ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اختلالات مغزی بدون آسیب واضح
علمی

پژوهش‌های جدید دلایل اختلالات مغزی بدون آسیب واضح را نشان می‌دهند

اختلالات عصب‌شناختی عملکردی بسیار واقعی هستند و هم‌دردی پزشکی بخش مهمی از درمان به شمار می‌آید.

رضا زارع‌پور
نوشته شده توسط رضا زارع‌پور | ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | ۲۱:۰۰

«ادا در نیار!» تصور کنید این کلمات را لحظاتی پس از اینکه پزشکتان در شما مثلاً یک سکته یا تومور مغزی تشخیص داد، بشنوید. این بی‌معنی به‌نظر می‌رسد، اما برای بسیاری از افرادی که به اختلال عصب‌شناختی عملکردی (FND) مبتلا هستند، این دقیقاً چیزی است که رخ می‌دهد.

با اینکه FND برای بسیاری از مردم شناخته‌شده نیست، این اختلال درواقع یکی از متداول‌ترین شرایطی است که عصب‌شناسان با آن برخورد می‌کنند. در آن عملکرد غیرمعمول مغز باعث ایجاد علائم می‌شود.

FND گونه‌های بسیاری دارد، با علائمی نظیر تشنج، احساس ضعف و اختلالات حرکتی. افراد شاید آگاهی یا توانایی حرکت و راه‌رفتن خود را از دست بدهند یا شاید لرزش‌ها یا تیک‌های نامعمولی را تجربه کنند. این اختلال می‌تواند به‌شدت معلول‌کننده و بسیار پرهزینه باشد؛ درست مانند شرایط عصب‌شناختی ساختاری نظیر اسکلروز جانبی آمیتروفیک (ALS) که با نام بیماری لو گهریگ نیز شناخته می‌شود و نیز بیماری پارکینسون.

با اینکه مردها نیز می‌توانند به FND مبتلا شوند، زنان جوان تا میانسال بیشتر از همه با این بیماری شناسایی می‌شوند. در طول دو سال اول پندمیک کووید، FND به‌طور مختصر در اخبار بین‌المللی مطرح شد؛ زمانی که رفتارهای تیک‌مانند عملکردی با استفاده از رسانه‌های اجتماعی در میان به‌خصوص دختران بالغ شایع شد.

پس چرا یک پزشک یا متخصص سلامت کسی را که کنترل اعضای خود را از دست داده یا دچار تشنج شده است، متهم به تقلید علائم می‌کند؟ متأسفانه به این دلیل که بسیاری از این متخصصان دانشی ضعیف یا منسوخ درباره FND دارند؛ علی‌رغم اینکه مکرراً با آن برخورد می‌کنند.

از آنجایی که از لحاظ ساختاری مشکلی در مغز وجود ندارد – برای مثال هیچ آسیبی در آزمایش‌های بالینی ذکر نمی‌شود – آن‌ها شاید بنویسند که علائم «همگی در ذهنتان هستند» یا بیمار را به‌عنوان کسی که به مشاوره روان‌شناس نیاز دارد، رد کنند. پژوهش‌های جدید نشان می‌دهند که این واکنش می‌تواند باعث آسیب بیشتر به بیماری که رنج می‌کشد، شود. خوشبختانه مسیری دیگر وجود دارد که از احساسات، احترام و رویکردهای جدید مبتنی بر شواهد می‌گذرد.

اسکن برش نگاری با گسیل پوزیترون
یک اسکن برش‌نگاری با گسیل پوزیترون (PTE) از مغز انسان؛ پیشرفت‌های علمی درزمینه مطالعهٔ مغز بسیاری از باورهای گذشته در مورد اختلالات مغزی را رد کرده‌اند، اما بسیاری از پزشکان همچنان از روش‌های قدیمی تشخیص استفاده می‌کنند.

به‌طور تاریخی، FND «اختلال تبدیل» نامیده می‌شد. این اصطلاح از این باور می‌آمد که اضطراب پس از سانحه (traumatic stress) از طریق مکانیسم‌های روان‌شناختی به علائم عصب‌شناختی عملکردی «تبدیل می‌شدند».

