ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

جدیدترین اخبار و روندهای دنیای فناوری را با نگاهی دقیق و حرفه‌ای، در کانال تلگرام دیجیاتو دنبال کنید.

ورود به کانال تلگرام دیجیاتو
کریپتوکارنسی

وقتی وزارت نیرو با ذهنیت دیروز به جنگ فناوری فردا می‌رود

فعال حوزه ماینینگ، با توجه به مصاحبه اخیر ماسک و روگن، یادداشتی در رابطه با رویکرد وزارت نیرو به هوش مصنوعی تهیه کرده است.

مسیح علوی
نوشته شده توسط مسیح علوی تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۴ | ۱۲:۴۸

«مسیح علوی»، فعال حوزه ماینینگ، با توجه به مصاحبه اخیر ایلان ماسک با جو روگن، یادداشتی را در رابطه با رویکرد وزارت نیرو به هوش مصنوعی و انرژی تهیه کرده که می‌توانید در ادامه بخوانید.

در جهانی که هر روز با سرعتی سرسام‌آور به سمت هوش مصنوعی، بلاک‌چین و اقتصاد داده حرکت می‌کند، ایران هنوز درگیر تفکری است که انرژی را تنها در قالب مصرف و محدودیت می‌بیند، نه فرصت. مدیران وزارت نیرو و توانیر همچنان با ذهنیت محافظه‌کارانه و ساختار سنتی اداره می‌شوند؛ ذهنیتی که از دهه‌ها پیش به جا مانده و حالا دارد به مرگ آرام اقتصاد دیجیتال کشور ختم می‌شود. در حالی که ایلان ماسک در گفت‌وگوی اخیرش با جو روگن، از نقش حیاتی هوش مصنوعی در نجات اقتصاد آمریکا و جلوگیری از ورشکستگی مالی سخن می‌گوید، در ایران مدیران انرژی همچنان مشغول خاموشی و زدن کلید برق‌اند؛ نه برای جلوگیری از اتلاف، بلکه برای کنترل هر پدیده فناورانه‌ای که نمی‌فهمند.

مصاحبه ماسک با جو روگن یکی از مهم‌ترین گفت‌وگوهای فناوری سال ۲۰۲۵ بود. او در این گفت‌وگو با صراحت گفت که آینده اقتصاد و اشتغال بشر به هوش مصنوعی و رباتیک گره خورده است. به گفته ماسک، تنها راه جلوگیری از فروپاشی اقتصادی آمریکا استفاده گسترده از هوش مصنوعی برای افزایش بهره‌وری است. او هشدار داد که بدون بهره‌گیری از فناوری‌های نو، بدهی ملی آمریکا از کنترل خارج می‌شود. جالب‌تر آنکه افزود سرمایه‌داری در نهایت همان رؤیای کمونیسم را محقق خواهد کرد، دنیایی با وفور منابع و اشتغال اختیاری، نه اجباری. به تعبیر او «آرمان‌شهر کمونیستی از مسیر سرمایه‌داری به‌دست می‌آید». اما در ایران، تفکر اقتصادی  انرژی و صنعتی ما هنوز در دهه شصت جا مانده است؛ مدیرانی که از شنیدن عبارتی همچون «ماینینگ» و «هوش مصنوعی» بیشتر احساس تهدید می‌کنند تا فرصت، و در هر فناوری نو، فقط «مصرف برق» می‌بینند نه «سرمایه آینده».

نگاهی به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس

نگاهی به عملکرد وزارت نیرو در چند سال اخیر گویای این عقب‌ماندگی از درک نیاز موجود و آینده فناوری دنیا است. گزارش بسیار مهم و اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس درباره‌ی ارزیابی عملکرد دولت بخصوص وزارتخانه‌های نیرو و نفت در اجرای برنامه هفتم توسعه، تصویری نگران‌کننده از بخش انرژی کشور ترسیم می‌کند. در این گزارش آمده است که بسیاری از احکام مرتبط با انرژی، از جمله بهینه‌سازی مصرف، توسعه تجدیدپذیرها و اصلاح ساختار تعرفه، عملاً یا اجرا نشده‌اند یا فاصله زیادی تا تحقق دارند. در بخش برق نیز، میزان پیشرفت واقعی با اهداف مصوب فاصله چشمگیر دارد. دولت نتوانسته صادرات برق از نیروگاه‌های خصوصی یا تجدیدپذیر را مطابق برنامه پیش ببرد و بسیاری از طرح‌های بهینه‌سازی مصرف هنوز از مرحله دستورالعمل و شعار فراتر نرفته‌اند. این یعنی وزارت نیرو نه تنها در اصلاح ساختار مصرف ناکام بوده، بلکه در آماده‌سازی کشور برای ورود به عصر دیجیتال و مصرف جدید برق هم عقب مانده است.

