بررسی بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain؛ آخرین یادگار پدر

سال 1987 میلادی بود که اولین نسخه از فرنچایز بازی متال گیر پا به دنیای بازی های ویدئویی گذاشت. هیچکس و حتی خود هیدئو کوجیما فکرش را نمی کرد که متال گیر، روزی به یکی از برترین سری بازی های تاریخ بدل شود و با بیش از 9 نسخه ی اصلی و 5 نسخه ی جانبی یا Spin-Off، این چنین جای خود را در دل گیمرهای شرقی و غربی باز کند.

داستان درگیرکننده و دنیای عظیم و بی انتهای متال گیر، سبب شده که با تا به امروز، ده ها نسخه ی مختلف از این فرنچایز عرضه شوند و اگر نگوییم که هر یک از دیگری بهتر بوده اند، اجحافی بزرگ کرده ایم. سری متال گیر، با کارگردانی فوق العاده ی کوجیما، که انصافا از نوابغ صنعت بازی های ویدوئویی به شمار می رود، هیچ گاه به افول و سرنوشت بسیاری دیگر از سری بازی ها دچار نشد.

البته شاید علت این امر را بتوان در آن دانست که کوجیما، به معنای واقعی کلمه، عمر خود را وقف متال گیر کرد و حاضر نشد از آن دست بکشد. متال گیر به همراه تمام کاراکترهای آن، فرزندان کوجیما هستند و عشق او به دنیای این بازی، در تمام نسخه های آن مشهود است. کوجیما، متال گیر را آفرید و آن را بزرگ کرد.

اما حالا وقت آن رسیده که کوجیما، بعد از چیزی نزدیک به 30 سال، از ساخت سری بازی متال گیر دست بکشد و فرزند به بلوغ رسیده ی خود را رها کند. باعث شرم ساری و ناراحتی است که نسخه ی پنجم سری بازی متال گیر سالید (یا به عبارت دیگر، نسخه ی نهم سری متال گیر) آخرین ورژنی است که توسط کوجیما ساخته شده و دیگر شاید نام این مرد بزرگ را روی کاور نسخه های احتمالی بعدی مشاهده نکنیم.

اما همه چیز آنقدرها هم ناراحت کننده نیست؛ کوجیما برای آخرین بار، متال گیر را به غایت خود رساند و در اوج با آن خداحافظی کرد. فانتوم پین، شاهکار جدید (و شاید آخرِ) کوجیما است که تمام انتظارات ما را از سری متال گیر سالید و حتی بسیار بیش تر، برآورده می کند. فانتوم پین، نه تنها به اوج داستان نویسی، گیم پلی و گرافیک در سری متال گیر سالید دست یافته، بلکه به جرئت،  از برترین بازی هایی به شمار می رود که در تمام تاریخ بازی های ویدئویی عرضه شده است.

فانتوم پین با گیم پلی درگیرکننده و فوق العاده ی خود، رقیبی جدی برای دریافت بهترین بازی سال برشمرده می شود و باید دید که بعد از عرضه ی بازی هایی چون نسخه ی سوم ویچر و نسخه ی آخر بتمن، فال اوت 4 حرفی برای گفتن در برابر این شاهکار خواهد داشت یا خیر.

برای مطالعه ی بررسی بازی فانتوم پین و نیز آشنایی نسبی با داستان و شخصیت های آن، با دیجیاتو همراه باشید.

همان طور که گفته شد و باز هم لازم به تاکید است، دنیای سری متال گیر بسیار بزرگ است و برای تجربه ی هر نسخه از آن، آشنایی نسبی با فضای بازی و نیز شخصیت های مهم، امری حیاتی به شمار می رود. خوش بختانه، کوجیما برای سناریوی فانتوم پین، روند نسبتا متفاوتی در پیش گرفته است و تقریبا هر کسی می تواند بدون آگاهی چندان از داستان نسخه های پیشین، از آن لذت ببرد.