این با فهم فعلی ما از FND سازگار نیست. اضطراب و تراما می‌توانند نقشی ایفا کنند. درحقیقت برخی پژوهشگران عقیده دارند که عامل استرس‌زای منحصربه‌فرد جوامع ما در طول پندمیک کووید آسیب‌پذیری برخی افراد را به این اختلال افزایش داد. اما همه افراد مبتلا به FND سانحه‌ای اضطراب‌آور را تجربه نکرده‌اند.

درعوض، پیشرفت‌های اخیر در تصویربرداری از مغز پیشنهاد می‌دهند که FND با ناهنجاری‌هایی در عملکرد شبکه‌های مغز ایجاد می‌شود. برخی از متخصصان از این استعاره استفاده می‌کنند که سخت‌افزار (یا ساختار) تغییر نکرده، اما نرم‌افزار (یا پردازش) درست عمل نمی‌کند.

برای مثال، مطالعات پیشنهاد می‌کنند که در FND شبکه‌های عصب‌شناختی (مسیرهای سیگنال‌دهی الکتریکی و شیمیایی بین گروه‌های نورون‌ها یا نواحی بزرگ‌تر مغز) که در واکنش‌های ما به اضطراب پس از سانحه، تنظیم احساسات، عملکرد حسی-حرکتی، پردازش توجهی، آگاهی بدن و خود‌عاملیت تأثیر دارند، برخلاف انتظار، هماهنگ کار نمی‌کنند. این شبکه‌ها عبارتند از ساختارهای سیستم لیمبیک، مانند آمیگدال که در پردازش احساسات و اضطراب در مغز مهم هستند.

تصویربرداری عصبی تأکید دارد که افراد چیزی را «تقلید» نمی‌کنند. دانشمندان فعالیت کاسته‌شده در نواحی‌ای از مغز را کشف کرده‌اند که روی احساس کنترل علائم در بیمار تأثیر دارند. این‌ها نیز ناهنجاری‌هایی در اتصالات بین نواحی مغزی است که مسئول تفسیر احساسات فیزیکی درونی و برنامه‌های حرکتی هستند. به بیان ساده، یکی از مشخصات تعیین‌کننده FND این است که بیماران حس می‌کنند علائمشان ناخواسته است.

برعکس، طبق گزارش یک تیم پژوهشی در دانشگاه کلگری در آلبرتای کانادا که پاییز گذشته منتشر شد، بیماران با شرایط عصب‌شناختی ساختاری مبتلا به سندروم تورت میزانی از کنترل را برای سرکوب تیک‌های خود گزارش کردند.

اختلال عصب شناختی عملکردی
با اینکه تیک‌های حرکتی در بسیاری از اختلال‌های ساختاری مغزی نیز وجود دارد، اما مبتلایان به اختلال عصب‌شناختی عملکردی (FND) گزارش می‌دهند که هیچ کنترلی روی تیک‌های خود ندارند.

متخصصان بالینی راه‌های بهتری نیز برای تشخیص FND پیدا می‌کنند. در گذشته، عصب‌شناسان اختلال تبدیل را تشخیصی حذفی در نظر می‌گرفتند؛ یعنی تشخیصی که بعد از حذف ناهنجاری‌های عصب‌شناختی ساختاری با معاینه، تصویربرداری رادیولوژی، مطالعات آزمایشگاهی و تست‌های نوروفیزیولوژیکی مانند نوار مغزی (Electroencephalography - EEG) انجام می‌شد. درنتیجه بسیاری از بیماران مبتلا به FND حس می‌کردند دکترشان گفته بود چه چیزهایی نداشتند، نه اینکه چه چیزی داشتند.

اما در دهه گذشته، عصب‌شناسان معیارهایی تشخیصی را توسعه داده‌اند که تعیین می‌کنند کدام علائم با ناهنجاری‌های عملکردی مغز پیوند دارند. این معیارها روی یافته‌های «ایجابی» ویژه بر پایه معاینه فیزیکی از جانب عصب‌شناس تأکید دارند که می‌توانند FND را به‌عنوان عامل علائم بیمار پیش‌بینی کنند.

ترکیب معاینه عصب‌شناختی کامل، نوار مغزی، تصویربرداری از مغز و تست‌های آزمایشگاهی می‌تواند نشان دهد که علائم فرد با یک آسیب ساختاری مغز (مثلاً یک سکته یا تومور مغزی) سازگار است یا با شرایطی عملکردی مانند FND.

این پیشرفت‌ها در تشخیص و فهم FND به این معنی است که دکترها در موقعیتی بهتر از همیشه برای شناسایی و فهم این اختلال هستند. با‌این‌وجود، بسیاری از بیماران همچنان پس از تجربه اختلال و آشفتگی با انکار یا رد پزشکان متخصص روبه‌رو می‌شوند.

این واکنش عواقبی آسیب‌زننده دارد. در ژانویه، گروهی از پژوهشگران دانشگاه شفیلد انگلستان، دانشگاه ایالتی آریزونا و گروه صرع منطقه‌ای شمال‌شرق مطالعات موردی و شواهدی را رو کردند که نشان می‌دادند عدم حمایت متخصصان از بیماران می‌تواند در ایجاد احساس شرم در افرادی که از لحاظ روان‌شناختی از علائم عملکردی خود رنج می‌برند، نقش داشته باشد. درحقیقت در معرض شرم قرار‌داشتن خود می‌تواند یک عامل ریسک اضافی برای FND باشد.

وقتی به این نکته توجه کنیم که اعضای گروه‌های اقلیت جامعه می‌توانند در معرض ریسک بیشتری برای اختلالات عملکردی قرار داشته باشند، این ارتباط با شرم و ننگ می‌تواند وزن بیشتری داشته باشد.

ارتباط بیمار و پزشک در اختلال عصب شناختی عملکردی
پژوهشگران معتقدند که عدم درک پزشک و حتی در مواردی تمسخر بیمار باعث بدتر‌شدن وضع بیمار می‌شود. با توجه به اینکه روش‌های تشخیص منسوخ‌شده اختلال عصب‌شناختی عملکردی می‌توانند به چنین واکنشی از جانب پزشک منجر شوند، استفاده از روش‌های تشخیصی جدید اهمیتی بسزا دارد.

فردی که به‌خاطر هویت اقلیتی عواملی اضطراب‌آور مانند تبعیض، تعصب و شرم را تجربه می‌کند، می‌تواند هم‌زمان با ناکافی یا تحت فشار بودن مکانیسم‌های سازگاری و سیستم‌های پشتیبانی روان‌شناختی خود احساس شرم را درونی کند.

اگر فردی با این شرایط FND داشته باشد، درمان یک پزشک که دلسوزی یا دانشی بروز از بیماری ندارد، تنها باعث بدتر‌شدن وضع او می‌شود. گفتن این که علائم «در ذهن آن‌ها» است، به گسترش سوءاطلاعات پزشکی و لکه‌دار‌شدن بیماران با این اختلال‌ها دامن می‌زند.

اما این مشکل راه‌حل دارد. پژوهشگران دریافته‌اند که آگاهی‌بخشی دلسوزانه دکتر به بیمار درباره تشخیص FND روی احتمال پذیرش تشخیص از سوی بیمار و تکمیل موفقیت‌آمیز درمان تأثیر دارد و درمان مناسب جواب می‌دهد. درمان می‌تواند ترکیبی از روان‌آموزی، دارو برای هر شرایط روانی هم‌زمان، روان‌درمانی و فیزیوتراپی باشد. درحقیقت نتایج افرادی که تحت درمان حساس و مناسب قرار می‌گیرند، بسیار خوب هستند.

پژوهش‌های بیشتری درباره درمان افراد گروه‌های اقلیت مبتلا به FND در راه هستند. اکثر بیماران پس از درمان مناسب، بهبود یا حذف کامل علائم عملکردی خود را شاهد هستند. بیمارانی که مبتلا به نابینایی عملکردی بودند نیز توانسته‌اند دوباره قدرت بینایی خود را به‌دست آورند و آن‌هایی که به ویلچر متکی بودند، حالا می‌توانند دوباره راه بروند. پس مراقبت و هم‌دردی می‌توانند داروهایی قدرتمند باشند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی