. در نخستین قسمت از این سری نگاهی به پیشرفتهای بالقوه در حوزههای رباتیک، سایبرنتیک، بیوتکنولوژی، پردازش کوانتومی و سیستمهای خودران پرداختیم و از ...
به دومین قسمت از سری مقالات «زندگی در سال ۲۰۵۰» خوش آمدید. در نخستین قسمت از این سری نگاهی به پیشرفتهای بالقوه در حوزههای رباتیک، سایبرنتیک، بیوتکنولوژی، پردازش کوانتومی و سیستمهای خودران پرداختیم و از این گفتیم که چطور جنگهای آتی را دگرگون میکنند. در قسمت دوم نیز به این خواهیم پرداخت که تغییرات تکنولوژیک، سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی، اقتصاد آینده را به چه شکل و شمایلی در خواهد آمد.
درست مانند ابعاد و اشکال میدانهای نبرد آینده، پیشبینی اینکه دنیای مبادلات، بازرگانی و مارکتپلیسهای جهانی چه مسیری را تا سال ۲۰۵۰ طی خواهند کرد دشوار است. هرچه نباشد داریم درباره موضوعاتی صحبت میکنیم که مستقیما از انسانها تاثیر میگیرند و هرجا انسانها حضور داشته باشند، آشوب هم از راه میرسد! با این همه باید منتظر چند تغییر برجسته بود که نمیتوان آنها را زیر سوال برد و اقتصاددانان نیز خودشان را برای عصری تازه آماده میکنند. این تغییرات بدون هیچ ترتیب خاصی در این حوزهها اتفاق میافتند:
رشد جمعیت (عمدتا در مراکز شهرنشین)
رشد اقتصاد و بازارهای غیر غربی
تکنولوژیها، صنایع و مشاغل تازه
تغییرات گسترده حرارت، الگوهای آبوهوایی و کمبود آب
انرژیهای تجدیدپذیر و پایداری
سخن اصلی اینست که اقتصادهای آینده به صورت همزمان با دو عنصر «وفور» و «ندرت» به پیش رانده میشوند: انسانهای بیشتری باید به استفاده از منابع کمتری قانع باشند. این چالش اگرچه میتواند به شکلگیری عدم قطعیت و آشوب منجر شود، اما در عین حال بستری برای توسعه راه حلهای بهینه نیز خواهد بود.
رشد جمعیت
بنابر گزارش دپارتمان اقتصاد و روابط اجتماعی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۹ میلادی -گزارشی که «چشمانداز جمعیت جهانی ۲۰۱۹» نام گرفته- انتظار میرود جمعیت کره خاکی ما تا اواسط سده جاری میلادی به ۹.۷۴ میلیارد نفر برسد. با این همه، این ۲ میلیارد نفر اضافه نسبت به جمعیت کنونی جهان، قرار نیست به صورت مساوی در کشورهای مختلف پخش شوند.
درحالی که از اواسط قرن بیستم میلادی به بعد، کشورهای آسیایی بیشترین نقش را در افزایش جمعیت جهان داشتهاند، از ابتدای قرن بیست و یکم این رویه کاهش یافته. تا سال ۲۰۳۰ میلادی، رشد جمعیتی آسیا شکلی تراز به خود میگیرد و در تا سال ۲۰۵۰ میلادی، حدودا ۵ میلیارد نفر در این قاره زندگی خواهند کرد.
تا سال ۲۰۳۰ میلادی، رشد جمعیتی آسیا شکلی تراز به خود میگیرد و در تا سال ۲۰۵۰ میلادی، حدودا ۵ میلیارد نفر در این قاره زندگی خواهند کرد
از آن لحظه به بعد، تنها قاره آفریقا است که رشدی چشمگیر از نظر جمعیت را تجربه خواهد کرد. در حال حاضر آفریقا جمعیتی معادل ۱.۳۶ میلیارد نفر دارد و انتظار میرود با رشد حدودا ۸۳ درصدی، تا اواسط سده جاری به ۲.۵ میلیارد نفر برسد. در هر صورت، تا سال ۲۰۵۰ آسیا پرجمعیتترین قاره جهان خواهد بود و مجموعا ۵.۲۹ میلیارد نفر را میزبانی خواهد کرد.
