ماچوپیچو: از داستان تنتن و کاپیتان هادوک تا نمونهای خیرهکننده از مهندسی اینکاها
تنتن و کاپیتان هادوک راهی پرو شدهاند تا پروفسور کلکوس را نجات دهند، اما وقتی پلیس پرو آنان را آنقدری که باید همراهی نمیکند، خودشان دست به کار میشوند و با کمک دوستی به نام ...
تنتن و کاپیتان هادوک راهی پرو شدهاند تا پروفسور کلکوس را نجات دهند، اما وقتی پلیس پرو آنان را آنقدری که باید همراهی نمیکند، خودشان دست به کار میشوند و با کمک دوستی به نام زورینو که از بومیان پرو است، راهی کوههای آند میشوند تا پروفسور کلکوس را که در معبد خورشید زندانی شده است، نجات دهند. پروفسور کلکوس محکوم به مرگ شده، چرا که دستنبدی متعلق به مومیایی اینکاها را به دست کرده است. تنتن، کاپیتان هادوک و زوریمو در راه رسیدن به معبد خورشید از مسیرهای پرفرازونشیب، پربرف، کوهستانی و جنگلی آند عبور میکنند....
شاید خیلی از ما بعد از خواندن «تنتن و زندانیهای معبد خورشید» سودای رفتن به پرو و کوههای آند را در سر پرورانده باشیم و شاید خیلی از ما هم نام اینکاها و معبد خورشید را نخستینبار به لطف تنتن شنیده باشیم. اما به راستی اینکاها که بودند؟ ماچوپیچو کجاست و معبد خورشید کجا قرار دارد؟
پس از خواندن داستان تنتن، تصور حالوهوا و طبیعت و جغرافیایی که ماچوپیچو در آن قرار دارد، کار چندان سختی نیست. ماچوپیچو محوطهای است مربوط به اینکاها که در اواسط قرن پانزده بنا شده است. این محوطه که در حدود هشتاد کیلومتری کوزکو قرار دارد، در خطالرأسی بین کوههای هوآینا پیچو و ماچوپیچو واقع شده است و ارتفاع آن نیز حدود 2430متر از سطح دریا است. محوطهای در دامنههای شرقی آند که حوضه فوقانی آمازون را با تمام تنوع گیاهی و جانوریاش دربرمیگیرد. همچنین این محوطه مشرف به رودخانه اوروباما است.
در سال 1911 بود که هیرام بینگهام ماچوپیچو را یافت و سپس مطالعات علمی ماچوپیچو را آغاز و آن را به دنیای غرب معرفی کرد. شاید پیش از او هم افرادی- به غیر از خود بومیان پرو- بودند که ماچوپیچو را ملاقات کرده بودند. از جمله آگوستو برنز، سیاح آلمانی، که برخی باور دارند در سال 1867 از آن بازدید کرده است.
بینگهام، باستانشناس و استاد دانشگاه ییل بود، وقتی پسربچهای بیش نبود، کوهنوردی را از پدرش یاد گرفت و این توانایی بعدها در پژوهشهایش هنگام مطالعه درباره اینکاها، بسیار به کارش آمد.
او در اصل در جستوجوی «شهر گمشده اینکاها» بود که ماچوپیچو را یافت. ویلکابامبا (Vilcabamba) یا «شهر گمشده اینکاها»، هدف اصلی بینگهام و هیئت باستانشناسی بود که او سرپرستیاش را برعهده داشت. ویلکابامبا، محوطهای بود که اینکاها در قرن شانزده، علیه اسپانیاییها شورشی را از آن برپا کرده بودند؛ اما مکانیابی این ناحیه کار دشواری بود: جایی که فاتحان اسپانیایی هم نتوانسته بودند آن را پیدا کنند و مدارک موجود از تاریخ اولیه اینکاها هم پراکنده و کمیاب بود.
محققان، باور داشتند که ویلکابامبا جایی در اطراف کوزکو واقع شده باشد که برای رسیدن به آن باید از مسیرهای سخت کوههای آند گذشت. بینگهام در 24 ژوئیه به راهنمایی فردی به نام مِلچور آرتیگا (Melchor Arteaga) که از بومیان این منطقه بود، به ویرانههای ماچوپیچو رسید و شروع به کاوش در این ناحیه کرد. بینگهام باور داشت که ماچوپیچو همان ویلکابامبا یا «شهر گمشده اینکاها» است، تا اینکه در اواسط قرن بیستم بود که این ادعای او به طور جدی مورد تردید قرار گرفت و رد شد.
شواهد بعدی حاکی از آن است که محوطهای دیگر به نام «اسپیریتو پامپا» (Espiritu Pampa) احتمال بیشتری دارد که به ویلکابامبا مرتبط باشد. اسپیریتو پامپا در سال 1965 تحت سرپرستی ژن ساوی (Gene Savoy)، باستانشناس آمریکایی، کاوش شد.
ماچوپیچو جزء معدود نواحی متعلق به دوره پیشا کلمبی بود که وقتی بینگهام آن را یافت، تقریباً دستنخورده بود و ظاهراً فاتحان اسپانیایی نیز قبلاً به آن برنخورده بودند. بینگهام بعدها در وصف آنچه در ماچوپیچو دیده بود مینویسد که «شبیه رویایی باورنکردنی بود» «این مکان چه میتواند باشد؟»
گفتیم که محققان، تاریخ ساخت ماچوپیچو را اواسط قرن پانزدهم میدانند. درواقع برای بیش از هفتادوپنجسال، بسیاری از محققان و تاریخدانان تصور میکردند که ساخت این مکان به زمانی پس از 1440 پس از میلاد و یا حتی 1450 برمیگردد اما محققان، در پژوهشی جدید که نتایج آن در ژورنال Antiquity به چاپ رسیده است با استفاده از تاریخگذاری رادیوکربن، مشخص میکنند که قدمت این محوطه حداقل به دو دهه قبلتر از آنچه تصور میشد، باز میگردد. پژوهشگران با استفاده از روش طیفسنجی جرمی شتابدهنده (AMS: Accelerator Mass Spectrometry) بر روی بقایای انسانی در این محوطه، به تاریخگذاری این ناحیه پرداختند.
از آنجایی که اینکاها هیچ سند نوشتاریای را برای ما به جا نگذاشتهاند، نمیدانیم که هدف اینکاها از ساخت این محوطه، پیش از ترک آن در اوایل قرن شانزده و هنگام حمله اسپانیاییها چه بوده است. درمورد کاربری این محوطه، نظریات مختلفی وجود دارد.
(البته که اینکاها شاید هیچ مدرک و سند نوشتاریای برای ما به جا نگذاشته و سیستم نوشتاری الفبایی نداشته باشند اما از ابزاری به نام کیپو (Quipu) استفاده میکردند که با استفاده از رشتههای نخ و گرههایی، اعداد، محاسبات و اطلاعات را ثبت میکردند.)
از همان ابتدا که بینگهام ماچوپیچو را کشف کرد، نظرات مختلفی درمورد کاربری این محوطه مطرح شد. برخی آن را محوطهای با کاربری تشریفاتی، برخی دیگر نظامی و یا مقری سلطنتی برای اشراف میدانند. خیلی از محققان باور دارند که این محوطه را یکی از امپراتورهای اینکا-پاچاکوتی- بنا کرده است.
برخی از پژوهشگران معتقدند که ماچوپیچو نه یک سنگر نظامی، بلکه مقری است که پاکاچوتی بنا کرده است. ریچارد برگر، یکی از این پژوهشگران باور دارد که این محوطه برای اشرافی که خواهان دوری از شلوغی و ازدحام شهر بودند، بنا شده است.
برایان برائور، متخصص تمدنهای حوزه آند در دانشگاه ایلینوی میگوید که یک چیز قطعی است. شواهد باستانشناسی نشان میدهد که اینکاها، تنها افرادی نبودند که در ماچوپیچو زندگی میکردند؛ بلکه شواهد حاکی از آن است که خیلی از افرادی که در ماچوپیچو زندگی میکردند از نقاط مختلف امپراتوری بودند.
برخی دیگر از محققان از جمله یوهان راینهارت با جمعآوری اطلاعات از منابع تاریخی، باستانشناختی و قومنگاری باور دارند که ماچوپیچو در چشماندازی مقدس بنا شده است. این محوطه توسط رودخانه اوروباما احاطه شده که امروزه هم مورد احترام افراد این ناحیه است یا کوههای دربرگیرنده این ناحیه هم مقدس هستند.
بنابراین، کاربری دقیق این محوطه، هنوز مشخص نیست و بسیاری از رازهای ماچوپیچو هنوز کشف نشده باقی مانده است.
معماری عظیم و بینظیر ماچوپیچو با محیط طبیعیاش که با آن پیوند پیچیدهای دارد، همخوانی بسیار دارد.
برای ساخت سازههای ماچوپیچو از قطعات سنگی استفاده شده است و این قطعه سنگها بدون ملات درکنار یکدیگر قرار گرفتهاند. قطعه سنگها در ماچوپیچو به قدری دقیق برش داده شدهاند که محکم روی هم قرار گرفتهاند. ماچوپیچو در ناحیهای زلزلهخیز و بر روی گسل واقع شده است، اما برشهای دقیق این قطعه سنگها باعث شده است تا هنگام زلزله، سازهها نریزند و از بین نروند.
همانطور که گفتیم ماچوپیچو در ناحیهای زلزلهخیز بنا شده است. باستانشناسان و پژوهشگران برای مدتها دلیل این امر را نمیدانستند؛ اما طبق پژوهشهای انجام شده، استفاده از تصاویر ماهوارهای و انجام فعالیتهای میدانی، محققان به این نتیجه رسیدند که دلیل این کار احتمالاً وجود مواد سازنده مورد نیاز برای ساخت این محوطه: یعنی مقدار زیادی از قطعه سنگهای شکستهشده باشد.
بررسیهای آنها نشاندهنده آن بود که احتمالاً انتخاب چنین ناحیهای برای ساخت ماچوپیچو اتفاقی نبوده است، بلکه محوطههای دیگری هم متعلق به اینکاها وجود دارد که بر روی گسل بنا شده است.
این مرکز برجسته دینی، تشریفاتی، نجومی و کشاورزی تقریباً از دویست سازه تشکیل شده است. این ناحیه به دو قسمت بالا و پایین تقسیم میشود و میدانی بزرگ ناحیه کشاورزی را از مسکونی جدا میکند.
مناطق مسکونی ماچوپیچو احتمالاً از اواسط قرن پانزده تا اوایل یا اواسط قرن شانزده، مورد استفاده قرار میگرفتند. طرح کلی و سطح بالای حفاظت در ماچوپیچو، قابل توجه است. در بخشهای جنوبی، شرقی و غربی آن با دهها زمینهای پلکانی کشاورزی احاطه شده است و حتی وقتی بینگهام در سال 1911 به این ناحیه رسید، همچنان برخی بومیان از این زمینهای پلکانی کشاورزی استفاده میکردند. از این زمینها در حاشیه این محوطه، زمانی برای کشت محصولاتی چون ذرت و سیبزمینی استفاده میشد. این زمینهای پلکانی کشاورزی موجب حفظ خاک، و ترویج کشاورزی میشد و یه عنوان بخشی از سیستم گسترده توزیع آب عمل میکرد که باعث صرفهجویی آب شده و همچنین از فرسایش در شیبهای تند جلوگیری میکرد.
طرح کلی این محوطه از جهتی دیگر هم قابل توجه است. بسیاری از ساختارهای طبیعی و ساخته شده توسط انسان به نظر میرسد که با رویدادهای نجومی، همچون انقلاب زمستانی، همخوانی داشته باشد.
از جمله سازههای موجود در ماچوپیچو، معبد خورشید است که ساختاری مشابه معبد خورشید یافت شده در پایتخت اینکاها، کوزکو، دارد. سنگ موجود در درون معبد میتوانست عملکردی به عنوان محراب داشته باشد. در زمان انقلاب زمستانی، خورشید در حال طلوع، مستقیماً به یکی از پنجرههای معبد میتابید.
مجموعهای از سازههای دینی در سمت شمال غربی این محوطه قرار دارد که یکی از آنها معبد سه پنجره است. این معبد، سالنی به طول 10.6متر و عرض 4.2 متر با پنجرههایی بر روی یک دیوار است که با سنگهای چندضلعی درست شده است. در این سازه، مقدار زیادی از سفالهای شکسته وجود دارد که احتمالاً با اهدافی آیینی خرد شدهاند.
از دیگر سازههای ماچوپیچو، سنگ اینتیهوآتانا (Intihuatana) است که احتمالاً کاربری آیینی داشته است. این سنگ طوری تنظیم شده است که در انقلاب زمستانی، مستقیماً به سمت خورشید اشاره داشته باشد.
امروزه، سالانه هزاران گردشگر به شوق دیدن ماچوپیچو به پرو و دامنههای آند میروند. ماچوپیچو در سال 1983 در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و اکنون هم یکی از عجایب هفنگانه جدید دنیا به شمار میآید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.