البته طبیعی است که داستان فانتوم پین، در مواقع بسیاری با داستان نسخه های قبلی گره خورده است و باید برای درک وقایع آن، اطلاعاتی جزئی داشته باشید. بنابراین، پیش از بررسی بازی و هر چیز دیگر، شاید بد نباشد که با برخی از حقایق داستان و شخصیت های آن آشنا شویم؛ هرچند که برای آشنایی کامل با داستان این سری، به مطالب مفصل تری نیاز است.

داستان سری متال گیر در دو برهه ی زمانی دنبال می شود؛ 1964 تا 1984 و 1995 تا 2018. فانتوم پین در سال 1984 به وقوع می پیوندد و در واقع پایانی است بر برهه ی زمانی اول و شاید داستان بیگ باس، شخصیت اصلی بازی. البته باید توجه داشته باشید که بازی های عرضه شده، دائما داستان زمان های متعدد را روایت می کنند و کل سری بازی، همانند پازلی است که باید تکه های آن را کنار یک دیگر گذاشت.

بیگ باس:

جان یا جک ملقب به بیگ باس در سال 1935 متولد می شود. بیگ باس با القاب دیگری مانند Naked Snake، سالید اسنیک، ویک باس و اسنیک نیز شناخته می شود. بیگ باس در طول فعالیت خود به عنوان مامور ویژه و جاسوس، گروه های نظامی و شبه نظامی مختلفی تاسیس می کند. او ابتدا گروه FOXHOUND و بعد "سربازان بدون مرز" (Militaires Sans Frontières) را به وجود می آورد.

بیگ باس علاوه بر تاسیس گروه The Patriots، در شکل گیری دو منطقه ی نظامی The Outer Heaven و نیز Zanzibar نیز نقش ایفا می کند. هدف اصلی او در تشکیل دو گروه آخر، ایجاد ملتی واحد و متحد از سربازان است. بیگ باس به دلیل فعالیت های خود، با نام "برترین سرباز قرن بیستم" نیز شناخته می شود.

در دوران بعد از وقایع نسخه ی گراند زیروس و هنگامی که بیگ باس در کما است، شخصیت دیگری به نام زیرو (که در تشکیل گروه Patriots با بیگ باس دست داشت و بعدا با وی خصومت پیدا کرده و گروه سایفر را تشکیل داد) از ژن او برای ساخت سه کلون یا همزاد استفاده می کند. این سه کلون، سالید اسنیک (شخصیت اصلی نسخه ی چهارم بازی)، لیکوئید اسنیک و سالیدوس اسنیک نام دارند.

*خطر اسپویل بسیار زیاد از دو بازی گراند زیروس و فانتوم پین

در بخش پایانی گراند زیروس دیدیم که پایگاه تحت رهبری بیگ باس و کازوهیرا میلر (شخصیتی که او را معرفی خواهیم کرد) مورد هجوم گروهی به نام XOF به رهبری Skull Face (شخصیت منفی فانتوم پین و ظاهرا از آشنایان قدیمی اسنیک) قرار می گیرد و همه چیز نابود می شود. بالگرد اسنیک و میلر نیز منفجر می شود و بیگ باس به کما می رود.

فانتوم پین دقیقا بعد از وقایع گراند زیروس آغاز می شود؛ یعنی زمانی که حدود 9 سال از آن اتفاق گذشته و بیگ باس هوشیاری خود را به دست آورده است. در ابتدای بازی، شخصیتی به نام Ishamel، جان اسنیک را نجات می دهد و به او می گوید که در 9 سال گذشته، در حال مراقبت از او بوده است.

اما نوعی پیچش عجیب در داستان فانتوم پین وجود دارد که اشاره به آن، موجب لو رفتن پایان بازی خواهد شد. بنابراین ریسک مطالعه ی این بخش با خواننده است. کاراکتر اصلی فانتوم پین با نام Punished "Venom" Snake شناخته می شود. Punished Snake در واقع یکی از ستوانان بیگ باس اصلی بوده که بعد از اتفاقات گراند زیروس و هنگامی که در کما به سر می برده، چهره اش جراحی شده و به بدل بیگ باس تبدیل می شود.

بیگ باس اصلی، کم تر از یک سال بعد از ورود به کما، از این شرایط خارج می شود و Punished Snake را تحت نظر می گیرد تا اتفاقی برای او نیفتد. در ابتدای بازی نیز این خود بیگ باس است که در نقش Ishamel، به نجات وی می پردازد. البته سال ها بعد و در وقایع متال گیر سالید 4، Punished Snkae در عملیاتی به رهبری بیگ باس، توسط سالید اسنیک کشته می شود.

*پایان اسپویل

بندیکت کازوهیرا میلر:

میلر در سال 1935 میلادی از پدری آمریکایی و مادری ژاپنی در کشور ژاپن متولد می شود و پدر او فردی بالارتبه در دولت بود. میلر در کنار اسنیک، با گروه FOX فعالیت می کرد و بعد از جدایی اسنیک از این گروه، در کنار وی مانده و به او کمک می کند. در مرحله ی نخست فانتوم پین، میلر به مدت 10 روز است که در پایگاه سربازان شوروی در افغانستان گیر افتاده و باید وی را نجات داد.

با نجات میلر، اسنیک متوجه می شود که میلر مدتی است فرماندهی گروهی از نظامی به نام Diamond Dogs را عهده دار شده و آن ها را در پایگاهی به نام Mother Base رهبری می کند. البته با ورود بیگ باس، فرماندهی گروه به وی می رسد و میلر در نقش دستیار او قرار می گیرد.

ریوُلوِر شالاشاسکا آسلات:

ریولور آسلات در سال 1944 متولد می شود. نام اصلی او آدامسکا است و اصالتی روسی دارد. مهارت او در استفاده از سلاح های کمری، سبب شده که لقب ریولور و شالاشاسکا به او داده شود هرچند که با نام ADAM نیز شناخته می شود.

در نسخه ی سوم بازی، یعنی نسخه ی Snake Eater که در سال 1964 دنبال می شود، آسلات در نقش منفی و در مقابل بیگ باس ظاهر می شود. اما پیچش های داستانی سبب می شود که آسلات بعدا به تمام اسنیک ها وفادار شود و در فانتوم پین نیز در کنار بیگ باس خدمت می کند.

بررسی تمام مسائل مربوط به سری متال گیر از حصوله ی مطلب خارج است و تا همین جا به معرفی پیش زمینه های کلی داستان بسنده می کنیم. با این حال، اگر به اطلاع از تمام وقایع داستانی مربوط به  فانتوم پین علاقه مند هستید، حتما نیم نگاهی به بازی های Snake Eater، Portable Ops و Peace Walker بیندازید یا داستان هر یک را مطالعه کنید.

مردی که دنیا را فروخت

گفتیم که کوجیما قصد داشت داستان فانتوم پین را به گونه ای پیش ببرد که برای مخاطبان جدید سری متال گیر سالید مشکل خاصی پیش نیاید. این مسئله در گیم پلی بازی نیز دیده می شود و مکانیک ها به گونه ای بازسازی شده و معرفی می شوند که مخاطبان جدید به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین برای درک گیم پلی فانتوم پین، چندان لزومی به تجربه ی نسخه های پیشین وجود ندارد. هرچند که اگر نسخه ی چهارم بازی را به انجام رسانده باشید، کارتان راحت تر خواهد بود.