مشکل اصلی البته فقط ناکارآمدی نیست؛ بلکه نوع نگاه است. مدیرانی که هنوز انرژی را صرفاً «هزینه» می‌بینند، هرگز نمی‌توانند بفهمند که فناوری‌های جدید، موتور رشد اقتصاد آینده‌اند. به جای طراحی مدل‌های اقتصادی، مشارکتی و تعرفه‌های ویژه برای صنایع فناور، وزارت نیرو ترجیح داده با هر پدیده جدیدی بجنگد. نمونه روشن این رفتار، ماجرای استخراج رمزارز یا همان ماینینگ است. سال ۱۳۹۸ این صنعت در ایران قانونی اعلام شد؛ اما به‌جای تدوین چارچوب‌های پایدار و همکاری با بخش خصوصی، وزارت نیرو مسیر تقابل را در پیش گرفت. نتیجه چه شد؟ هزاران ماینر زیرزمینی پدیدار شدند، سرمایه‌گذاران فراری و صدها هزار دستگاه ماینر به زیرزمین رفتند. بر اساس آمار رسمی، امروز کمتر از ۴۰۰ هزار دستگاه ماینر غیرمجاز در کشور فعال است و بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ مگاوات برق از شبکه مصرف می‌کنند، که البته با توجه به شرایط به وجود آمده توسط وزارتخانه‌های نیرو و نفت و شرایط معیشتی و اقتصادی اجتناب‌ناپذیر است. طبق گزارش‌ها و آمارهای موجود در صورت تولید ۸۰ هزار مگاواتی برق در کشورمان حدود ۰.۶۲ درصد برق توسط ماینرهای زیرزمینی مصرف می‌شود. اما در مقابل آن اتلاف ۱۳ درصدی برق شبکه حدود ۱۰ هزار مگاوات برق شبکه هدر می‌شود و راندمان کمتر از ۳۵ درصدی نیروگاه‌ها به علت فرسودگی، در فصل تابستان هم ۵۰ درصد بار شبکه برق از سیستم‌های سرمایشی با موتور القایی است که این خود به عدم مدیریت و نظارت چندین ساله وزارت نیرو و صمت به خاطر تولید لوازم خانگی با مصرف بالا و راندمان پایین بر می‌گردد، برآیند این مسائل فشار سنگینی بر شبکه وارد کرده است. اما سؤال اینجاست، آیا این وضعیت به تنهایی نتیجه خود صنعت استخراج رمزارز است، یا محصول سیاست‌گذاری اشتباه و ناتوانی مدیریتی؟

در کشوری که وزارت نیرو به جای تنظیم‌گری و طراحی تعرفه‌های هوشمند، به برخورد قهری و پاداش ۳۰۰ میلیون تومانی برای گزارشگری ماینر غیرمجاز متوسل می‌شود، نتیجه‌ای جز زیرزمینی شدن فعالیت‌ها نمی‌توان انتظار داشت. صنعت ماینینگ اگر قانونمند و با زیرساخت درست اداره شود، نه‌تنها تهدید نیست بلکه می‌تواند به منبع درآمد ارزی پایدار، اشتغال فناورانه و جذب سرمایه‌گذار تبدیل شود. اما با سیاست‌های کنونی، وزارت نیرو هم برق از دست داده، هم اعتماد بخش خصوصی را.

مصرف انرژی در فناوری‌های نو، تهدید نیست

از همه جالب‌تر آنکه در شرایطی که وزارت نیرو به ذهنیت مدیران توانیر قصد دارد استخراج رمزارز مجاز را برای سه سال ممنوع کند، جهان در حال ورود به دوره‌ای است که مصرف برق مربوط به پردازش‌های هوش مصنوعی به‌زودی از مصرف ماینینگ پیشی خواهد گرفت. بر اساس گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در سال ۲۰۲۵، مصرف برق مراکز داده و سیستم‌های هوش مصنوعی تا سال ۲۰۲۷ از کل مصرف صنعت استخراج رمزارزها بیشتر خواهد شد. شرکت‌هایی مانند Nvidia، Google و OpenAI هر سال میلیاردها دلار برای توسعه زیرساخت پردازشی هزینه می‌کنند و تخمین زده می‌شود تا دو سال آینده، تنها آموزش مدل‌های بزرگ زبانی (LLMها) به بیش از ۲درصد مصرف برق جهانی اختصاص یابد. در آمریکا و اروپا، دولت‌ها در حال آماده‌سازی شبکه‌های برق جدید و تعرفه‌های اختصاصی برای پشتیبانی از این رشد هستند. حال باید پرسید، آیا وزارت نیرو برای چنین آینده‌ای برنامه دارد؟ آیا قرار است چند سال دیگر، ستاد مبارزه با «هوش مصنوعی غیرمجاز» تشکیل شود چون مصرف برقش بالا رفته است؟

در حقیقت، مصرف انرژی در فناوری‌های نو، تهدید نیست بلکه شاخص رشد اقتصادی است. هیچ کشوری بدون مصرف انرژی گسترده به قدرت فناورانه تبدیل نشده است. چین، ایالات متحده و حتی کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس به‌جای محدودسازی مصرف فناوری، با اصلاح ساختار تولید برق، تعرفه‌های زمان‌مند، توسعه انرژی‌های پاک و استفاده از برق مازاد در ساعات کم‌بار، زیرساخت لازم را برای صنعت دیجیتال فراهم کرده‌اند. در مقابل، ایران هنوز با ترس از مصرف بالا به استقبال آینده می‌رود. این نوع نگاه، در کنار ضعف داده‌محوری و گزارش‌دهی غلط، همان چیزی است که در چند سال اخیر منجر به تصمیم‌های اشتباه، ترک فعل‌های اقتصادی و زیان‌های سنگین مالی وزارت نیرو شده است. داده‌سازی نادرست درباره سهم ماینینگ از مصرف برق، اغراق در فشار شبکه و بی‌توجهی به ظرفیت انرژی‌های تجدیدپذیر موجب شده که ذهنیت اشتباه مدیران وزارت نیرو حتی به تصمیم‌سازان ارشد کشور سرایت کند. نتیجه، تصویری غلط از اقتصاد دیجیتال در ذهن سیاست‌گذاران است: تصویری که در آن فناوری مساوی تهدید و برق برابر بحران است.

در این میان، گزارش‌های رسمی درباره عملکرد وزارت نیرو و نفت در تحقق اهداف برنامه هفتم نیز مؤید همین ضعف است. طبق ارزیابی مرکز پژوهش‌های مجلس، عملکرد دو وزارتخانه کلیدی در حوزه انرژی در سال ۱۴۰۴ از تحقق اهداف کلان بسیار فاصله دارد. در بخش برق، نه تنها ظرفیت تولید افزایش کافی نداشته، بلکه برنامه توسعه تجدیدپذیرها نیز کمتر از ۳۰ درصد پیشرفت داشته است. در بخش نفت و گاز نیز توسعه زیرساخت‌های مرتبط با تولید سوخت نیروگاه‌ها کمتر از پیش‌بینی بوده است. به زبان ساده، کشور هنوز درگیر همان چرخه معیوب است، تولید ناکافی، اتلاف بالا، قیمت‌گذاری غیرواقعی و تصمیم‌گیری کوتاه‌مدت. در چنین شرایطی، هر فناوری نوظهور قربانی همین تفکر محافظه‌کار می‌شود؛ تفکری که به جای برنامه‌ریزی برای مدیریت هوشمند مصرف، ساده‌ترین راه را انتخاب می‌کند، حذف صورت مسئله و ممنوعیت.

اما در پس این سیاست‌ها، هزینه‌های پنهانی وجود دارد که کسی به آن اشاره نمی‌کند. هر تصمیمی برای محدود کردن فناوری، به معنای از دست دادن فرصت اشتغال و سرمایه است. برخلاف تصور مسئولانی که ماینینگ را بی‌فایده می‌دانند، این صنعت در کشورهای پیشرفته منبعی برای درآمد ارزی و محرک نوآوری در حوزه انرژی شده است. مزارع استخراج رمزارز در ایسلند و کانادا از برق تجدیدپذیر مازاد استفاده می‌کنند و باعث شده‌اند که نیروگاه‌های بادی و آبی آن کشورها صرفه اقتصادی بیشتری پیدا کنند. حتی در آمریکا، برخی شرکت‌های ماینینگ با قراردادهای دوطرفه به شبکه برق کمک می‌کنند، در ساعات اوج مصرف، دستگاه‌ها را خاموش کرده و برق را به شبکه بازمی‌گردانند، و در ساعات کم‌بار از برق ارزان بهره می‌برند. این همان چیزی است که «تفکر سیستمی» نام دارد؛ نگاهی که تعامل بین صنعت، انرژی و فناوری را می‌فهمد و آن را تهدید نمی‌بیند.