آفریقا قرار است دومین قاره پر جمعیت جهان با ۲.۴۹ میلیارد نفر باشد. آمریکای لاتین و کارابین با ۷۱۰ میلیون نفر در جایگاه سوم، اروپا با ۷۰۵ میلیون نفر در جایگاه چهارم، آمریکای شمالی با ۴۳۰ میلیون نفر در جایگاه پنجم و اقیانوس با ۶۰ میلیون نفر در جایگاه ششم قرار میگیرند. مثل همیشه، اصلیترین فاکتورهایی که ذاتا به رشد جمعیت منجر میشوند، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیک هستند.
پراکندگی شهری
یکی از ابعاد مهم رشد جمعیت در سده کنونی اینست که رشد در چه مناطقی اتفاق میافتد. در حال حاضر حدودا ۵۶ درصد از جمعیت جهان در مراکز شهری و نه مناطق روستایی زندگی میکنند که میشود معادل حدودا ۴.۴ میلیارد نفر. تا سال ۲۰۵۰، جمعیت شهرنشین به ۶.۶ میلیارد نفر افزایش خواهد یافت و یعنی ۶۸ درصد از انسانها در این مراکز گذران زندگی خواهند کرد.
این موضوع باعث میگردد استرس بیشتری به سیستمهای زیستمحیطی که همین حالا به خاطر شهرهای بزرگ تحت استرس قرار گرفتهاند وارد شود. گسترش شهرها به این معناست که زمینهای بیشتری باید برای توسعه زیرساختها صاف شوند، آبهای بیشتری باید سر از کارخانههای تصفیه درآورند، نیازمند تولید الکتریسیته بیشتر خواهیم بود و زمینهای کشاورزی بیشتری هم باید در نظر گرفته شود.
از آنجایی که جمعیت شهرنشین با سرعت بیشتری نسبت به جمعیت روستانشین رشد خواهد کرد، نهتنها کشاورزان کمتری خواهیم داشت، بلکه زمینهای کشاورزی هم کمتر میشوند
از آنجایی که جمعیت شهرنشین با سرعت بیشتری نسبت به جمعیت روستانشین رشد خواهد کرد، نهتنها کشاورزان کمتری خواهیم داشت، بلکه زمینهای کشاورزی هم کمتر میشوند. با درنظرگیری تاثیرات که تغییرات اقلیمی نیز روی کره خاکی میگذارد، در سال ۲۰۵۰ باید دهانهای بیشتری را سیر کنیم. به صورت همزمان، منابع مورد نیاز برای این کار کمتر از قبل خواهد بود.
اما مشکل فراتر از تولید غذا است. درحالی که هر کودکی از امروز تا سال ۲۰۵۰ به دنیا میآید دهان گرسنهای دیگر است، یک انسان نیازمند سرپناه، تجهیزات، امکانات بهداشتی، امکانات درمانی، تحصیل و در نهایت اشتغال نیز است. وقتی این نیازها برطرف نشوند، در نهایت باید منتظر افزایش نرخ جرم و جنایت، تروریسم و بحرانهای بشردوستانه باشیم.
خوشبختانه نوع بشر لزوما محکوم به آشوب و فنا نیست. منطق به ما میگوید که هر حیات تازه، دهانی بر سیر شدن است، اما در عین حال دو دست و یک مغز برای حل مشکلات نیز هست. همین موضوع درباره محیطهای شهری هم صدق میکند که گرچه آسیب فراوان به منابع طبیعی وارد میسازند، اما در عین حال مراکزی برای نوآوری و کار خلاقانه نیز هستند.
ثروت (در حال تغییر) ملل
انتظار میرود در بازه اکنون تا سال ۲۰۵۰، بالانس اقتصاد جهانی به شکل قابل توجهی تغییر کند. اگرچه این روند همین حالا استارت خورده، پیشبینی میشود که روند تغییرات طی سه دهه آتی سرعت بیشتری به خود بگیرد. بنابر پیشبینی اقتصادی خبرگزاری بلومبرگ در سال ۲۰۲۰ میلادی، ثبات اقتصادی کشورهای توسعه یافته بعد از جنگ جهانی دوم، در گذر زمان به پایان رسیده و ابرقدرتهایی تازه به صحنه جهانی میآیند.
اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، مرکز ثقل اقتصاد جهانی از غرب از به شرق و از اقتصادهای پیشرفته به بازارهای نوظهور منتقل خواهد شد. تاثیر این موضوع بر سیاست جهانی را هماکنون هم میتوان حس کرد، اما طی دهههای آتی شکلی شدیدتر به خود میگیرد. پیش از هر چیز، چین از لحاظ تولید نالاخص داخلی ایالات متحده را تا سال ۲۰۳۵ کنار خواهد زد و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد.
ثبات اقتصادی کشورهای توسعه یافته بعد از جنگ جهانی دوم، در گذر زمان به پایان رسیده و ابرقدرتهایی تازه به صحنه جهانی میآیند
تا سال ۲۰۵۰، سهم بازار آسیا از درآمد ناخالص داخلی به بیش از ۵۰ درصد خواهد رسید و عمدتا به لطف چین و هند. آمریکای شمالی و اروپا هم هرکدام سهمی ۲۰ درصدی از این کیک خواهند داشت و بقیه جهان سهمی ۱۰ درصدی. از منظر کشورهایی که بیشترین ثروت را در اختیار دارند، اکنون نامهای آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، فرانسه، هند، بریتانیا، برزیل، ایتالیا و کانادا در لیست ۱۰ کشور برتر به چشم میخورد.
انتظار میرود اما در سال ۲۰۵۰ میلادی، ۱۰ کشور ثروتمند جهان چین، آمریکا، هند، اندونزی، آلمان، ژاپن، برزیل، فرانسه، بریتانیا و ترکیه باشند. برای نخستین بار از «عصر امپریالیسم»، ثروتمندترین کشورهای جهان صرفا اروپایی و آمریکایی نیستند. در عوض ثروت و تاثیرگذاری سیاسی ناشی از آن به شکلی برابرتر میان قارههای مختلف تقسیم میشود.
در بیرون از لیست ۱۰ کشور برتر، دیگر اقتصادهای بزرگ هم بیرون از اروپا و آمریکای شمالی خواهند بود و از جمله این کشورها میتوان به آرژانتین، روسیه، آفریقای جنوبی، عربستان سعودی، ویتنام، نیجریه، مکزیک، لهستان، مالزی، بنگلادش، کلمبیا، مصر، ایران، هلند، پاکستان، فیلیپین و تایلند اشاره کرد.
موضوع راجع به این نیست که چه کشوری بیشترین ثروت را در اختیار دارد، این سوال هم مطرح است که کدام کشورها سریعترین رشد اقتصادی را خواهند داشت
اما موضوع صرفا راجع به این نیست که چه کشوری بیشترین ثروت را در اختیار دارد. این سوال هم مطرح است که کدام کشورها سریعترین رشد اقتصادی را خواهند داشت. از منظر کشورهایی که برجستهترین رشد را در حوزه تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه تا سال ۲۰۵۰ خواهند داشت، کشورهای نیجریه، بنگلادش، هند، فیلیپین، اندونزی، پاکستان، آفریقای جنوبی، مصر، مالزی، کلمبیا، مکزیک و تایلند اصلیترین نامزدها هستند.
یک بار دیگر بازارهای حاضر در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین عامل پیشرانه تمام تغییرات خواهند بود. اکثر این تغییرات ناشی از تکنولوژیهای دیجیتال و دسترسی گسترده به آنها خواهد بود، تا حدی که در سال ۲۰۵۰، تمام کشورها و اشخاص حاضر در جهان میتوانند به اینترنت متصل و آنلاین شوند.
اینترنت همهچیز
بنابر گزارش اتحادیه ارتباطات مخابراتی بینالمللی سازمل ملل متحد طی سال ۲۰۱۸ میلادی، بیش از نیمی از جمعیت جهان اکنون به اینترنت دسترسی دارد. تا سال ۲۰۵۰، انتظار میرود میزان دسترسی مردم به اینترنت به ۹۰ درصد برسد و این به خاطر ترکیبی از فاکتورهای مختلف مانند رشد اقتصادی در جهان توسعهیافته، افزایش دسترسی به دیوایسهای موبایل و همینطور دسترسی به سرویسهای پهنباند ماهوارهای خواهد بود.
علاوه بر مردم، شمار بیشتری از دیوایسهای موبایل، سنسورها، لوازم خانگی هوشمند و گجتها تا اواسط سده جاری به اینترنت متصل میشوند. در واقع به لطف الگوریتمهای یادگیری ماشینی کوچک (TinyML)، الگوریتمهای پیشبینی و دیگر فرمهای نرمافزارهای عصبی، هر دیوایس را میتوان «هوشمند» کرد.
رشد با اتکا بر داده صورت میگیرد و ارزشمندترین منبع انسان نیز محتوا خواهد بود
صحبت از تکنولوژیهایی شد که چگونگی پردازش و یادگیری اطلاعات از سوی انسانها را تقلید میکنند. پژوهشهای کنونی روی عصبشناسی انسان هم میتواند منجر به استفاده گسترده از ایمپلنتهای عصبی شود. با دیوایسهایی مانند نورالینک، مردم میتوانند به کامپیوترها و دیوایسها متصل شوند، به اینترنت دسترسی یابند، به کارهای بانکداری اینترنتی، بلاگنویسی، گشتوگذار در اینترنت و تولید محتوا، صرفا با فکر کردن بپردازند.
این پیشرفتها به گذار از اقتصاد فیزیکی به اقتصاد دیجیتالی سرعت خواهند بخشید، در این حالت رشد با اتکا بر داده صورت میگیرد و ارزشمندترین منبع انسان نیز محتوا خواهد بود. این به رشد هرچه بیشتر «اینترنت اشیا» (یا به اختصار IoT) منجر خواهد شد و اساسا دنیای واقعی، قادر به قیاس با اینترنت خواهد بود. چنین اتفاقی اثرات عمیق بر جامعه گذاشته و بهبود بهرهوری را به همراه میآورد.
در همین راستا، امنیت اطلاعات هم اهمیتی بیشتر از همیشه خواهد یافت، زیرا حریم شخصی تبدیل به مفهومی منسوخ خواهد شد. با دوربینها، سنسورها و مارکرهای دیجیتالی که در هر جا یافت میشوند و همینطور رشد سیستمهای پیچیده هوش مصنوعی که دادهها را برای به دست آوردن الگوها و عادات شخم میزنند، تمام حرکات اشخاص ضبط و در فضای ابری دستهبندی خواهد شد.
اگر اشخاص خارجی قادر به دستیابی به این دادهها باشند، میتوانیم در آینده نزدیک شاهد سطوح تازهای از سرقت هویت، اخاذی و آزار آنلاین باشیم.
صنایع جدید و مشاغل جدید
احتمالا برجستهترین موضوع این باشد که سرعت گرفتن ترندهای تکنولوژیک چطور به دگرگونی عادات مردم در مشاغل، ارتباطات اجتماعی، خرید و مصرف منجر خواهد شد. به شکلی طبیعی باید منتظر مشاغل تازه، فرصتهای نوظهور برای سرمایهگذاری و تغییرات بنیادین در چگونگی «کار کردن» مردم بود. در این حوزه شاهد ۵ ترند کلی خواهیم بود که تغییرات را رقم میزنند:
بیکاری تکنولوژیک: سیستمهای اتوماسیون به پیشرفت ادامه داده و منجر به افزایش چشمگیر بهینگی میشوند، اما بهای چنین اتفاقی از دست رفتن برخی مشاغل خواهد بود. سیستمهای اتوماسیون نهتنها رباتها را در بر میگیرند، بلکه شامل نرمافزار و یادگیری ماشینی هم میشوند و دیگر نیازی به تحلیل و نظارت انسانی نخواهیم داشت.
کارهای انعطافپذیرتر: وقتی سیستمهای خودکار به کارهای بیشتر و بیشتری در حوزه تولید فیزیکی رسیدگی کنند، رشد مشاغل بیشتر با تمرکز روی تولید محتوا و مالکیت معنوی خواهد بود. همراه با تکنولوژیهای بیسیم، افراد به مراتب بیشتری از خانه و لوکیشنهای ریموت کار خواهند کرد و قادر به تعیین تایمهای کاری خود خواهند بود.
گزینههایی برای فقرا و ثروتمندان: در جهان در حال توسعه، بسیاری از مشاغل صنعتی به خاطر ورود رباتها و سیستمهای اتوماسیون به رویه تولید از بین میروند. این باعث سرعت گرفتن ترندی تازه میشود و بازارهای نوظهور باید خودشان را با اقتصاد متکی بر داده و بسیار تکنولوژیک آینده تطبیق دهند. به این ترتیب مشکلات مربوط به «تعدیل نیرو» و فراوانی سر از کشورهای در حال توسعه هم در میآورد.
رمزارز و بلاکچینها: با ظهور «اینترنت صنعتی» شاهد تعدیل نیرو خواهیم بود، اما در عین حال فرصتهایی تازه در اختیار کارآفرینان قرار میگیرد. همینطور که فعالیتهای اقتصادی بیشتر و بیشتری شکل کاملا آنلاین به خود میگیرند، در عین حال سرراستتر، همتا-به-همتا و تمرکز زدایی شده نیز میشوند. ترند حرکت به سمت تمرکز زدایی با استفاده از رمزارزها، توکنهای غیر قابل معاوضه (NFT) و بلاکچینهایی که این دو را توزیع میکنند تسهیل میشود. این تکنولوژیها محکوم به کنار زدن بانکداری سنتی و تراکنشهای مبتنی بر پول نقد هستند، اما در عین حال میتوانند به گونهای برنامهنویسی شوند که جلوهای از انرژی، منابع، سرمایهگذاری و مالکیت باشند.
صنعت هوافضای تجاری: تا سال ۲۰۵۰، صنعت فضانوردی فضایی رشدی باورنکردنی را تجربه خواهد کرد و به نقطهای میرسد که چند تریلیون دلار خواهد ارزید. اصلیترین ارکان این رشد، ارسال «ابر صورت فلکیهای ماهوارهای» برای تامین سرویسهای اینترنتی، ماهوارههای مینیاتوری که تحقیق و پژوهش پیشرفته را امکانپذیر میکنند و سرویسهای سوختگیری در مدار زمین خواهند بود.
همینطور که هزینههای ارسال موشک کاهش مییابد، فضا به نقطهای دسترسپذیرتر تبدیل خواهد شد. تا اواسط سده جاری میلادی، شاهد شکلگیری توریسم فضایی، هتلهای فضایی و حتی زیستگاههایی در مدار پایینی زمین خواهیم بود. ماموریتهای تجاری در ماه، توریسم قمری و حتی معدنکاری سیارکها هم احتمالا تبدیل به واقعیت شوند.
امکان رسیدن به سیارکهای نزدیک به زمین و استخراج منابع آنها، باعث دستیابی به مقادیری انبوه از فلزات با ارزش و مواد تشکیلدهندهی اقتصادی جهانی میشود. انتظار میرود به این ترتیب شاهد ظهور نخستین تریلیونرهای جهان، کاهش قیمت فلزات ارزشمند (زیرا دیگر نادر نیستند) و شکلگیری صنعت ساختوساز در فضا باشیم.
سیارهای که به گرمی میگذارد
دانشمندان برای چند دهه بر این موضوع واقف بودهاند که زمین دارد از سده نوزدهم میلادی به بعد گرمتر میشوند. این ترند، نتیجه مستقیم مصرف سوختهای فسیلی و اثراتی است که انسان روی محیط زیست طبیعی گذاشته. به خاطر این فعالیتها، شاهد افزایش سطح گازهای گلخانهای بودهایم - به صورت خاص کربن دیاکسید که مقدار تشعشعات خورشیدی که اتمسفر ما به خود جذب میکند را افزایش میدهد.
بنابر گزارش سال ۲۰۱۸ سازمان «پنل بیندولتی راجع به تغییرات اقلیمی» (IPCC)، انتظار میرود حرارت کره زمین تا سال ۲۰۵۲ بین ۱.۵ الی ۲ درجه سانتیگراد افزایش یابد. در توافقنامه پاریس که طی سال ۲۰۱۵ تنظیم شد، دولتها به این نتیجه رسیدند که دمای کره زمین نباید بالاتر از ۱.۵ درجه سانتیگراد برود و این هدف از طریق کاهش تولید کربن دیاکسید عملی خواهد شد.
افزایش ۱.۵ الی ۲ درجهای دما یعنی که باید منتظر تابستانهایی گرمتر، بارندگی بیشتر و اختلال در سیستمهای طبیعی که انسان برای بقا به آنها نیاز دارد باشیم
اگرچه این ارقام آنقدرها زیاد به نظر نمیرسند، اما باید توجه داشت که صرفا میانگین افزایش دما هستند و میتوانند شامل متغیرهای منطقهای و سالانه نیز باشند. افزایش ۱.۵ الی ۲ درجهای دما به این معناست که باید منتظر تابستانهایی گرمتر، بارندگی بیشتر، موارد بیشتر از آبوهوای غیر متعارف و اختلال در سیستمهای طبیعی که انسان برای بقا به آنها نیاز دارد باشیم.
افزایش دما به صورت خاص در مناطق شمال شرق و مرکز آمریکا، مرکز و جنوب اروپا، مدیترانه، آفریقای شمالی، آسیای مرکزی و غربی و همینطور صحرای جنوبی آفریقا به وضوح حس خواهد شد. در مناطق نزدیکتر به قطبها (کانادا، روسیه، آفریقای جنوبی و آمریکای جنوبی) مدتزمان فصول عاری از یخبندان افزایش خواهد یافت.
دقیقا به همین خاطر، کشورهایی که در نزدیکی قطبها قرار گرفتهاند شاهد رشدی انفجاری از نظر تولیدات کشاورزی خواهند بود. به صورت همزمان، کشورهایی که بیشتری منابع آبهای تازه و تجدیدپذیر را در اختیار دارند (برزیل، روسیه و کانادا) باید با تقاضای بیشتر برای آب سر و کله بزنند و اگر نتوانند تولیدات خود را با تقاضا همگام کنند، ممکن است با پیامدهایی جدی روبهرو شوند.
در نزدیکی خط استوا، افزایش دما به معنای بارندگی بیشتر در زمستان خواهد بود که یعنی باید منتظر سیلها، طوفانهای ساحلی و طغیانهای بیشتر باشیم. در طول تابستان هم حرارت افزایش یافته خشکسالی، بیابانزایی و کاهش سطوح آبهای زیرزمینی را رقم خواهد زد. ترکیب این وقایع افراطی با یکدیگر نیز به معنای فرسایش خاک، طغیان و تقلیل روخاک خواهد بود.
به صورت مشابه، مناطق پرجمعیتی که در نزدیکی کرانهها و رودخانههای بزرگی که به اقیانوسها میریزند شکل گرفتهاند هم با افزایش سطح دریا روبهرو میشوند. بنابر یک پژوهش تازه، تا سال ۲۰۴۰ میلادی حدودا ۷.۴ میلیارد متر مربع از زمین زیر آب خواهد رفت. با توجه به اینکه مناطق شهرنشینی مهم مجبور به مقابله با سیلهایی خواهند شد که هر سال شکلی بدتر از سال پیش به خود میگیرند، تبعات اقتصادی بسیار گسترده خواهند بود.
تا سال ۲۰۴۰ میلادی حدودا ۷.۴ میلیارد متر مربع از زمین زیر آب خواهد رفت
پیشبینی شده که تا اواسط سده جاری میلادی، چند شهر بزرگ به خاطر افزایش جزر و مد، آبگرفتگی سیستمهای رودخانهای یا نشست زمین (در پی استخراج آبهای زیرزمینی) یا بخش اعظمی از جمعیت خود را از دست میدهند یا کاملا متروکه میشوند. این موضوع نهتنها به معنای یک بحران مهاجرت یا پناهندگی تازه است، بلکه در صورت از دست رفتن مراکز مالی، تاثیر چشمگیر روی بازارهای جهانی هم میگذارد.
یک ترند دیگر که همین حالا آغاز شده، از دست رفتن یخچالهای طبیعی و یخهای قطبی است. بنابر پژوهشی که در ماه آپریل ۲۰۲۰ منتشر شد، شبیهسازیهای «پروژه مقایسه مدل یخ-دریا» (SIMIP) نشان میدهند که مدار شمالگان تا سال ۲۰۵۰ تابستانهایی کاملا عاری از یخ خواهد داشت.
از دست رفتن یخهای اقیانوس منجمد شمالی تاثیری برجسته روی سیاره و جریانهای اقیانوسی گذاشته و باعث میشود آبهای آزاد حرارت بیشتری به خود جذب کنند. در نتیجه حرارت اقیانوسها افزایش مییابد و شاهد آزاد شدن مخازن متان در زیر اقیانوس منجمد شمالی خواهیم بود.
جنگهای آبی!
در بسیاری از بخشهای جهان، صنعتیسازی سریع و رشد جمعیت به کاهش منابع آبی منجر شده. در کشورهایی مانند چین، مصر، هند، پاکستان، مکزیک و ایالات متحده شاهد استفاده از تدابیری نومیدانه و حتی حوادث بینالمللی بودهایم. با استرس اضافهی ناشی از تغییرات اقلمی، انتظار میرود آب شیرین تا سال ۲۰۵۰ میلادی شکلی نایابتر به خود بگیرد.
بنابراین به شکلی اجتنابناپذیر شاهد شکلگیری «جنگهای آبی» در بخشهایی از جهان خواهیم بود و کشورهایی که با یکدیگر همسایهاند برای دسترسی به منابع محدود آب شیرین با یکدیگر خواهند جنگید - خصوصا در مناطقی که سیستمهای رودخانهای بینالمللی یافت میشوند. این رودخانهها برای نوشیدن آب، آبیاری و پاکسازی در هرجایی که در آنها جریان دارند ضروری به حساب میآیند و بنابراین وقتی شروع به خشکی کنند، هیچ کشوری حاضر به اشتراک گذاشتن آنها با همسایهاش نخواهد بود.
در سالهای اخیر شاهد ظهور «معاملات سلف آبی» بودهایم و حالا با این ماده مثل مواد ارزشمندی نظیر نفت، فلزات گرانقیمت و سنگها رفتار میشود. بنابراین علاوه بر اثرات برجسته بر جغرافیای سیاسی و محیط زیست، کمبود منابع آب شیرین میتواند تبعاتی برای بازارهای مالی هم داشته باشد.
انرژی سبزتر
در طرف مثبت ماجرا، تاثیر تغییرات اقلیمی منجر به پیشرفت در حوزههای تولید، انرژی و حملونقل خواهد شد. پیش از هر چیز، انرژیهای تجدیدپذیر، وسایل نقلیه الکتریکی و دیگر «تکنولوژیها سبز» به خاطر کاهش هزینهها، قیمتگذاریهای رقابتی و نیاز به کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای شکلی بسیار رایجتر به خود خواهند گرفت.
در سال ۲۰۱۸ میلادی، ۲۸ درصد از الکتریسیته جهان از منابع انرژیهای تجدیدپذیر به دست آمد - ترکیبی از انرژی هیدالکتریک (۴۵ درصد)، اتمی (۲۸ درصد)، بادی (۱۳ درصد)، خورشیدی (۶ درصد)، سوختهای زیستی (۵ درصد) و دیگر متدها (۳ درصد).
در آینده انرژی خورشیدی سهمی بسیار بیشتر از منابع تجدیدپذیر خواهد داشت و ۳۸ درصد از تولیدات الکتریسیته را در بر میگیرد. سهم انرژی بادی به ۳۴ درصد خواهد رسید، انرژی هیدروالکتریک به ۲۷ درصد و سوختهای زیستی و دیگر سوختها هم باقیمانده را از آن خود خواهند کرد. در این بین انتظار میرود چین و هند بیشترین مشارکت را در تولید الکتریسیته از انرژیهای خورشیدی و بادی داشته باشند.
در آینده انرژی خورشیدی سهمی بسیار بیشتر از منابع تجدیدپذیر خواهد داشت و ۳۸ درصد از تولیدات الکتریسیته را در بر میگیرد
تا اواسط سده جاری میلادی، چین صاحب ۳۷ درصد از انرژی خورشیدی و ۳۵ درصد از انرژی بادی در سراسر جهان خواهد بود و سهم هند از این انرژیها به ترتیب معادل ۲۴ و ۲۲ درصد میشود. انرژی هیدروالکتریک هم به شکلی مساویتر توزیع میشود و چین (۲۳ درصد)، اتحادیه اروپا (۱۷ درصد)، برزیل (۱۵ درصد) و هند (۸ درصد) بیشترین سهم را از این کیک در اختیار خواهند داشت.
انرژیهای تجدیدپذیر همین حالا تاثیری شگرف روی کشورهای در حال توسعه گذاشتهاند، به عبارت دیگر کشورهایی که دسترسی به شبکههای متمرکز برق در آنها محدود است و زیرساختها غیر قابل اتکا به حساب میآیند. در این مناطق، نورهای خورشیدی پرتابل، توربینهای بادی پرتابل و لوازمی که از منابع انرژی جایگزین استفاده میکنند، قادر به تامین انرژی پایدار برای جوامع کوچک هستند.
به خاطر روند از دست رفتن زمینهای قابل کشت که همین حالا آغاز شده، شهرها شکلی سبزتر به خود میگیرند و میزبان کشاورزی شهری، کشاورزی عمودی، کشاورزی غرقآبی، هیدروپونیکها، باغهای اجتماعی و ساختمانهایی خواهند بود که به ادغام اکولوژی و معماری درون طرحی واحد میپردازند.
اقتصاد در سال ۲۰۵۰ کوچکترین شباهتی به آنچه امروز میشناسیم نخواهد داشت. پول نقد و بانکداری حضوری همین حالا دارد جایش را به بانکداری الکترونیک و بازرگانی الکترونیک میدهد. تا سال ۲۰۵۰ میلادی، راه بیش از پیش برای رمزارزها و نودهای توزیع شدهای باز میشود که که قابل قانونگذاری نیستند و هیچ انستیتوی مالی یا دولت متمرکزی بر آنها کنترل ندارد.
در میان پیشرفتهای تکنولوژی، افزایش جمعیت، اتصال گستردهتر و نیاز به انجام کارهای بیشتر با منابع کمتر، تشخیصاش دشوار است که شرایط چطور رقم خواهد خورد. از یک سو جهان ممکن است به شکلی عمیقتر در مشکلات زیستمحیطی و کمبود منابع غرق شود و هرگونه بحران و چالش قابل تصوری رقم بخورد. از طرف دیگر اما ممکن است انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش تولیدات کربنی، زندگی هوشمند، فضای تجاری و تمرکز بیشتر بر پایداری، انسانیت را وارد عصری تازه از اقتصاد «پسا ندرت» کند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.