نگاهی به «کد منبع»؛ جذابترین نکات کتاب خاطرات جدید بیل گیتس
«بیل گیتس»، همبنیانگذار مایکروسافت، بهتازگی اولین کتاب خاطرات خود را با عنوان «کد منبع: سرآغاز من» (Source Code: My Beginnings) منتشر کرد.
«بیل گیتس»، همبنیانگذار مایکروسافت، بهتازگی اولین کتاب خاطرات خود را با عنوان «کد منبع: سرآغاز من» (Source Code: My Beginnings) منتشر کرد. این کتاب سرگذشت گیتس از کودکیاش تا سالهای ابتدایی تأسیس مایکروسافت را روایت میکند. بیل گیتس 69 ساله میخواهد در 2 جلد دیگر مابقی زندگینامهاش را بنویسد. در این مطلب، نگاهی میاندازیم به جالبترین نکات این کتاب و زندگی کسی که دنیای فناوری را تغییر داد.
از عنوان جالب کتاب شروع کنیم: «کد منبع». در دوران قبل از یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی که برنامههای کامپیوتری منحصراً توسط انسان نوشته میشد، اصطلاح کد منبع معنای خاصی داشت. این کد به شما امکان میداد با زیروبم مکانیسم برنامه آشنا شوید و پشت پرده آن را ببینید. اکنون کتاب 330 صفحهای بیل گیتس چنین وعدهای به خواننده میدهد تا با کودکی مدیرعامل سابق مایکروسافت بیشتر آشنا شود. این کتاب شامل بازه زندگی او از تولدش در سال 1955 تا قبل از 1980 میشود.
کودکی بیل گیتس
با خواندن صفحات ابتدایی کتاب کد منبع به نکتهای پی میبرید: بیل گیتس پسر خوششانسی بود. او سال 1955 در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد. پدرش وکیل و کهنهسرباز جنگ جهانی دوم و مادرش فعال مدنی موفقی بود که در هیئتمدیره بانکها و شرکتهای بزرگ کار میکرد.
بیل گیتس درباره فضای خانوادگی کودکیاش مینویسد: «ترکیبی دقیق از حمایت و فشاری که من نیاز داشتم: آنها به من فضا دادند تا از نظر عاطفی رشد کنم و فرصتهایی را برایم ایجاد کردند تا مهارتهای اجتماعی خودم را توسعه دهم.» البته روایت او نشان میدهد گاهی فضای خانواده به نبردی دشوار تبدیل میشد. والدین او متوجه شدند پسرشان ترکیبی عجیب از ضریب هوشی بالا، تکبر و سرکشی است.
گیتس مینویسد: «اگر امروز بزرگ میشدم، احتمالاً تشخیص میدادند در طیف اوتیسم قرار دارم. والدین من هیچ راهنما یا کتابی نداشتند که به آنها کمک کند بفهمند چرا پسرشان اینقدر به پروژههای خاص علاقهمند بود، نشانههای اجتماعی را متوجه نمیشد و میتوانست بیادب یا ناشایست عمل کند بدون آنکه متوجه تأثیر رفتارش بر دیگران شود.»
البته با اوجگرفتن مشاجرههای بیل گیتس کوچک، پدر و مادرش او را نزد درمانگر بردند. برخلاف خواهر بزرگترش که «پیرو قانون» بود، بیل در 9 سالگی به این باور رسید که از لحاظ فکری تا حدی بزرگ شده که دیگر قوانین والدینش را نپذیرد:
«من یکشبه بزرگسال شدم؛ بزرگسالی اهل بحثوجدل، متفکری قاطع و گاهی نه خیلی خوب. حدود 9 سال داشتم.»
به گزارش وایرد، بیل اغلب با والدین، دوستان و معلمهایش با زبان نامناسبی صحبت میکرد و جمله محبوبی نیز داشت که بارها آن را میگفت: «این احمقانهترین چیزی است که تاکنون شنیدم!» بعدها همین جمله را کارمندان مایکروسافت نیز از زبان او میشنیدند.
ثروت و رفاه بیل گیتس مانع نشد تا رویِ تلخ زندگی را نبیند. او سال 1972 بهترین دوستش، «کنت ایوانز» (Kent Evans) را در حادثه کوهنوردی از دست داد؛ یک سال قبل از فارغالتحصیلی. مرگ ایوانز زمانی اتفاق افتاد که او و گیتس میخواستند تابستان روی برنامهای برای مدرسهشان کار کنند.
گیتس درباره مرگ دوستش میگوید:
«درباره ازدستدادن دوست هیچ تصوری نداشتم. این تنها چیز منفی کودکی من بود. اتفاقی که شما را شکل میدهد، اینکه کسی میتواند یکباره ناپدید شود، کسی که دوستش داشتید و میخواستید با هم کارهای مختلفی بکنید. او میتوانست بخشی از کارهایی باشد که درنهایت انجامشان دادم. من برای نقش کنت، و پل (آلن)، در مسیری که در آن قرار گرفتم، اعتبار قایلم.»
مرگ ایوانز انگیزهای به گیتس داد تا با «پل آلن» ارتباط برقرار کند و به او در پروژههای برنامهنویسی کمک کند. آلن تقریباً 3 سال از گیتس بزرگتر بود و یکی از طرفداران پرشور گیتاریست افسانهای «جیمی هندریکس».
یکی از بخشهای مهم کتاب کد منبع به دوستی عمیق بیل گیتس و پل آلن در مدرسه خصوصی لیکساید (Lakeside) مربوط میشود؛ این 2 سال 1975 با هم مایکروسافت را تأسیس میکنند. گیتس آلن را شخصیتی تأثیرگذار در سالهای نوجوانیاش توصیف میکند و اشتیاق مشترکشان به کامپیوتر و حل مسائل را به یاد میآورد.
مصرف روانگردان در نوجوانی
در قسمتی از کتاب، بیل گیتس به مصرف روانگردان میپردازد. او میگوید سال آخر دبیرستان LSD، نوعی مواد توهمزا، را امتحان کرده است. او در کتابش با طنز خاصی به پل آلن اشاره میکند و به شوخی میگوید: «همهچیز تقصیر پل است. هرکاری کردم، او و جیمی هندریکس [گیتاریست مشهور] را سرزنش میکنم.» او به یاد میآورد روز بعد از مصرف مواد که مجبور بود برای عملی به دندانپزشکی برود، همچنان اثر مواد را احساس میکرد.
او میگوید مصرف LSD کوتاهمدت بوده و تخمین میزند آن را حدود 4 یا 5 بار قبل از ترک کامل در 21 سالگی، مصرف کرده است. البته «استیو جابز»، همبنیانگذار اپل، معتقد بود که اگر گیتس اسید بیشتری مصرف میکرد، مایکروسافت بهتری پایهگذاری میشد. گیتس در مصاحبهای گفته بود جابز خیلی بیشتر از او اسید مصرف میکرد.
او همچنین در کتابش اعتراف کرده سالهای نوجوانی ماریجوانا را امتحان کرده است. او میگوید ماریجوانا را عمدتاً برای ارتباطات اجتماعی و بهویژه برای تحتتأثیر قراردادن دخترها میکشید اما ظاهراً تلاشش برای بهدست آوردن دل دخترها نتیجه نداشته.
بیل گیتس همچنین میگوید پل آلن اولین بار او را به نوشیدن الکل تشویق کرد. او داستانی را تعریف میکند که در دبیرستان به حدی الکل نوشیده و مست شده که در سالن مدرسه از هوش رفته است.
سالهای ابتدایی مایکروسافت
نمیتوان ثروت والدین بیل گیتس را در موفقیت او و تأسیس مایکروسافت نادیده گرفت. والدین او در دهه 1960 پول کافی برای خرید یک ترمینال تلهتایپ و کامپیوترهای اولیه را در اختیار داشتند و گیتس و دوستانش توانستند در نوجوانی مشغول ساختن نرمافزار شوند. آن سالها، او همراه پل آلن شروع به نوشتن نرمافزاری برای شرکتهای سیاتل کرد. آنها حتی نرمافزاری برای برنامهریزی کلاسها نوشتند.
او سال 1973 از دبیرستان لیکساید راهی دانشگاه هاروارد شد. در دانشگاه به آزمایشگاه آیکن (Aiken) نیز راه پیدا کرد که مینی کامپیوتر اولیه به نام DEC PDP-10 در آن بود. اما پس از گذشت 2 سال از این ماجرا، روزی باخبر شدند که MITS، شرکتی در نیومکزیکو، میکروکامپیوتر به نام Altair مبتنیبر تراشه 8080 اینتل توسعه داده است.
این دستگاه جدید هیچ نرمافزاری نداشت؛ بنابراین این 2 دوست با استفاده از شبیهسازی نرمافزاری مبتکرانهای از ماشین MITS که آلن نوشته بود، توانستند با کامپیوتر هاروارد مفسری برای زبان برنامهنویسی بیسیک بنویسند. موفق شدند و شرکت MITS از محصول آنها استقبال کرد اما دانشگاه متوجه شد هیچیک از کارهای آنها مجاز نبوده است و گیتس توبیخ شد. سالها بعد نیز مارک زاکربرگِ دانشجو به همین نحو برای استفاده غیرقانونی از منابع هاروارد مواخذه شد.
سال 1977، گیتس ترک تحصیل کرد و همراه آلن به نیومکزیکو رفت، جایی که آنها Micro-Soft را تأسیس کردند، نامی که بعدها به مایکروسافت تغییر یافت. آنها چون نرمافزاری برای کامپیوتر با ریزتراشه (Microchip) نوشته بودند، این نام را انتخاب کردند.
در قسمتی از کتاب بیل گیتس ماجرای جالبی درباره فروش مفسر زبان بیسیک 6502 به اپل را نقل میکند. آن سالها که مایکروسافت وضعیت مالی خوبی نداشت، بیل گیتس در نامهای به اپل پیشنهاد فروش مفسر زبان بیسیک را میدهد. اپل نیز قبول میکند 21 هزار دلار برای سورس کد و حقوق کامل توزیع فایل اجرایی بپردازد. همچنین در جریان دادگاهی با شرکت MITS، مایکروسافت موفق میشود قراردادش با این شرکت را فسخ کند و مالک کامل سورس کد خود شود. اینجا بود که مشتریان مایکروسافت بیشتر شدند و این شرکت دیگر مجبور نبود درآمدش را با MITS تقسیم کند.
سال 1979 نیز گیتس تصمیم گرفت مایکروسافت را به سیاتل که در آن بزرگ شده بود، ببرد. در این مرحله گیتس و آلن در آستانه ثروت و قدرت عظیمی ایستاده بودند اما کتاب کد منبع با بازگشت گیتس به سیاتل به پایان میرسد و در آن نه به ازدواج او در سال 1994 و نه به طلاقش در سال 2021 اشاره میکند.
به لطف مایکروسافت، گیتس سال 1995 به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل شد و تا سال 2008 در رتبه اول باقی ماند. آن سال او از مایکروسافت خارج شد تا به امور بشردوستانه بپردازد. هرچند سالهاست گیتس از مدیرعاملی مایکروسافت کنار رفته، سیستمعامل ویندوز و خیلی از نرمافزارهای فعلی مایکروسافت در دوران او ایجاد شدند و اکنون نیز از پایههای این شرکت 3 تریلیون دلاری هستند.
البته امروزه میلیاردرهای دیگر دنیای فناوری مانند «ایلان ماسک»، مدیرعامل تسلا، یا مارک زاکربرگ، مدیرعامل متا، در رتبهبندی فوربز از گیتش پیشی گرفتهاند. او حالا حدود 107 میلیارد دلار ثروت دارد و در رتبه سیزدهم ثروتمندترین افراد جهان ایستاده.
بیل گیتس در آخرین پاراگراف کتابش مینویسد: «در بیشتر زندگیام، بر آنچه پیشرویم بود، متمرکز میشدم. هرچقدر سنم بیشتر میشود، بیشتر و بیشتر خودم را میبینم که دارم به عقب نگاه میکنم.» اگر میخواهید داستان پیشرفت مایکروسافت را بدانید، باید منتظر جلد دوم کتاب بیل گیتس باشید؛ در جلد دوم او سرگذشتش از سال 1980 را پی میگیرد. در جلد سوم نیز به بنیاد گیتس خواهد پرداخت.
نقدی به کتاب بیل گیتس
ناشر کد منبع آن را «کتابی گرم و الهامبخش» توصیف میکند اما «تیم شواب» (Tim Schwab)، منتقد و نویسنده آمریکایی، کتاب گیتس را نوعی بازاریابی و برندسازی دیگری از ثروتمندان و قدرتمندان میداند. شواب سال 2023 کتابی انتقادی درباره همبنیانگذار مایکروسافت به نام «مسئله بیل گیتس: بررسی افسانه میلیاردر خوب» نوشت.
شواب درباره کتاب جدید گیتس میگوید: «سایر میلیاردرها آشکارا به نفع شخصی خود عمل میکنند اما بیل گیتس همیشه سعی کرده خودش را انساندوستی فداکار و بهاصطلاح میلیاردری خوب معرفی کند. درباره داستان شخصی بیل گیتس اطلاعات بسیار کمی وجود دارد و تقریباً هیچچیز جدیدی در کتاب او به چشم نمیخورد.»
کتاب خاطرات بیل گیتس همزمان با عرضه جهانی توسط «نشر نوین» به زبان فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.