همانند همیشه، گیم پلی فانتوم پین در قالب مراحل مختلف و به صورت مخفی کاری دنبال می شود. برای اولین بار در تاریخ متال گیر، فانتوم پین در محیطی کاملا باز و Open-World جریان می یابد و دست گیمر برای انتخاب و پیشبرد مراحل، از همیشه باز تر است. در بخش نخستین یا مقدمه ی بازی که حدود 1 ساعت به طول می انجامد، تمام مکانیک های حیاتی گیم پلی معرفی می شوند و شمه ای از آن چه باید انجام دهید، به دست می آورید.

بدون احتساب مقدمه، بازی از 50 اپیزود تشکیل شده که هر اپیزود، در واقع یک مرحله ی جداگانه است. اکثر مراحل بازی، قالبی یک سان و مشابه یک دیگر دارند. معمولا باید وارد پایگاه دشمنان شده و شخص یا آیتم خاصی را نابود یا از پایگاه خارج کنید. اما تفاوت اصلی هر مرحله، در نوع پیشروی در آن ها و نیز محیطی که در آن جریان دارند، نمایان می شود.

وظیفه ی گیمر این است که وارد پایگاه دشمن شده، ماموریت را به انجام برساند و از آن جا خارج شود. اما مسلما به انجام رساندن این کار، امری چندان آسان نیست و باید از تکنیک های متعددی بهره بگیرید. مثل همیشه، مکانیک CQC یا Close Quarters Combat، مکانیک پایه ی بازی به شمار می رود و از آن استفاده های گوناگون خواهید داشت.

CQC به گیمر اجازه می دهد که با نزدیک شدن به دشمنان، آن ها را پشت بگیرد و سه عمل مختلف را روی هر یک پیاده کند. گیمر می تواند یا دشمنان را بکشد، یا آن ها را بی هوش کند و یا از آن ها اعتراف بگیرد. اعتراف گزینه ی مهمی است که می تواند در مراحل تا حد زیادی به کمک تان بیاید.

با استفاده از این گزینه، می توانید به اطلاعاتی حیاتی مانند مکان آیتم یا شخص مورد نظرتان، سلاح های دشمنان و موضوعاتی از این دست پی ببرید که سبب می شود استراتژی های خود را براساس آن اطلاعات چیده و مراحل را دنبال کنید. در واقع به طور کل، اطلاعات حرف اول را در فانتوم پین می زند و اگر از محل ماموریت خود اطلاعات کافی نداشته باشید، قطعا به مشکل برخواهید خورد.

از اصلی ترین تجهیزاتی که از همان ابتدا در اختیار خواهید داشت، دوربین Binoculars است که می تواند قابلیت های متعددی برایتان به ارمغان آورد. با استفاده از دوربین می توان از راه دور، پایگاه ها را بررسی و محل حضور دشمنان را شناسایی کرد. البته محیط های بازی به قدری بزرگ هستند که معمولا مجبور به بررسی آن ها از چند نقطه ی مختلف هستید تا به اشتباه، دشمنان را از قلم نیندازید.

پایگاه های دشمنان همگی اندازه ای شبیه به پایگاه گروه XOF در گراند زیروس دارند؛ بنابراین خیالتان از چالش آور بودن آن ها راحت باشد. نقشه ی بازی در کل حدود 200 برابر نسخه ی گراند زیروس است و آزادی عمل در آن فراوان. اصلی ترین امکان برای جا به جایی در محیط عظیم بازی، اسب بیگ باس است که به نام Diamond Horse شناخته می شود. هنگامی که سوار اسب هستید، می توانید کاری کنید که بیگ باس به سمت چپ یا راست اسب خم شود و از دید دشمنان محفوظ بماند.

برای جا به جایی وسائل نقلیه ی دیگری نیز وجود دارد. مثلا در سراسر نقشه، دشمنانی با کامیون در حال حرکت هستند و می توانید با از بین بردن آن ها، کامیون ها را در تصرف خود در بیاورید. هم چنین در پایگاه های دشمنان، وسایل نقلیه ی دیگری نظیر جیپ وجود دارد که از آن ها نیز می توان بهره برد.

در کنار محیط کاملا باز، سیستم کاملا پویای چرخه ی شب و روز نیز وجود دارد. تمام مراحل در هر ساعت از شبانه روز قابل انجام هستند و البته اگر مایل باشید، می توانید با استفاده از آیتم Phantom Cigar، زمان را به جلو ببرید. علاوه بر این، سیستم پویای طوفان نیز وجود دارد و ممکن است در هر زمان، ناگهان طوفان شن برپا شود و تمام قابلیت های دیداری و شنیداری تان از بین برود.

هر یک از ساعات روز و نیز طوفان ها شن، فواید و ضررهای خاص خود را به همراه دارند و این موضوع، هم برای گیمر و هم برای دشمنان، یک سان عمل می کند. به این معنا که اگر قابلیت مشاهده به هنگام طوفان از بین برود، برای دشمنان هم چنین است و می توانید از آن به نفع خود بهره ببرید.

کاز، من همین الان هم شیطانم - بیگ باس

المان جدیدی به نام خط دید در دشمنان وجود دارد که باید اعمال مخفی کاری خود را بر اساس آن شکل دهید. خط دید بر این مبنا عمل می کند که دشمنان تا چه حد می توانند شخصیت اصلی را تشخیص دهند. در فواصل دور، حرکت به صورت سینه خیز یا نشسته، باعث می شود که از دید دشمنان در امان بمانید؛ اما هرچه فاصله کم تر باشد، طبیعتا احتمال دیده شدن نیز بیش تر است.

برای پنهان ماندن از دید دشمنان، می توان به اعمال بسیار زیادی دست زد. اگرچه گیم پلی بازی هم چنان همان گیم پلی سفت و سخت متال گیر را دنبال می کند، اما سرعت عمل در آن بالا رفته و کار برای گیمر راحت تر شده. برای مثال قابلیت جهیدن روی زمین اجازه می دهد که به سرعت از دید دشمنان نزدیک در امان بمانید.

اما هر چقدر هم که کار خود را حساب شده و با استراتژی دقیق پیش ببرید، باز هم لحظاتی خواهد بود که توسط دشمنان دیده می شوید. برای چنین لحظاتی، مکانیکی به نام Reflex Mode در نظر گرفته شده که برای مدت نسبتا کوتاهی، به گیمر اجازه می دهد تا دشمنان مورد نظر را پیش از خبر کردن همکارانش، از بین ببرد.

مانند همیشه، برای عبور از هر مرحله، چند سلاح در اختیار دارید که دو سلاح اصلی و دو سلاح کمری را شامل می شوند. برخی از سلاح های اصلی، از صداخفه کن بهره مند هستند و می توانند به آرامی دشمنان را از پای در بیاورند. اما هر صداخفه کن، تنها به اندازه ی یک خشاب به کار خواهد آمد و بعد از می شکند.

سلاح های کمری هم روندی به همین شکل دارند با این تفاوت که از میان آن ها، به سلاح های بیهوش کننده نیز دسترسی خواهید داشت. این سلاح ها همان طور که از نام شان پیدا است، می توانند از فواصل نسبتا کم، دشمنان را برای مدت کوتاهی بی هوش کنند. در حالت Reflex Mode، اگر از این سلاح ها به درستی استفاده شود، می توان خطر لو رفتن را از بین برد.

با تمام این تفاسیر، برای اولین بار در میان سری متال گیر و حتی دیگر بازی های مخفی کاری، اشتباه کردن امری نابخشودنی نیست و واقعا در کار خود آزادی عمل دارید. به هر حال طبیعی است که گاهی از اوقات، عملیات ها به اشتباه پیش روند و کار به تیراندازی بکشد. این بار، در فانتوم پین محدودیتی وجود ندارد و اگر اشتباه کنید، می توانید با کمی مهارت کار خود را پیش ببرید.

