ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فناوری ایران

رئیس کمیسیون تحول، نوآوری و بهره‌وری اتاق تهران در گفتگو با دیجیاتو: شرکت‌ها از تصمیمات احساسی و تعدیل‌های شتاب‌زده پرهیز کنند

استفاده از تسهیلات بانکی برای حفظ نیروها، گزینه منطقی‌تری است.

سوسن نوری
نوشته شده توسط سوسن نوری | ۹ تیر ۱۴۰۴ | ۱۰:۵۰

۱۲ روز جنگ کافی بود تا نفس بسیاری از کسب‌وکارها بند بیاید. همین مدت کوتاه، شرکت‌های کوچک را به مرز سقوط کشاند و شرکت‌های بزرگ‌تر هم از آسیب‌ها در امان نماندند.

فعالان حوزه فناوری می‌گویند اوضاع در کوتاه‌مدت خراب است و بسیاری از شرکت‌ها برای گذر از این بحران، زیر بار بدهی یا خرج پس‌اندازهای ناچیزشان رفته‌اند. حتی اگر آتش‌بس ادامه داشته باشد، بازگشت بازار به وضعیت قبل زمان می‌برد.

پرسش مهم این است: کسب‌وکارها در این آرامش شکننده چطور می‌توانند خود را برای بقا و جهش آماده کنند؟

دیجیاتو برای پاسخ به این سؤال، با «مازیار نوربخش» از اتاق بازرگانی تهران گفتگو کرده است. او می‌گوید در این شرایط نامطمئن، شاید بهتر باشد کسب‌وکارها با احتیاط مسیر رشد و توسعه خود را ادامه دهند.


سوسن نوری، دیجیاتو: در دوران آتش‌بس، کسب‌وکارها چگونه می‌توانند خود را برای تاب‌آوری و جهش آماده کنند؟

مازیار نوربخش، رئیس کمیسیون تحول، نوآوری و بهره‌وری اتاق تهران: به نظر می‌رسد باتوجه‌به نامشخص بودن شرایط و این احتمال که متأسفانه آتش‌بس پایان یابد و وضعیت تغییر کند، بهتر است کسب‌وکارها رشد و توسعه خود را تا حدی متوقف یا کند کنند.

تصمیم گرفتیم تا زمان مشخص شدن وضعیت، پروژه‌هایی را که بلندپروازانه‌ترند و در حوزه توسعه قرار می‌گیرند، متوقف کنیم یا پروژه جدیدی آغاز نکنیم و منتظر بمانیم شرایط برای برنامه‌ریزی دقیق‌تر روشن شود.

متأسفانه، این موضوع فقط محدود به شرایط فعلی است، حتی پیش از این بحران نیز برنامه‌ریزی در کشور نیازمند پیش‌بینی بود و پیش‌بینی‌پذیری در اقتصاد ایران بسیار دشوار شده است.

اگر به ابتدای امسال یا پایان سال گذشته برگردیم و بخواهیم برای سال آینده برنامه‌ریزی کنیم، متوجه می‌شویم به‌دلیل وجود متغیرهای متعدد و نامشخص، برنامه‌ریزی برای ۶ ماه یا حتی ۳ ماه آینده بسیار دشوار است و عملاً برنامه‌ریزی استراتژیک را مختل کرده است. حتی متغیرهایی مانند نرخ ارز و دیگر شاخص‌های اقتصادی، به‌دلیل نامشخص بودن، برنامه‌ریزی را برای سازمان‌ها سخت‌تر می‌کنند.

به‌نظر من، برای تاب‌آوری در شرایط فعلی، بهتر است شرکت‌ها هزینه‌های زائد و قابل‌توقف را متوقف کنند و از سوی دیگر، پروژه‌های توسعه‌ای و بلندمدتی را که ریسک بالایی دارند و نتیجه آنها در بلندمدت مشخص می‌شود، به حالت تعلیق درآورند. در شرایط آتش‌بس، تمرکز کسب‌وکارها باید بر حفظ بقا و مدیریت پایدار باشد، نه توسعه پرریسک.

در شرایط آتش‌بس، آیا اولویت با صرفه‌جویی و تعدیل نیرو برای حفظ نقدینگی است یا زمان مناسبی برای سرمایه‌گذاری روی توسعه و حفظ نیروهای کلیدی؟

در شرایط فعلی، بهتر است برنامه‌های توسعه، چه در حوزه منابع انسانی چه در سایر حوزه‌ها، متوقف یا کند شوند.

پیشنهاد من این است که جذب نیروی انسانی نیز، مانند سایر منابع، با دقت انجام شود. اگر نیرویی جذب سازمان شود اما نتوان نیازها و انتظارات او را تأمین کرد، این فرصت از دست می‌رود و سازمان سرمایه انسانی ارزشمندش را از دست می‌دهد؛ بنابراین، درباره توسعه نیروی انسانی متخصص، به نظر من باید فعلاً با احتیاط عمل کرد. نمی‌گویم این روند کامل متوقف شود؛ زیرا ممکن است در مقطعی سازمان نیاز واقعی به جذب نیرو داشته باشد اما بهتر است این اقدامات بلندپروازانه نباشند ولی حفظ نیروهای فعلی باید اولویت اول هر سازمانی باشد.

نیروهای فعلی سازمان‌ها در روزهای خوب کنار سازمان بوده‌اند و فارغ از هرگونه شعارزدگی، به نظر من شرکت‌ها باید در روزهای دشوار نیز از نیروهایشان حمایت کنند. این رویکرد هم به ارتقای برند کارفرمایی کمک می‌کند هم وظیفه‌ای انسانی و اجتماعی است که بر عهده سازمان‌ها قرار دارد.

این رفتارها در آینده سازمان تأثیر می‌گذارند و درباره آنها قضاوت خواهد شد. نیروی انسانی جدیدی که قرار است در آینده به سازمان بپیوندد، به رفتار سازمان با نیروهایش در روزهای سخت نگاه می‌کند و اگر ببیند سازمان در شرایط دشوار چگونه با نیروهایش رفتار کرده، این اتفاق ممکن است بر توان سازمان در جذب نیروهای خوب در آینده تأثیر بگذارد.

امسال و در این شرایط، اولویت مدیران حفظ وضعیت موجود و حمایت از زندگی و معیشت نیروها حتی در حداقل‌های ممکن است. البته امیدوارم این شرایط هرچه زودتر پایان یابد و به وضعیت عادی بازگردیم اما اگر این بحران ادامه یابد، سازمان‌ها باید تلاش کنند نیروهای فعلی‌شان را تا حد امکان حفظ کنند و از تصمیمات احساسی و تعدیل‌های شتاب‌زده پرهیز کنند، حتی اگر بر سودآوری آنها تاثیر می‌گذارد.

در شرایط محدودیت تأمین مالی از بانک و بازار سرمایه، چه مسیرهای جایگزینی برای جذب سرمایه و حفظ سرمایه انسانی پیشنهاد می‌کنید؟

مسیرهایی که بتوان تعهدات سازمان‌ها و بازار را در شرایط فعلی به‌شکلی عمل‌گرایانه مدیریت کرد، بسیار محدود و دشوار است. در این شرایط، نباید هزینه یا پروژه اضافه‌ای به وضعیت موجود تحمیل شود؛ یعنی چه پروژه‌های جدید چه پروژه‌هایی که نیاز به نیروی انسانی و سرمایه‌گذاری تازه دارند، باید با احتیاط و آرام پیش بروند تا شرکت‌ها به مشکل نخورند. توصیه می‌کنم دخل‌وخرج شرکت‌ها محافظه‌کارانه مدیریت شود.

اگر تعهد یا پروژه جدیدی اضافه شود و ریسک آن دیده نشود، ممکن است شرایط به‌ گونه‌ای پیش برود که سازمان نتواند هزینه‌های جدید را تأمین کند و با بحران مواجه شود؛ بنابراین، از نظر من در شرایط فعلی، تنها مسیرهای کم‌هزینه تأمین مالی، تسهیلات بانکی، اعتبار تأمین‌کنندگان و استفاده از امکانات بازار سرمایه است.

این منابع باید صرف افزایش تاب‌آوری شرکت و حفظ بقای سازمان و آمادگی برای گذار از شرایط موجود شود. فعلاً تصمیمات ریسکی که نیاز به منابع مالی بیشتری دارند، باید متوقف شوند اما اگر شرکت یا مجموعه‌ای در شرایط فعلی نتواند هزینه‌هایش را مدیریت کند (در شرایط جنگی محتمل است)، کار بسیار دشواری پیش رو خواهد داشت.

پیشنهاد می‌کنم تا جایی که ممکن است سودآوری در کوتاه‌مدت را اولویت قرار ندهند و بر حفظ منابع و تعادل دخل‌وخرج تمرکز کنند. اگر این تعادل برقرار شود، جلوی تصمیمات سخت بعدی مانند تعدیل نیرو گرفته می‌شود.

استفاده از تسهیلات بانکی یا منابع اعتباری جدید در این دوره معقول است یا می‌تواند در آینده بدهی‌های سنگین‌تری ایجاد کند؟

درکل، استفاده از تسهیلات بانکی در کشور ما معمولاً به‌صرفه است. دلیل آن هم واضح است؛ در ایران، نرخ تسهیلات بانکی معمولاً پایین‌تر از نرخ تورم است؛ به همین دلیل هم تقاضا برای وام و تسهیلات بانکی زیاد است که این خود از نشانه‌های بیماری ساختاری اقتصاد ماست.

به‌نظر من در شرایط فعلی نیز چاره‌ای جز استفاده از تسهیلات بانکی وجود ندارد؛ برای مثال، وقتی نرخ بهره بانکی 25 درصد است ولی نرخ تورم بالای 40 درصد، وام می‌تواند به سودآوری بنگاه کمک کند، حتی اگر فعالیت خاصی هم با آن انجام نشود.

البته طبیعتاً اگر دولت در این شرایط می‌توانست وام‌های کم‌بهره بدهد، وضعیت بسیار بهتر می‌شد ولی با محدودیت‌های بودجه‌ای دولت، امکان پوشش‌دادن این نوع تسهیلات برای همه فعالین اقتصادی وجود ندارد. در وضعیت موجود، بهترین راه استفاده از این تسهیلات برای عبور از بحران است، به امید آنکه این شرایط زودتر به پایان برسد و امکان بازپرداخت فراهم شود.

طبیعتاً این حکم کلی نیست و کاملاً متناسب با شرایط هر بنگاه، طول دوره بحران، وضعیت فروش و مارجین محصولات یا خدمات شرکتها در شرایط جنگی و امکان درآمدزایی بنگاه متفاوت است و باید در هیئت‌مدیره هر شرکت دقیق بررسی شود.

معمولاً شرکت‌ها قوانینی برای استفاده از تسهیلات دارند و به اندازه سرمایه یا کمی بیشتر از سرمایه خود از تسهیلات استفاده می‌کنند. به‌نظر من، در شرایط فعلی منطقی‌تر است به‌جای تعدیل نیروی انسانی برای کاهش هزینه‌ها، تا مدت معلومی از تسهیلات بانکی برای تأمین هزینه‌های آنها استفاده کنند.

طبیعتاً این اقدام باید به‌ شیوه‌ای انجام شود که نسبت تسهیلات به سرمایه شرکت منطقی باقی بماند و شرکت را در معرض ریسک شدید ورشکستگی قرار ندهد. در شرایط فعلی، این اقدام می‌تواند به حفظ سرمایه انسانی و تداوم فعالیت سازمان کمک کند.

آیا باتوجه‌به وقفه کوتاه بحران، اکنون زمان مناسبی برای شروع یا تکمیل پروژه‌های تحول دیجیتال در شرکت‌هاست؟ چه اولویت‌هایی در این مسیر پیشنهاد می‌کنید؟

پروژه‌های تحول دیجیتال اصولاً به صرفه‌جویی و بهینه‌سازی منابع در سازمان‌ها کمک می‌کنند و اگر شرایط عادی باشد، قطعاً می‌توانند به شرکت‌ها در استفاده بهتر از منابع و افزایش بهره‌وری کمک زیادی بکنند.

به‌نظر من، اگر پروژه‌ای درحال انجام است و به مراحل پایانی نزدیک شده، باید ادامه پیدا کند و به اتمام برسد؛ زیرا نتایج آن بهره‌وری را بهبود می‌دهد و این بهره‌وری به تاب‌آوری و پایداری سازمان کمک خواهد کرد. اما اگر قرار است پروژه جدیدی آغاز شود، پیشنهاد می‌کنم فعلاً دست نگه دارند تا شرایط اقتصادی و وضعیت کشور روشن‌تر شود، سپس با ارزیابی دقیق‌تر برای شروع تصمیم‌گیری شود.

به‌نظر شما، ابزارهای نوین مالی ازجمله ابزارهای بورسی و تأمین مالی جمعی، در این دوره می‌تواند به تاب‌آوری و تأمین سرمایه در گردش شرکت‌ها کمک کند؟ تجربه شما در این زمینه چه بوده است؟

نظر من درباره ابزارهای نوین مالی (ابزارهای بورسی و تأمین مالی جمعی) این است که تأمین مالی بورسی ویژگی‌های خاص خودش را دارد و بیشتر مناسب شرکت‌های بورسی یا شرکت‌هایی است که امکان استفاده از اوراق و ابزارهای مالی را دارند.

استفاده از این ابزارها می‌تواند کمک‌کننده باشد اما نرخ تأمین مالی بورسی معمولاً کمی بالاتر از نرخ تسهیلات بانکی است. فرایند آن نیز پیچیده‌تر است و ارزیابی‌های سخت‌گیرانه‌تری دارد. اگر در دسترس باشد، می‌تواند گزینه مناسبی برای تأمین سرمایه در گردش باشد. اما استفاده از تامین مالی جمعی (Crowdfunding) معمولاً برای پروژه‌هایی با مقیاس کوچک‌تر مناسب است.

این نوع تأمین مالی معمولاً نمی‌تواند نیازهای سرمایه‌ای پروژه‌های بزرگ را پاسخ دهد و اگر در شرایط بحرانی استفاده شود، باید مطمئن شد محصول یا خدمات شرکت در شرایط بحران و جنگ دچار اختلال نمی‌شود. در صنایع با تقاضای پایدار مانند مواد غذایی که حتی ممکن است در شرایط جنگی تقاضا و قیمت‌ها افزایش یابد، استفاده از این مدل تأمین مالی کم‌ریسک‌تر است اما در کسب‌وکارهایی با حاشیه سود پایین (Low Margin) که به‌شدت تحت‌تأثیر شرایط جنگی قرار می‌گیرند، استفاده از این ابزار توصیه نمی‌شود؛ زیرا هزینه تأمین مالی در این مدل‌ها بالاتر از تسهیلات بانکی خواهد بود.

همچنین در تجربه بازار، پروژه‌های تأمین مالی جمعی که در عمل نرخ بازدهی آنها فاصله کمی از تسهیلات بانکی می‌‌گیرد، معمولاً با استقبال زیادی مواجه نمی‌شوند؛ زیرا به‌خصوص در شرایط پرریسک سرمایه‌گذاران انتظار بازدهی بسیار بیشتری از نرخ بهره بانکی (مثلاً 40 تا 50 درصد) دارند که برای کسب‌وکارها به‌صرفه نیست و ریسک آنها را بالا می‌برد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی