شاید موجودات فضایی واقعا اینجا هستند؛ اما احتمالا به شکل کاوشگرهای رباتیک
تاریخ اولین مقاله در حوزه SETI (جستجو برای هوش فرازمینی – Search for Extraterrestrial Intelligence) به سال ۱۹۵۹ و اولین مشاهده به سال ۱۹۶۰ بر میگردد. اولین مشاهدههای UFO در عصر مدرن به دهه ۱۹۴۰ ...
تاریخ اولین مقاله در حوزه SETI (جستجو برای هوش فرازمینی – Search for Extraterrestrial Intelligence) به سال ۱۹۵۹ و اولین مشاهده به سال ۱۹۶۰ بر میگردد. اولین مشاهدههای UFO در عصر مدرن به دهه ۱۹۴۰ مربوط هستند. هرچند در ظاهر این دو حوزه به هم شبیه هستند، اما در عمل تقریبا هیچ اشتراکی با هم ندارند. معمولا SETI نیاز به مدرک دانشگاهی در رشته اخترفیزیک دارد و دانشمندان آن افراد حوزه UFO را به خاطر این که تنها به یک دوربین بی کیفیت و یک تور پروانهگیری برای شکار آدم فضاییهای سبز رنگ اکتفا میکنند، تحقیر میکنند.
با این حال این دو جبهه شاید بتوانند به هم نزدیکتر شوند.
در پارادایم کلاسیک SETI، ستارهها برای یافتن سیگنالهای مصنوعی رصد میشوند. اما این استراتژی از نقطه نظر فرازمینیها موانع زیادی دارد. برای موفقیت به این روش، موجودات فرازمینی باید میلیونها ستاره بالقوه (شامل خورید خود ما) را دائما و احتمالا برای میلیاردها سال مورد هدف سیگنالهای خود قرار دهند. به علاوه، به ازای هر ستاره نیاز به یک دریافتکننده است، تا در هر زمان که سیگنالی در پاسخ ارسال شد، آن را دریافت کند. هزینه این استراتژی از لحاظ زمان، انرژی و مواد مورد نیاز برای موجودات فرازمینی بیاندازه است. علاوه بر این، اگر تمدنی که سیگنالها را دریافت میکند، یک تمدن جنگطلب باشد، این سیاره با اعلام حضورش در واقع خود را در دام یک فاجعه میاندازد. مشکلات ارتباط با تمدنی که از هیچ چیز خبر ندارد هم به اینها اضافه میشود. شاید تمدن اول مثل سپیداجها با تغییر رنگ ارتباط برقرار کند، در حالی که تمدن دوم تنها میتواند حرکات زنبورمانند را بفهمد.
یک فرضیه این است که فرستادن کاوشگرهای رباتیک برای بیگانگان مزیتهای بیشتری داشته باشد. کاوشگرهایی با مکانیزم پرواز ساده میتوانند به طور متناوب (مثلا در بازههای ۲۰۰ میلیون ساله) منظومههای ستارهای نوظهور را بازرسی کنند. این بازه میتواند برای سیارههایی که حیات روی آنها وجود دارد کوتاه تر شود. کاوشگرهای پیشرفتهتری میتوانند به طور دائمی در مجاورت سیارههایی قرار بگیرند که از روی مقادیر اکسیژن در اتمسفرشان یا دیگر نشانههای حیات، حضور موجودات چند سلولی روی آن سیارهها ثابت شده.
وقتی این کاوشگرهای دائمی متوجه نشت امواج الکترومغناطیسی مصنوعی بشوند، که نشان میدهد یکی از این گونههای چندسلولی به هوش تکنولوژیکی دست یافته، آنها میتوانند برای رمزگشایی این گونه دست به کار شوند. با توجه به تنوع سیگنالهای ما، از سسمی استریت گرفته، تا آکادمی خان و یوتیوب، و علیرغم تواناییهای شگرف هوش مصنوعی موجود در این کاوشگرها، رمزگشایی از زبان، علم، ریاضی و فرهنگ هوموساپینسها نیازمند زمان زیادی خواهد بود. بعد از دههها کار ارزشمند افرادی نظیر ادوارد ویلسون (Edward Osborne Wilson)، ما امروز چیزهایی درباره ارتباط مورچهها با یکدیگر میدانیم، اما هنوز تا رسیدن به رمزگشایی کامل راه بسیاری باقی مانده است. رمزگشایی انسانها برای موجودات فرازمینی چقدر بیشتر از این طول خواهد کشید؟ حتی اگر یک کاوشگر همه قسمتهای سریال I Love Lucy (ماجراهای لوسی) را از زمان اولین پخش در سال ۱۹۵۱ و پخش شدن سیگنالهایش در فضا دیده باشد، احتمالا همچنان از فهمیدنش عاجز باشد.
این کاوشگر محلی شاید نیاز داشته باشد که دادههایی را برای آنالیز بیشتر یا دستورالعمل برای ادامه تحقیق به سیاره خود بفرستد. اگر این کاوشگر دادهها را از سال ۱۹۵۰ (زمان تشخیص اولین سیگنالهای تلویزیون) به سیارهاش فرستاده باشد، و اگر فرض کنیم این سیاره ۱۵۰ سال نوری با زمین فاصله دارد، نزدیکترین زمانی که میتواند دستورالعمالهایش را برای ارتباط با زمین دریافت کند سال ۲۲۵۰ خواهد بود.
هرچند، وقتی بالاخره از این کاوشگر محلی چیزی بشنویم (بعد از این که ما را رمزگشایی کرد)، سیگنالهایش احتمالا به زبانی فرازمینی باشند. گفتگویی که متقابلا شکل میگیرد تقریبا در زمان واقعی خواهد بود؛ بر خلاف گفتگوی شدیدا کند بین ما و یک تمدن بیگانه که در فواصلی به اندازه صدها یا هزاران سال نوری به هم سیگنال ارسال میکنند. این کاوشگر بیگانه میتواند هیچ اطلاعاتی درباره موقعیت سیاره خودش برملا نکد و از این راه خطر برای تمدن خودش از بین میرود. یک کاوشگر کاملا خودگردان میتواند حتی سالها بعد از منقرض شدن تمدن خودش با ما ارتباط برقرار کند.
اگر یک کاوشگر به یک تمدن موجود یا گروهی از تمدنها تعلق داشته باشد، سوال این است که چگونه با آنها ارتباط برقرار خواهد کرد. برای ارتباط مستقیم نیاز به یک فرستنده بسیار بزرگ است. راه حل بهتر زنجیرهای از گرههای ارتباطی است که به هم نزدیک هستند؛ برای مثال هر گره در مدار یک ستاره، و احتمالا در فاصلهای که بتوان از آن به عنوان یک لنز گرانشی استفاده کرد (طبق نظریه نسبیت عام اینشتین). برای خورشید، نقطه کانونی از فاصلهای برابر با ۵۵ واحد نجومی (فاصله زمین تا خورشید) شروع میشود که در آن گره میتواند بهره سیگنال برابر با یک میلیارد به دست آورد.
تمدنهای فرازمینی بسیاری میتوانند در این سیستم گرهای مشارکت داشته باشند و ذخیره اطلاعات میتواند با گذشت زمان، و بدون توجه به این که تمدنهای مشارکتکننده به حیات خود ادامه دهند یا منقرض شوند، رشد کند. مشارکت ما نیز در این دانشنامه کیهانی میتواند ارسطو، شکسپیر، بتهوون و مونه باشد. هرچند احتمالا در موقعیتی نباشیم که فرهنگمان را معامله کنیم؛ تمدن فرازمینی که برای حداقل ۷۰ سال در حال مشاهده تلویزیون و اینترنت ما بود، احتمالا هر چیزی را که میخواسته تا الان بارگذاری کرده. با این وجود، این تمدن فرازمینی احتمالا از ما بخواهد که وارد باشگاه کهکشانیها شویم تا بتوانیم در ساخت کاوشگرها و گرهها مشارکت کنیم، یا در غیر این صورت مسئولیت نگهداری سیستم ارتباط میانستارهای را در همسایگیمان قبول کنیم. این میتواند برگ برنده ما در معامله باشد.
رصدهای ستارهای SETI به دنبال سیگنالهای بسیار ضعیفی هستند که برای تشخیص آنها به قویترین تلسکوپهای روی زمین نیاز داریم. اما تلسکوپهایی که حساسیت بسیار بالایی دارند، زاویه دیدشان بسیار کوچک است. شناسایی یک کاوشگر رباتیک محلی نیازمند یک استراتژی برعکس است. به خاطر نزدیکی این کاوشگر به زمین، سیگنالهایش نسبت به یک فانوس دریایی میانستارهای بسیار قویتر هستند؛ حتی با این فرض محافظهکارانه که قدرت سیگنالهایش فقط چند وات باشند. در نتیجه بهترین استراتژی برای SETI این خواهد بود که حساست بالا را فدای یک زاویه دید گسترده کنند؛ یا حتی بهتر: همه فضا همه وقت. چنین سیستمهایی در حال حاضر در حال ساخت یا برنامهریزی برای ساخت هستند.
ادعای خلبانهای نظامی مبنی بر مشاهده اشیایی که حرکاتشان تمام قوانین شناخته شده آیرودینامیک را نقض میکند، شاید وهم، فریب یا خطای دید باشند. با این حال، امروزه بسیاری از دانشمندان SETI با علاقمندان UFO همنظر هستند که اولین تشخیص بیگانگان احتمالا در خود منظومه خورشیدی ما رخ دهد. همچنین هر دوی این گروهها باید موافق باشند که اگر تعدادی از مشاهدههای UFO واقعا مشاهده بیگانگان باشند، پس اینها کاوگشرهای رباتیک هستند، نه سفینههایی که موجوداتی بیولوژیکی آنها را هدایت میکنند. در غیر این صورت این موجودات با شتابهای بسیار زیادی که گزارش شده منهدم خواهند شد.
هنوز شواهدی وجود ندارد که علاقمندان UFO و دانشمندان SETI را با هم متحد کند – با این حال شکافی که بین این دو گروه است احتمالا آنقدرها هم وسیع نباشد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا میخوان پنهان بمانند؟بنظرم اگر تونسته باشند به زمین برسند تکنولوژیشون از ما پیشرفتهتر پس ما ضعیفتریم و نشان دادن خودشون جای نگرانی نیست اما پرواز ذهن ما هر احتمالی رو محتمل میکنه ،بنظرم تا زمانی که به اثبات علمی نرسه فقط ترس ناشناختههاست که ذهن های مارو درگیر میکن
جالب بود، فقط تکیه آخر که شتاب ممکنه اونا رو نابود کنه، شاید چنین نباشد و اونها موفق شده باشند راه حلی برای نیروی اینرسی حاصل از شتاب پیدا کرده باشند، قوانین فیزیکی که ما کشف نکردیم و این باعث میشه که مشاهدات خلبانان فرا فیزیک به نظر برسه، من اعتقاد دارم چیزی به عنوان متافیزیک وجود ندارد و ضعف علم فیزیک بشر باعث میشه تا فکر کنیم متافیزیک وجود داره
کی این مطلب رو ترجمه کرده ، پر از غلط املایی