هوش مصنوعی؛ مصرف‌کننده یا بهینه‌ساز انرژی

از سوی دیگر، باید پذیرفت که هوش مصنوعی نه تنها مصرف‌کننده انرژی است بلکه بهینه‌ساز انرژی هم هست. در بسیاری از کشورها، سامانه‌های هوش مصنوعی برای مدیریت بار شبکه برق، پیش‌بینی تقاضا، بهینه‌سازی مصرف و کنترل نوسانات استفاده می‌شوند. یعنی همان فناوری که مدیران ما از آن می‌ترسند، می‌تواند راه‌حل مشکلاتشان باشد. اما تا زمانی که در ساختار وزارت نیرو مدیرانی بدون درک فناورانه تصمیم‌گیرند، هیچ‌کدام از این فرصت‌ها بالفعل نمی‌شود. ذهنیت سنتی امروز، بزرگ‌ترین مانع توسعه فرداست.

صنعت برق ایران امروز در وضعیت ورشکستگی است، بدهی انباشته، شبکه فرسوده، تلفات بالا، تعرفه‌های غیرواقعی و کسری تولید در پیک مصرف. به‌جای آنکه مدیران انرژی از این وضعیت درس بگیرند و برای آینده آماده شوند، با تصمیم‌هایی مثل «ممنوعیت سه‌ساله ماینینگ مجاز» در مسیر انزوا و عقب‌گرد گام برمی‌دارند. نتیجه این سیاست نه کاهش مصرف، بلکه گسترش بازار زیرزمینی، کاهش سرمایه‌گذاری و از بین رفتن اعتماد است. اگر این تفکر ادامه یابد، در آینده نزدیک با رشد سریع مراکز داده و پروژه‌های هوش مصنوعی، دوباره همان چرخه تکرار خواهد شد؛ فقط این بار به جای ماینرها، نوبت شرکت‌های AI است که متهم به مصرف زیاد برق شوند.

واقعیت این است که فناوری را نمی‌توان ممنوع کرد؛ می‌توان آن را مدیریت کرد. اگر وزارت نیرو به جای سرکوب، به سمت طراحی تعرفه‌های هوشمند، برنامه مصرف زمان‌مند و تسهیلات انرژی تجدیدپذیر برود، هم شبکه برق نجات پیدا می‌کند، هم اقتصاد دیجیتال جان می‌گیرد. اکنون بسیاری از کشورها با معرفی تعرفه‌های برق ویژه فناوری، همکاری بین وزارت نیرو و وزارت فناوری را شکل داده‌اند. ایران هم اگر بخواهد در عصر هوش مصنوعی حرفی برای گفتن داشته باشد، باید همین مسیر را انتخاب کند.

مدیران امروز وزارت نیرو باید بدانند که آینده انرژی فقط در سدسازی و نیروگاه حرارتی خلاصه نمی‌شود. آینده در تعامل انرژی و داده است، در پیوند میان فناوری و شبکه برق. اگر امروز به جای برنامه‌ریزی بلندمدت، مسیر ممنوعیت و برخورد انتخاب شود، فردا نه‌تنها خاموشی‌ها ادامه خواهد داشت بلکه اقتصاد دیجیتال کشور هم خاموش می‌شود.

ایلان ماسک در همان مصاحبه معروفش گفت: «ما در حساس‌ترین لحظه تکنولوژیکی تاریخ بشر زندگی می‌کنیم. اگر مسیر درستی انتخاب کنیم، به وفور پایدار می‌رسیم، اما اگر اشتباه کنیم، دیستوپیا و انقراض در انتظار ماست.» این جمله را شاید باید روی دیوار هر وزارتخانه‌ای نوشت که هنوز در برابر فناوری می‌ایستد. آینده را نمی‌توان با ترس ساخت. باید با آگاهی، داده، و تفکر سیستمی آن را هدایت کرد. ایران اگر می‌خواهد در این آینده جایی داشته باشد، باید از امروز ذهن خود را از دیروز جدا کند.

مسیح علوی

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی