فلش بک: نیم نگاهی به گذشته ی سری Alone in the Dark
یادش بخیر، سال ها پیش، دنیا برای همه ی ما رنگ و بوی دیگری داشت. آن موقع ها، دل مشغولی ها کمتر بود و می توانستیم ساعت ها پای کنسول های مان نشسته و در ...
یادش بخیر، سال ها پیش، دنیا برای همه ی ما رنگ و بوی دیگری داشت. آن موقع ها، دل مشغولی ها کمتر بود و می توانستیم ساعت ها پای کنسول های مان نشسته و در دنیای بازی های مختلف غرق شویم. بازی هایی که گاه خنده دار بودند و گاه اشک را از چشمان مان سرازیر می کردند.
گاه چنان لذت بخش بودند که تا تمام اش نمی کردیم، از جای خود تکان نمی خوردیم و گاه چنان سخت و آزار دهنده، که بعد از چند دقیقه آن را کنار می گذاشتیم. دنیای کوچک نقش بسته بر صفحه ی تلویزیون، مرز بین واقعیت و تخیل را می شکست و همه چیز را تحت تاثیر خود قرار می داد.
مهم نیست امروز طرفدار چه بازی هایی هستیم و چه کنسولی داریم، مهم این است که در سالیان دور، بازی ها دور از تمام حواشی و به سادگی هرچه تمام تر، به دنیای کوچک و محدود ما، زیبایی و رنگ طراوت می بخشیدند. بیایید برای چند لحظه هم که شده، همه چیز را کنار بگذاریم و به آن روزها بیندیشیم.
هفته ی گذشته جدیدترین نسخه از سری بازی بسیار محبوب Alone in the Dark، تحت عنوان Illumination، منتشر شد که گرچه حرف چندانی برای گفتن ندارد و لکه ی ننگی بر پیشانی این سری به شمار می رود، اما ما را به این وا داشت که نگاهی بیندازیم بر نسخه ی ابتدایی بازی "تنها در تاریکی".
در ادامه ی مطلب با دیجیاتو و سری مطالب فلش بک همراه باشید تا نگاهی داشته باشیم بر بازی قدیمی این هفته.
سال 1992 میلادی، اولین نسخه از تنها در تاریکی روی دیسک های فلاپی و ویندوز DOS عرضه شد و تحولی عظیم در سبک وحشت و اکشن ماجراجویی پدید آورد. هنوز با گذشت بیش از 20 سال از عرضه ی بازی، به زعم بسیاری، نسخه ی ابتدایی تنها در تاریکی، از بهترین های سبک وحشت به شمار می رود.
دلایل بسیاری وجود دارد که باعث می شود این گفته صحت داشته باشد. بازی در همان سال، جایزه ی بهترین گرافیک را دریافت نمود و نام خود را در کتاب های رکورد گینس به عنوان "اولین بازی سه بعدی ترسناک" ثبت کرد. هم چنین تا به حال لیست های زیادی از برترین بازی های تاریخ به تحریر در آمده که «تنها در تاریکی»، همواره در آن ها حضور داشته است.
داستان در عمارتی به نام لوییزیانا جریان می یافت و گیمر می توانست به انتخاب خود با کارکتر مونث (امیلی هارتوود) و یا مذکر (ادوارد کارنبی) به بازی بپردازد. داستان پردازی و طراحی لوکیشن های «تنها در تاریکی» به قدری فوق العاده بود که تاثیر آن ها را می توان در بازی هایی نظیر رزیدنت ایول و یا حتی سایلنت هیل مشاهده کرد.
داستان عنوان پر سر و صدای رزیدنت ایول نیز، در ابتدا در لوکیشنی به نام عمارت اسپنسر جریان داشت که شباهت های غیرقابل انکاری به عمارت لوییزیانا دارد. هم چنین گیمر می تواند از میان کارکترهای جیل و یا کریس، برای پیشبرد بازی، یکی را انتخاب کند.
البته تفاوت بزرگ انتخاب کارکتر در رزیدنت ایول نسبت به تنها در تاریکی اینجاست که روند داستانی هر کارکتر با دیگری کمی متفاوت است. نسخه های بعدی تنها در تاریکی هم اگرچه تا مدت ها موفقیت ورژن اصلی را تکرار نکردند اما در پدید آمدن اتمسفر سایلنت هیل و بازی ها دیگر و همانند آن تاثیر بسزایی داشتند.
داستان نسخه ی اول، در سال 1924 به وقوع می پیوست؛ زمانی که ادوارد کانبی (یک کارآگاه خصوصی) نامه ای مربوط به خودکشی صاحب عمارت لوییزیانا، جرمی هارتوود، دریافت می کند و موظف می شود که پیانویی قدیمی را برای یک دلال وسایل عتیقه بیابد.
از سوی دیگر نیز، امیلی هارتوود، برادر زاده ی جرمی، به دنبال یافتن همان پیانو است؛ چرا که به اعتقاد او، نوشته ای داخل پیانو وجود دارد که علت خودکشی جرمی را روشن می کند.
با اینکه بازی تمرکز بیشتری بر کارکتر ادوارد دارد اما سازندگان امیلی را در اواسط روند ساخت اضافه کردند؛ چرا که در آن زمان، تفکر جمعی بر این بود که حضور یک پروتاگونیست مونث می تواند گیمرهای خانم را به بازی جذب کند و البته با توجه به آمار به دست آمده، تفکر چندان اشتباهی در زمان خود نبوده است.
گیم پلی تنها در تاریکی، متشکل است از مکانیک های ساده ای نظیر مبارزه با هیولاهای داخل خانه یا فرار از دست آن ها، گشت و گذار در محیط، حل معماهای مختلف و نیز یافتن اطلاعات مربوط به روند داستان.
هرچه بیشتر در بازی پیش بروید، اطلاعات بیشتری درباره ی چگونگی ساخت عمارت لوییزیانا و صد البته دلیل حضور موجودات فرابشری دست خواهید یافت. در نهایت هم با یافتن کتابخانه ی زیرزمینی جرمی و اتفاقاتی که از اسپویل آن ها خودداری می کنیم، بازی به پایان می رسد.
داستان بازی تا حد زیادی تحت تاثیر کتاب های "ادگار آلن پو" و "اچ. پی. لاوکرافت" بوده است. از جمله ی این کتاب ها می توان به "سقوط خانه ی آشر" که در سال 1940 عرضه شده، اشاره کرد. جالب اینجاست که حتی بر روی کاور اصلی بازی هم، عبارت "تاثیر گرفته از کارهای اچ. پی. لاوکرافت" نقش بسته است.
گیم پلیِ تنها در تاریکی اگرچه در زمان خود شاهکار می نمود اما مشکلات خاص خود را نیز داشت. برای مثال تمام گیم پلی بازی با استفاده از دوربین های ثابت و با البته به کمک کیبورد دنبال می شود (دقیقا مانند رزیدنت ایول). محدودیت های این چنینی سبب می شد که کنترل بازی در لحظات خاص، مشکلات زیادی به بار آورد.
بخش های مهمی از تنها در تاریکی، دویدن و فرار را شامل می شوند و گیمر باید عکس العمل هایی سریع از خود نشان دهد. اما مشکلات حرکتی کارکتر اصلی و بعضی از زوایای آزاردهنده ی دوربین، دست به دست یکدیگر می دهند تا گیمر دائما شکست خورده و مجبور به تلاش دوباره شود.
هم چنین برخی از معماها نسبتا غیرمنطقی هستند و پیشبرد بازی را دچار مشکل می کنند. به عنوان مثال، می توان به بخشی از بازی اشاره کرد که گیمر باید با شکستن یک بطری شیشه ای، به کلیدی که داخل آن قرار داده شده، دسترسی پیدا کند. اما عدم وجود قابلیت هایی نظیر "نگاه کردن" (Look) و "بررسی" (Examine) سبب می شود که از درک آن چه بازی از شما می خواهد، عاجز شوید!
اما با کنار گذاشتن همه ی این مسائل، تنها در تاریکی به عنوان پدر سبک ترسناک و اکشن ادونچر شناخته می شود و با توجه به بهره گیری از المان هایی که هم چنان جذاب هستند، می توان آن را یکی از بهترین بازی های تاریخ برشمرد و تجربه اش بر هر گیمری واجب است.
مهم نیست که نسخه های ابتدایی تنها در تاریکی را تجربه کرده اید یا خیر؛ پیشنهاد ما به شما اینست که نسخه ی سه گانه ی عرضه شده در سال 1997 را تهیه کنید و با یکی از شاهکارهای صنعت بازی آشنا شوید. لازم به ذکر است که سال گذشته نیز ورژن بازسازی شده ی اولین بازی، برای پلتفرم iOS عرضه شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یادش بخیر... ;(
یادش بخیر the new nightmare هیچ وقت یادم نمیره. خصوصا معمای چراغ قوه که فوقالعاده مشکل بود اون زمان