هیچکس نیست که شما را ملامت کند و البته در پایان مرحله نیز به صورت منطقی امتیاز دریافت خواهید کرد. در پایان هر مرحله، امتیاز در واقع به میزان مهارت شما تعلق می گیرد و این که چطور و یا با چه میزان مخفی کاری کار را پیش برده اید، ملاک نیست. حتی اگر بخواهید می توانید بدون درگیری و به دور از هرگونه هیاهو، وارد پایگاه ها شوید و ماموریت را انجام دهید.

اما به رسم قدیم سری بازی متال گیر سالید، برای پیشبرد مراحل، آیتم Cardboard Box نیز در اختیارتان قرار داده می شود. برای افرادی که در جریان نیستند، باید گفت که جعبه ها، از شوخی های قدیمی سری بازی متال گیر سالید محسوب می شوند و کاراکترهای اصلی بازی، می توانند در آن ها پنهان شده و بدون لو رفتن، در محیط حرکت کنند.

با این حال، جعبه ها در این نسخه قابلیت های بیش تری دارند. بسیاری از مشخصات ظاهری جعبه ها دچار تغییر شده و این بار می توانید شکل کلی آن ها را تغییر دهید؛ مثلا می توانید کاری کنید که جعبه ی مورد نظر به شکل جعبه ی دستگاه پلی استیشن 4 باشد! یا می توانید از طریق جعبه هایی با تصاویر خاص (!) دشمنان را فریب دهید.

علاوه بر این، امکان جدیدی اضافه شده که اجازه می دهد از درون جعبه، با دشمنان وارد CQC شوید و آن ها را از پای در آوردید. امکان دیگر نیز اجازه می دهد که در صورت لو رفتن، به صورت جعبه را غیرفعال کرده و وارد کاور شوید تا از دید دشمن در امان بمانید.

در کنار ماموریت های اصلی، مراحل جانبی متعددی نیز به چشم می خورد که پرداختن به آن ها نه تنها بسیار جذاب است بلکه به مدت زمان گیم پلی بازی نیز می افزاید. مراحل جانبی به دو شکل هستند. یکی از اشکال آن ها به نام Side Ops شناخته می شوند. Side Opsها مراحل کاملا جداگانه ای هستند که در بیش ترین حالت 10 الی 15 دقیقه به طول می انجامند.

مراحل جانبی دیگر، آن دسته از ماموریت ها هستند که باید در کنار ماموریت های اصلی به آن ها بپردازید. این ماموریت ها علاوه بر این که جوایز خاص خود را به همراه دارند، در درک بیش تر داستان و دریافت اطلاعات مربوط به آن مرحله ی خاص نیز موثر هستند. مثلا در یکی از مراحل باید آیتم خاصی را پیدا کرده و آن را با خود خارج کنید. در این مرحله، زندانی خاصی وجود دارد که اگر او را بیابید، به اطلاعات دقیق مکان آیتم پی خواهید برد و از زحمت جستجو برای یافتن آن راحت می شوید.

دنیا کثافت کاری را طلب کرد، ما هم جواب دادیم؛ نه هدف والایی وجود دارد و نه دلیلی منطقی - میلر

درست مانند نسخه ی Peace Walker، نوعی فعالیت داخل بازی و مینی گیم مانند وجود دارد که باید در آن به مدیریت پایگاه خود بپردازید. این پایگاه همان طور که اشاره شد Mother Base نام دارد و گیمر باید در نقش بیگ باس، آن را مدیریت کند. البته برخلاف Peace Walker، این بار بنای Mother Base به صورت فیزیکی وجود دارد و می توانید در آن گشت و گذار کنید. برای ارتقای Mother Base، باید سرباز جمع آوری کنید و از طرق مختلف، آن را آپگرید کنید.

در Mother Base، گروه های فنی مختلفی وجود دارد که هر یک وظیفه ی ساخت آیتم های معینی را برایتان عهده دار هستند. این گروه ها، قادر اند که سلاح های جدید، تجهیزات مختلف و غیره برای شما تولید کنند تا در در میدان نبرد هیچ کم و کاستی نداشته باشید. این گروه ها هم چنین می توانند آیتم های خاصی را آپگرید کنند. برای مثال می توانید تجهیزات اسب تان را ارتقا دهید تا در نبرد، کاربردی تر باشد. یا می توانید تجهیزاتی مانند دوربین را ارتقا دهید تا با دقت و سرعت بیش تری، محیط را بررسی کند.

باز هم مانند نسخه ی Peace Walker، المان خاصی به نام Fulton Recovery System وجود دارد که به شما اجازه می دهد تمام اجزای قابل تعامل محیط را به بالن خاصی متصل کرده و آن را به Mother Base بفرستید. جذب نیرو برای Mother Base هم به همین شکل انجام می شود. گیمر می تواند دشمنان بی هوش را به بالن متصل کرده و از آن ها در پایگاه خود استفاده کند.

برای استفاده از بالون قواعد خاصی نیز وجود دارد. برای مثال طبیعتا در محیط بسته نمی توانید از آن استفاده کنید و با مشکل مواجه خواهید شد. هم چنین اگر دشمنان یا در کل افرادی که می خواهید به Mother Base بفرستید، زخمی باشند، احتمال موفقیت آن نیز کاهش می یابد؛ چرا که ممکن است شخص مورد نظر، به دلیل شوک ناشی از این عمل، کشته شود.

اما قابلیت های FRS تنها به انسان ها منتهی نمی شود. می توانید حیوانات، وسایل نقلیه و بسیاری آیتم دیگر را به آن متصل کرده و به Mother Base بفرستید. در واقع گیم پلی از همان ابتدا این را القا می کند که هر یک از افرادی که می کشید یا هر یک آیتم هایی که نابود می کنید، پتانسیل هایی برای استفاده در Mother Base هستند که شما آن ها را از بین برده اید. بنابراین باید با دقت زیادی کار خود را پیش ببرید. البته بالن در ابتدا تنها قادر به فرستادن موجودات زنده و سبک است؛ اما با آپگریدهای بعدی، می توان کامیون ها را نیز با آن جا به جا کرد.

هر یک از اعضای پایگاه قابلیت های خاص خود را دارند که بسته به آن قابلیت ها، در گروه های مختلف Mother Base قرار می گیرند. با پیشرفت در بازی و بیش تر شدن کارکنان حاضر در Mother Base، باید ساختمان پایگاه را نیز آپگرید کنید تا فضای کافی برای نیروهایتان وجود داشته باشد. تمام آپگریدها قبل از هر چیز نیازمند پول رایج بازی های متال گیر یا GMP خواهند بود.

GMP را می توان از راه های گوناگونی مانند پشت سر گذاشتن مراحل یا یافتن آیتم های خاص در محیط به دست آورد. هرچه ماموریت خود را بهتر پشت سر بگذارید، مقدار بیش تری GMP دریافت خواهید کرد؛ چرا که مقدار GMP رابطه ی مستقیمی با امتیاز هر مرحله دارد. بعد از GMP، منابع نیز نقشی مهم در ارتقای بنای Mother Base دارند. منظور از منابع چیزهایی مانند آهن، سنگ های مختلف، سوخت و دیگر آیتم های از این دست است که می توان آن ها را در محیط بزرگ بازی یافت.

علاوه بر آپگریدها، اعمال مختلف نیز هزینه هایی خاصی خواهند داشت. برای مثال هر بار استفاده از بالن، هزینه های 300 واحد GMP را روی دست تان خواهد گذاشت.

یکی از آیتم های کارآمد بازی، دستگاهی جدید به نام iDroid است که نام آن، ارتباطی مستقیم با سیستم عامل های معروف دنیای واقعی دارد؛ چرا که با استفاده از اپلیکیشنی خاص در موبایل هوشمندتان نیز می توانید همان فعالیت های iDroid را دنبال کنید. iDrodi در وهله ی اول، برای مشاهده ی نقشه ی بازی به کار می رود؛ چرا که مینی مپ به طور کامل از بازی حذف شده.

اما iDroid کاربرد های بسیار بیش تری دارد. با استفاده از این می توانید به صورت آنی، Mother Base را مدیریت کنید. هم چنین این دستگاه اجازه می دهد که در هر زمان و مکان، آیتم هایی که به آن ها نیاز دارید طلب کنید تا در زمان کوتاهی، به محل دلخواهتان فرستاده شود. این آیتم ها می تواند سلاح ها یا هر چیز دیگری را شامل شود.

هم چنین می توان با استفاده از iDroid، درخواست نیروی پشتیبانی کرد که شخصیتی به نام Quiet یا سگی که با نام Diamond Dog شناخته می شود و یا هر نیروی دیگری، به بازی تان بیاید.

یکی از نگرانی های بزرگ، پیش از عرضه ی بازی این بود که صداگذار شخصیت بیگ باس تغییر کرد و دیگر دیوید هیتر، این کار را عهده دار نبود. اما صداگذار جدید، یعنی کیفر ساترلند (بازیگر نقش جاک باور در سریال 24) به خوبی از این مهم برآمده و اغراق نیست اگر بگوییم که حتی در مواقعی، کار خود را از دیوید هیتر نیز بهتر به انجام رسانده.

علاوه بر ساترلند، از صداگذاران مطرح دیگری نیز برای سایر کاراکترها استفاده شده است. برای مثال صداگذاری کاراکتر آسلات را تروی بیکر انجام داده که پیش از این با سابقه اش در صداگذاری شخصیت اصلی بازی هایی چون The Last of Us و Bioshock Infinite، کارنامه ی درخشانی از خود به جای گذاشته است.

جمع بندی

متال گیر سالید 5 یا فانتوم پین، آخرین شاهکار کارگردان مطرح دنیای بازی های ویدئویی، یعنی هیدئو کوجیما است. بسیاری از افراد، دائما به کوجیما خرده می گیرند که چرا او دست از سر سری متال گیر بر نمی دارد و بازی دیگر نمی سازد. اگرچه کوجیما هیچ وقت به این سوال پاسخ نداد اما جواب آن را همه ی ما می دانیم.

کوجیما اگر تنها یک هدف برای زندگی کردن داشته باشد، آن هدف چیزی نیست جز متال گیر. تا زمانی که این کارگردان و نویسنده ی بزرگ، نسخه های متعددی از متال گیر عرضه کند، دیگر نیازی به ساخت یک بازی دیگر نیست. فانتوم پین هر آن چیزی است که می توان از یک بازی متال گیر انتظار داشت و کوجیما در آخرین تلاش خود، بار دیگر به همه یادآوری کرد که نیازی به ساخت بازی دیگری ندارد و می تواند با متال گیر، همگان را نسبت به هنر خود میخکوب کند.

اگر فانتوم پین را تجربه کرده باشید، دقیقا می دانید که درباره ی چه صحبت می کنم و اگر هنوز موفق به تجربه ی آن نشده اید، اشتباه بزرگی کرده اید. فانتوم پین شاهکار بی بدیلی به شمار می رود که هر گیمری (بدون توجه به این که پیش از این، متال گیر را به انجام رسانده یا خیر) ملزم به تجربه ی آن است.

گیم پلی بی نظیر در کنار داستان عمیق و درگیرکننده، کاری می کند که هیچ گاه از تجربه ی فانتوم پین خسته نشوید و با به پایان رسیدن آن، با خود افسوس بخورید. البته خوشحال باشید، چرا که قرار است تا چندی دیگر، بخش Metal Gear Online به بازی اضافه شود تا گیم پلی بی نظیر فانتوم پبین را در کنار دوستان تان تجربه کنید.