بررسی بازی Her Story؛ در جستجوی حقیقت

زیر نور مهتابی و مقابل مانیتور قدیمی سی آر تی نشسته اید و در حال گشت و گذار در آرشیو و فایل های قدیمی پلیس هستید. فیلم های کوتاهی از صحبت های خانمی به نام هانا اسمیت را با پلیس محلی شهر پورتموث انگلیس تماشا می کنید. فیلم هایی که چیزی حدود 20 سال پیش تهیه شده اند و حالا به صورت تکه تکه در اختیار شما قرار گرفته اند و وظیفه دارید که آن ها را در کنار هم بگذارید.

داستان بازی در سال 1994 به وقوع می پیوندد. زمانی که هانا اسمیت، شخصیت اصلی بازی، با مراجعه به پلیس، خبر مفقودی شوهرش را اعلام می کند. بعد از مدتی نیز و بنابر دلایلی نامشخص، شوهر او به قتل رسیده و همین موضوع باعث می شود که پلیس در مقاطع زمانی مشخصی از وی بازجویی کند. بازی، گیمر را در مقابل فیلم های کوتاهِ بازجویی های هانا قرار می دهد تا او خود به کشف حقیقت این مسئله بپردازد.

گیم پلی Her Story بر روی صفحه ی نمایش یک کامپیوتر قدیمی در جریان است و گیمر به عنوان کاربر مهمان این کامپیوتر، می تواند با جستجو در فایل ها، ویدئوهای مختلفِ مربوط به هانا را یافته و بازبینی کند. البته فایل های بازی به صورت از پیش تعیین شده در اختیار گیمر قرار داده نشده است؛ بلکه با جستجوی کلمات کلیدی (کلمانی که هانا در بازجویی ها از آن ها استفاده کرده) می توان به فیلم های جدید و بیشتر دسترسی پیدا کرد.

در ادامه با دیجیاتو همراه باشید.

مجموعه ویدئوهای موجود در آرشیو به چیزی در حدود 270 عدد می رسد که البته هر یک بسیار کوتاه بوده و در نهایت تا 1 دقیقه به طول می انجامد. بازی برای شروع، کلمه ی کلیدی قتل (Murder) را در اختیارتان می گذارد و بقیه ی ماجرا به خودتان سپرده می شود. با جستجوی کلمه ی قتل، 5 فایل ویدئویی یافته می شود و باید کارتان را با آن ها آغاز کنید.

با توجه به این که سیستم جستجوی بازی کاملا بر کلمات ادا شده توسط هانا مبتنی است، این امکان وجود دارد که فایل های یافته شده، هر یک مربوط به بازجویی در روز خاصی باشد و هیچ کدام به یک دیگر مربوط نباشند. اینجاست که گیمر باید با توجه به کلمات و سخنان هانا، به دنبال کلمات کلیدی جدید بگردد تا فایل های بیشتری بیابد.

از آن جایی که برخی از کلمات کلیدی در تعداد زیادی از فایل ها به کار رفته، بازی نمایش ویدئوهای مربوط به هر کلمه را به 5 عدد محدود کرده و برای تماشای دیگر فایل ها باید به مرور زمان، به دنبال کلمات جزئی تر بگردید. البته سیستم جالب بازی اینست که حتما لازم نیست به دنبال کلمات مشخصِ به کار رفته در ویدئوهای قبلی توسط هانا بگردید بلکه می توانید با حدس و گمان و یا حتی نوشتن جملاتی که فکر می کنید ممکن است توسط وی به کار رفته باشد هم (مانند "بله، من آن جا بودم") کار خود را پیش ببرید.

البته طبیعی است که با پیشرفت هر چه بیشتر در بازی، حدس و گمان هم کاربرد کمتری می یابد و باید توجه تان را بیشتر بر موضوعات بیان شده متمرکز کنید. ویژگی های دیگری هم وجود دارد که کار گیمر را تا حدی ساده تر می کند. برای مثال هر ویدویی که به نمایش در بیاید، تگ خاص روی آن برداشته می شود تا متوجه شوید که قبلا آن را دیده اید. هم چنین می توانید از ویدئوهایی که به نظرتان مهم هستند آرشیو جداگونه ای بسازید و حتی کلمات کلیدی خاص خودتان را بر روی هر یک قرار دهید تا روند جستجو در آینده راحت تر باشد.

ماهیت به هم ریخته ی بازی در نگاه اول بسیار دشوار و غیرمنطقی به نظر می رسد اما با ورود به آن، همه چیز منطقی شده و بازی هنر اعجاب انگیز سازنده اش را به خوبی به نمایش می گذارد. هر گیمر ممکن است جستجوهای مختلفی نسبت به گیمر دیگر داشته باشد و همین سبب می شود که روند شکل گیری داستان برای هر شخص متفاوت باشد.

هانا در طول بازی، به روایت دو بخش از زندگی خود شامل کودکی و جوانی می پردازد که هر یک به گونه ای با دیگری در ارتباط است. برخی از اتفاقات دوران کودکی کاملا با وقایع جوانی وی در ارتباط اند و برخی دیگر تنها برای روایت کامل داستان، در بازی قرار داده شده اند. جذابیت داستان Her Story در اینجاست که دائما اطلاعاتی گنگ را در اختیارتان می گذارد و چیدمان این اطلاعات فقط و فقط به خودتان بستگی دارد.

گاهی ممکن است در جستجو به ویدئوهایی بر بخورید که تقریبا بی ربط به تمام ماجرا هستند یا حداقل این طور به نظر می رسند. گاهی دیگر هم حرف هایی از هانا خواهید شنید که کاملا در تناقض با تمام دانسته هایتان و یا حرف های پیشین خود اوست. این دقیقا هدفی است که سازنده بازی به دنبال آن بوده و در آن موفق هم شده است.

اساس بازی به شکلی است که گیمر را مجبور به قضاوت درباره ی رویدادی که هیچ اطلاعی از آن ندارد، می کند و این قضاوت در پاره ای از اوقات می تواند آزار دهنده باشد. اطلاعات به هم ریخته ی بازی کاری می کند که دائما به اشتباه بیفتید. ممکن است بعضی از اوقات از دست هانا عصبانی شوید یا اینکه دلتان برای او بسوزد. حتی گاهی تلاش می کنید که با نگاه به چهره ی او پی ببرید که آیا حرف هایش راست است یا دروغ؟

ماهیت به هم ریخته ی بازی در نگاه اول بسیار دشوار و غیرمنطقی به نظر می رسد اما با ورود به آن، همه چیز منطقی شده و بازی هنر اعجاب انگیز سازنده اش را به خوبی به نمایش می گذارد.

سازنده ی بازی، سم بارلو، معتقد است که با دیدن بازی هایی نظیر "لس آنجلس نوآر" تصمیم به ساخت این بازی گرفته است چرا که این بازی ها به هیچ وجه ماهیت کارآگاهی نداشته و گیمر را مجبور می کنند که در روندی نسبتا خطی به دنبال اطلاعاتی که هیچ آگاهی خاصی از آن ها ندارد، بگردد.

تفاوت بزرگ Her Story هم با دیگر بازی ها در اینجاست که تلاش نمی کند شما را در نقش کارآگاهی متبحر قرار دهد؛ بلکه می خواهد به شما احساس زیرکی بدهد. احساس این که این توانایی را دارید با دنبال کردن سرنخ ها به جمع بندی قابل قبولی دست یابید. همین احساس زیرکی است که باعث می شود گیمر، همواره بازی را با وجود اینکه گاهی از آن خسته و یا عصبی می شود، ادامه دهد.

در طول گیم پلیِ نه چندان طولانی بازی، بارها پیش می آید که به دلیل این که نمی دانید باید به دنبال چه بگردید از بازی زده می شوید اما داستان بازی به قدری گیرا و درگیر کننده است که باید گفت دل کندن از بازی را سخت می کند. گیم پلی بازی هم در حقیقت آن چنان که به نظر می آید سخت نیست و تنها لازم است که قلق خاص آن دست گیمر بیاید.

برای سهولت بیشتر، نوعی سیستم دیتابیس در بازی وجود دارد که تعداد فیلم های دیده شده در بازی را نشان می دهد و می توانید به کمک آن متوجه شوید که تا به حال چند درصد از فیلم های بازجویی را دیده اید. با مشاهده ی کمی بیشتر از نصف ویدیوها، بازی تقریبا به پایان می رسد و می توانید راضی از نتیجه، از پای آن بلند شوید. اما اگر کمی ماجراجو باشید این اجازه را دارید که باز هم به دنبال کلمات و ویدئوهای دیگر بگردید و تکه های پازل را بیش از پیش در کنار هم بگذارید.

گیم پلی بازی در حدود 2 ساعت به طول می انجامد و اگر به دنبال یافتن تمام ویدئوها باشید باید زمانی در حدود 6 الی 8 ساعت صرف آن کنید. عمده ی زمان گیم پلی، در حالتی که به دنبال تمام حقیقت ماجرا باشید، مربوط می شود به بخش های نهایی و یافتن آخرین ویدئوهای باقی مانده. پیدا کردن آخرین ویدئوها اگرچه صبر ایوب و تلاش فراوان می طلبد اما ارزش اش را دارد و مطمئنا با به اتمام رساندن بازی، بسیار به خودتان مغرور می شوید!

تفاوت بزرگ Her Story با دیگر بازی ها در اینجاست که تلاش نمی کند شما را در نقش کارآگاهی متبحر قرار دهد؛ بلکه می خواهد به شما احساس زیرکی بدهد.

از ویژگی های منحصر به فرد Her Story، محیط و اتمسفر نوستالژیک آن است که گرچه کاملا مینیمال طراحی شده اما به خوبی گیمر را در خود غرق می کند. گفتیم که بازی بر روی صفحه ی نمایش یک کامپیوتر در جریان است و صفحه ی کامپیوترهای سال های 1995 تا 2000 میلادی را تداعی می کند.

افکت های به کار رفته بر روی تصویر محیط و ویدئوها باعث می شود که تصور کنید بازی بر روی یک مانیتور سی آر تی در جریان است و ویدئوها به صورت VHS فیلم برداری شده اند. البته بازی تنظیمات خاصی دارد که با استفاده از آن ها، می توان این افکت ها را برداشته و تصویر را به صورت معمولی دنبال کرد.

در نهایت هم باید از بازی فوق العاده ی ویوا سِیفرت در نقش هانا اسمیت گفت که حقیقتا به بهترین نحو انجام شده و با این دانش که تمام ویدئوها به صورت تک نفره و در لوکیشنی ثابت فیلم برداری شده، باید اذعان کرد که به خوبی می توان با کارکتر همذات پنداری کرد و به حالات روحی و روانی او پی برد.

جمع بندی

اگرچه بازی های VCR یا "فیلم های قابل تعامل" به عقیده ی بسیاری، جز زیرشاخه های صنعت بازی دسته بندی نمی شوند اما نمی توان این حقیقت را نادیده گرفت که Her Story یک بازیست و حرف های بسیار برای گفتن دارد. شاید پیش از این، بازی هایی عرضه شده باشند که نتوانسته اند روایت سینماتیک داستان را از یک بازی قابل تعامل و سرگرم کننده تمیز دهند اما سم بارلو به خوبی با مرزهای بین فیلم و بازی آشنایی داشته و به نحو احسن آن ها را با یک دیگر در آمیخته است.

Her Story مسلما به عنوان "بازی" در معنای سنتی آن، شناخته و دسته بندی نمی شود اما چیدمان درست المان های بازی و المان های روایت سینماتیک در کنار یگدیگر، به خلق شاهکاری هنری انجامیده است که جای هیچ حرف و سخنی برای هیچ یک از منتقدان بازی های VCR باقی نمی گذارد.

Her Story بر روی پلتفرم های پی سی، مک و iOS در دسترس است و با توجه به قیمت بسیار ناچیز آن (در برابر ارزش بسیار زیادش) مطمئنا می تواند حداقل برای مدتی نسبتا کوتاه، هر گیمری را به خود مشغول کند.