سفر ریچارد برانسون به لبه فضا چه معنایی برای آینده صنعت گردشگری فضایی دارد؟
شب گذشته بنیانگذار ویرجین گلکتیک با موفقیت توانست به دهها کیلومتر بالاتر از سطح زمین سفر کند و به لبه فضا برود. ریچارد برانسون به همراه دو خلبان و سه مسافر این فضاپیما توانست برای ...
شب گذشته بنیانگذار ویرجین گلکتیک با موفقیت توانست به دهها کیلومتر بالاتر از سطح زمین سفر کند و به لبه فضا برود. ریچارد برانسون به همراه دو خلبان و سه مسافر این فضاپیما توانست برای مدت کوتاهی بیوزنی را تجربه کند. این سفر نه تنها اهمیت بالایی برای ویرجین گلکتیک و بنیانگذارش دارد، بلکه میتواند تاثیر شگرفی روی صنعت گردشگری فضایی هم داشته باشد.
فضاپیمای اسپیسشیپتو یا همان VSS Unity در میانه هوا از یک هواپیما بزرگتر جدا شد و توانست با تک موتور راکتش به ارتفاع تقریبی ۸۶ کیلومتری برسد. پس از رسیدن به این ارتفاع و البته تجربه بیوزنی سرنشینان برای مدت کوتاهی، این فضاپیما برای بازگشت به زمین آماده شد و توانست در نیو مکزیکو فرود بیاید.
این ماموریت که یونیتی ۲۲ نام داشت، بزرگترین ماموریت فضایی سرنشیندار ویرجین گلکتیک برای سفر به لبه فضا بود. این پرواز همچنین یک دستاورد مهم برای تجاریسازی سفرهای فضایی به زیر مدار محسوب میشود که هم میتواند برای ثروتمندان لذتبخش باشد و هم به حساب بانکی شرکتها پول واریز کند.
ریچارد برانسون با پرواز دیروزش توانست ۹ روز زودتر از مدیرعامل سابق آمازون یعنی جف بزوس به فضا سفر کند. به گفته یکی از مورخان فضا به نام «جنیفر لواسور»، سفر بیانگذاران شرکتها به فضا خیرهکننده است:
«این حقیقت که موسسان این شرکتها تصمیم میگیرند در اولین ماموریتهای رسمی حضور داشته باشند، من را حیرتزده میکند. برای چنین کاری باید اعتقاد بیش از اندازهای به آنچه ساخته شده و افراد داشته باشید، البته برخی افراد چنان حس ماجراجویی دارند که ریسک چنین سفرهایی را به جان میخرند.»
با وجود اینکه سفر ریچارد برانسون برای توریسم فضایی یک قدم مهم به حساب میآید، اما انتقادهایی به ویرجین گلکتیک و البته بلو اوریجین بزوس هم میشود که علتش، قیمت بالای بلیت چنین سفرهایی است.
اگر بخواهید با ویرجین گلکتیک به فضا سفر کنید، باید با پرداخت ۲۵۰ هزار دلار بلیتش را بخرید. اگرچه بلو اوریجین شروع به فروش بلیت نکرده و حتی اطلاع دقیقی هم از قیمت آن نداریم، اما ماه گذشته میلادی در یک مزایده بلیت اولین ماموریت سرنشیندارش با بزوس را به مبلغ ۲۸ میلیون دلار فروخت.
اگر بحث قیمت بالا را کنار بگذاریم، چنین سفرهایی یک موفقیت برای بشر به حساب میآیند و فضاپیماهایی مانند اسپیسشیپتو و نیو شپرد میتوانند تبدیل به پلتفرمهای بینظیری برای انجام تحقیقات فضایی شوند و شاید در آینده نه چندان دور هزینهها به قدری کاهش پیدا کنند که اقشار متوسط هم بتوانند سفر به فضا را تجربه کنند.
در ادامه نگاهی به توریسم فضایی، تاریخچه تلاشهای ویرجین گلکتیک و همچنین نسل قبلی اسپیسشیپتو خواهیم داشت و در نهایت میبینیم این اقدام برانسون چه تاثیری در آینده سفرهای فضایی خواهد داشت. تا پایان همراه دیجیاتو باشید.
صنعت گردشگری فضایی
سفر خصوصی و شخصی به فضا موضوع جدیدی نیست. از سال ۲۰۰۰ تا به امروز چندین ثروتمند دهها میلیون دلار برای سفر به ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) هزینه کردهاند. علاوه بر این، ناسا هم شرکتهای خصوصی را تشویق به ارسال محمولهها و فضانوردان به ISS میکند. پروازهای تجاری محمولههای ناسا از سال ۲۰۱۲ در جریان است و اولین ماموریت تجاری سرنشیندار هم سال گذشته میلادی انجام شد.
با وجود چنین دستاوردهایی، سالهاست شرکتهایی مانند ویرجین گلکتیک و بلو اوریجین روی نوع متفاوتی از فضاپیماها کار میکنند که هدفشان، توریسم فضایی است. در آینده نزدیک هر فرد ثروتمندی میتواند با صرف هزینه صدها هزار دلاری (یا میلیون دلاری) سفر به لبه فضا را تجربه کند.
اگرچه از نظر جهانی مرز فضا معمولا ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری درنظر گرفته میشود و به آن خط کارمان گفته میشود، اما ایالات متحده آمریکا این عدد را ۸۰ کیلومتر میداند. پرواز شب گذشته ویرجین گلکتیک به ارتفاع ۸۶ کیلومتری رسید، اما ارتفاع مدنظر برای پرواز ۲۹ تیر ماه بلو اوریجین ۱۰۵ کیلومتر و بالاتر از خط کارمان است.
ساخت فضاپیمای جدید برای صنعت گردشگری کاری فوقالعاده دشوار است و به سالها تحقیق، توسعه و آزمایش نیاز دارد. این تستها حتی شاید تلفات هم داشته باشند که برای مثال میتوان به حادثه نمونه اولیه اسپیسشیپتو در سال ۲۰۱۴ اشاره کرد. اما حالا بلواوریجین و ویرجین گلکتیک با سفر بنیانگذارانشان، میخواهند به گونهای امنیت چنین پروازهایی را تضمین کنند.
ویرجین گلکتیک در مقایسه با رقیبش سابقه طولانیتری در این زمینه دارد و ریشههای برنامههای فضایی برانسون به اواسط دهه ۹۰ میلادی برمیگردد، هرچند این شرکت در سال ۲۰۰۴ تاسیس شده است.
طراحی و توسعه فضاپیمایی جدید
برخلاف ماموریتهای فضایی سنتی با راکتهای قادر به حمل سرنشین که از زمین به فضا میروند، فضاپیمای اسپیسشیپتو توسط یک هواپیمای بزرگ دیگر به نام «وایتنایت» در میانه هوا و در ارتفاع بالاتر از ۱۲ کیلومتری رها شد. در ادامه، این فضاپیما موتور راکتش را روشن کرد و به سمت لبه فضا رفت. سرعت فضاپیما تقریبا ۳.۵ برابر سرعت صوت بود.
پرتاب راکت از میانه هوا برای رساندن بشر به فضا، کاری پیچیده به نظر میرسد، اما در حقیقت چنین روشی مزایای مخصوص به خودش را دارد. چندین دهه است که آمریکا روی چنین فناوری کار میکند که برای مثال میتوان به X-1 و X-15 اشاره کرد که دومی که مربوط به دهه ۶۰ میلادی میشود، هنوز سریعترین هواپیما با خلبان به حساب میآید که در پرواز ۱۹۶۷ به سرعت بیش از ۷ هزار کیلومتر بر ساعت دست پیدا کرد.
یکی دیگر از مزایای پرتاب از میانه هوا، عدم نیاز به مقابله فضاپیما با اتمسفر متراکمتر بخش پایینی است، بنابراین میتواند سوخت کمتری با خودش حمل کند. علاوه بر این، میتواند روی فرودگاههای عادی هم فرود بیاید که هزینهها را کاهش میدهد.
کار روی اسپیسشیپوان در سال ۱۹۹۶ آغاز شد و یک جایزه ۱۰ میلیون دلاری تحت نام «Ansari X Prize» برای آن درنظر گرفته شد. جایزه این مسابقه به اولین تیم خصوصی که میتوانست فضاپیما را تا سال ۲۰۰۴ دوبار به ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری سطح زمین ببرد، تعلق میگرفت.
برای این مسابقه، مهندسی به نام «برت روتان» به سراغ پرتاب هوایی رفت و همچنین از یک روش منحصر به فرد کاهش ارتفاع هم استفاده کرد. در طراحی روتان، بالهای فضاپیما برای کاهش ارتفاع به سمت بالا حرکت میکردند. چنین سیستمی بطور چشمگیری نیروی درگ را هنگام پایین آمدن، کاهش میدهد و سرعت را به جایی میرساند که میتوان با امنیت بالا درون اتمسفر سقوط کرد و روی زمین فرود آمد.
توسعه چنین فضاپیمایی به کندی پیش میرفت تا اینکه روتان و شرکتش یعنی «Scaled Composite» از همبنیانگذار مایکروسافت یعنی «پل آلن» در سال ۲۰۰۱ سرمایه دریافت کردند. در ژوئن ۲۰۰۴، اسپیسشیپوان اولین وسیلهای با سرمایه خصوصی بود که به فضا راه پیدا کرد. این هواپیما دوبار توانست به ارتفاع بالاتر از ۱۰۰ کیلومتر برود و جایزه ۱۰ میلیون دلاری را تصاحب کند.
پس از چنین موفقیتی، برانسون مجوز طراحی روتان را برای ویرجین گلکتیک دریافت کرد. هدف برانسون از چنین کاری، گسترش ابعاد این فضاپیما برای حمل چندین مسافر بود که نتیجهاش، اسپیسشیپتو است.
مسیر طولانی اسپیسشیپتو برای سفر فضایی
اسپیسشیپتو در مقایسه با نسل قبلیاش دو برابر بزرگتر است. چنین افزایش ابعادی به معنای طراحی مجدد هواپیمایی است که آن را باید به هوا ببرد و البته موتوری که باید رسیدنش به لبه فضا را ممکن کند. علاوه بر این موارد، باید مسائل فنی دیگری هم برطرف میشدند.
به تمام این موارد، دو سانحه مرگبار را هم اضافه کنید. در سال ۲۰۰۷ سه نفر در انفجاری پیش از آزمایش موتور راکت جانشان را از دست دادند. در اواخر ۲۰۱۴، یک نمونه اولیه اسپیسشیپتو در هنگام فرود متلاشی شد که مرگ کمک خلبان را در پی داشت، البته خلبان هم به شدت آسیب دید. حادثه سال ۲۰۱۴ با وجود شوکی که به برانسون وارد کرد، مانع از ادامه توسعه فضاپیمای اسپیسشیپتو و تلاش برای دستیابی به هدف ویرجین گلکتیک نشد.
پس از سالها ارتقای امنیتی، دو خلبان اسپیسشیپتو برای اولین بار در سال ۲۰۱۸ به ارتفاع ۸۰ کیلومتری رسیدند و در سال ۲۰۱۹ دوباره اینکار را تکرار کردند که البته اینبار یک مسافر در فضاپیما حضور داشت که مدیر ارشد فضانوردی ویرجین گلکتیک بود.
در مه ۲۰۲۱، ویرجین گلکتیک سومین پرواز موفق به ارتفاع بیش از ۸۰ کیلومتر را انجام داد که منجر به دریافت تاییدیه برای پرواز تجاری شد. همین تست توانست امکان سفر برانسون به فضا با ماموریت یونیتی ۲۲ را ممکن کند.
علم لبه فضا
اگرچه بزوس و برانسون درباره مرز فضا و ارتفاعی که باید سفر کنند، بحث میکنند اما در حقیقت فضاپیمای هردو شرکت میتوانند منجر به انجام تحقیقات جدیدی شوند. در این سفرها، مسافران میتوانند ۳ تا ۵ دقیقه بیوزنی را تجربه کنند و البته میتوان در همین زمان کوتاه، آزمایشهایی را هم انجام داد.
این اولین باری نیست که دانشمندان به سفرهای زیر مداری دست پیدا میکنند، اما اکثر آنها بدون سرنشین بودند. حالا پژوهشگران میتوانند خودشان در سفر حضور داشته باشند و در میانه راه، آزمایشهای موردنظرشان را هم انجام دهند.
در این سفرها میتوان تاثیر ریزگرانش روی زندگی را بررسی کرد و اینکه متوجه شد موجودات زنده چگونه به بیوزنی واکنش نشان میدهند. بنابراین سفرهای فضایی مانند ماموریت یونیتی ۲۲ میتوانند فرصتهای منحصر بهفردی در اختیار دانشمندان قرار دهند.
آینده سفرهای زیر مداری
با وجودی که سفر اخیر برانسون یک موفقیت بزرگ برای ویرجین گلکتیک و صنعت گردشگری فضایی است، همچنان نمیدانیم این صنعت تا چه اندازه رشد میکند و البته ارزش دقیقش به چقدر میرسد. حتی اگر تمام بلیتهای ویرجین گلکتیک و بلو اوریجین فروخته شوند، باز هم نمیتوانیم آینده دقیقی را متصور شویم.
در حالت تئوری، قیمت بلیت با رایج شدن سفرها کاهش پیدا میکند، اما در حال حاضر این صنعت تنها افراد ثروتمند را هدف قرار داده است و البته میخواهد پژوهشگرانی که بودجهشان از سوی بخش دیگری تامین شده را هم به فضا ببرد. اما در بلندمدت، این کمپانیها سفرهای فضایی را برای عموم مردم، البته نه همه مردم ممکن میکنند، هرچند شاید در رسیدن به چنین هدفی شکست بخورند.
علاوه بر این، باید از امنیت چنین سفرهایی هم مطمئن شویم تا همان افراد ثروتمند هم به لبه فضا بروند. بنابراین باید سفرهای بیشتری انجام شود و احتمالا تا چندین سال آینده افراد نسبت به امنیت آنها اطمینان پیدا نخواهند کرد، بلکه علاقه شدیدی به سفر به فضا و ماجراجویی داشته باشند.
یکی دیگر از مواردی که میتواند برای چنین صنعتی دردساز شود، رواج سفرهای فضایی حتی در میان مردم با سرمایه کمتر است. همچنین رگولاتورها باید برای این پروازها مجوز صادر کنند که این فرایند هم میتواند مشکلات مربوط به خودش را داشته باشد، مخصوصا اگر در این میان حادثهای رخ دهد. بنابراین در آینده نزدیک نباید منتظر سفرهای فضایی گسترده باشیم، هرچند استارت چنین مسیری زده شده و سفر اخیر برانسون میتواند کمک بزرگی به رشد سریعتر این صنعت کند.
از همین حالا ویرجین گلکتیک کار روی فضاپیما بعدیاش را آغاز کرده و میخواهد همچنان در این مسیر به پیشرفت ادامه دهد. با اضافه شدن بلو اوریجین به این صنعت، آینده روشن به نظر میرسد، هرچند احتمالا تا سالهای سال تنها افراد ثروتمند بتوانند به فضا سفر کنند. البته فراموش نکنیم که ایلان ماسک میخواهد تا سال ۲۰۵۰ نزدیک به ۱ میلیون نفر را به مریخ بفرستد که آنها هم احتمالا افراد ثروتمند خواهند بود.
آینده سفرهای فضایی هیجانانگیز است و شاید تا سال ۲۱۰۰ سفرهای فضایی یا حتی بین سیارهای رواج پیدا کنند و افراد عادی هم بتوانند با هزینه پایین چنین سفرهایی را تجربه کنند. اگرچه چنین آیندهای دستیافتنی به نظر میرسد، اما راه طولانی در پیش داریم، راهی که ویرجین گلکتیک با پرواز شب گذشتهاش به درستی در آن قدم برمیدارد و توریسم فضایی تجاری را پیش از بیش به واقعیت نزدیک میکند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.