مصاحبه با «یاکوبس هارتسن» مخترع بلوتوث درباره آینده فناوری اتصال بدون سیم
«یاکوبس هارتسن» هلندی، مخترع بلوتوث، با وجود گذشت 22 سال از ابداع و طراحی فناوری بلوتوث نسخه 1.0، همچنان تلاش می کند تا استانداردهای این تکنولوژی را ارتقا دهد. تکنولوژی بلوتوث تا به امروز مسیری ...
«یاکوبس هارتسن» هلندی، مخترع بلوتوث، با وجود گذشت 22 سال از ابداع و طراحی فناوری بلوتوث نسخه 1.0، همچنان تلاش می کند تا استانداردهای این تکنولوژی را ارتقا دهد.
تکنولوژی بلوتوث تا به امروز مسیری طولانی را طی کرده و از استانداردی معمولی که تولیدکنندگان کالاهای تجاری صرفا از آن در هدفون های موبایل استفاده می کردند، اکنون به سمتی رفته که در برهه کنونی میلیونها نفر هر روز در هدفون و اسپیکرهای بی سیم، اتصال به گجت های پوشیدنی و استفاده از بسیاری امکانات بی سیم دیگر، به آن وابسته هستند.
امروز که کمپانی های بزرگی چون اپل، مشتریان خود را به سمت استفاده از هدفون های بی سیم و فاصله گرفتن از جک های استاندارد 3.5 میلیمتری صدا که سالهاست امتحان خود را پس داده، هدایت می کنند، به نظر می رسد که فناوری بلوتوث بالاخره فرصت عرض اندام و درخشش را پیدا کرده است.
«یاپ هارتسن»، که در سال 1994 میلادی، در طراحی این استاندارد پیشگام شد و پیش از این در کمپانی اریکسون مشغول به فعالیت بود، هم اکنون به عنوان کارشناس بی سیم در کمپانی «پلنترونیکس» (Plantronics) فعالیت می کند و به تازگی نام او به فهرست تالار افتخارات تکنولوژی های مصرفی اضافه شده است.
در رابطه با توسعه نسخه های مختلف فناوری بلوتوث و راهی که در پیش دارد، وبسایت engadget مصاحبه ای را با یاپ هارتسن ترتیب داده که در ادامه آن را می خوانیم:
آیا به تازگی روی فناوری جدیدی کار کرده اید؟
در حال کار روی بهره گیری از عملکردهای مختلف گیرنده ها و فرستنده های رادیویی نظیر بلوتوث از طریق تخمین فاصله هستیم زیرا موقعیت مکانی و برقراری اتصال، یک فرمول جدی برای این قابلیت جدید خواهد بود. با دانستن اینکه چه دیوایسی در نزدیکی یا فاصله بیشتری از شما قرار دارد، می توان فهمید که در این فاصله، فرستنده های رادیویی چه عملکردی دارند. اما اگر اطلاعی از این فاصله در دست نباشد، عملا سودی حاصل نخواهد شد.
موارد استفاده از این تکنولوژی چیست؟
به عنوان مثال، می خواهید با لپ تاپ خود یک فایل را پرینت کنید. بنابراین، با استفاده از بلوتوث یا ارتباط وایرلس خود به جست و جوی پرینترهای اطراف پرداخته و به فهرستی بلند بالا برمی خورید که هیچ مفهومی برای شما ندارد.
اما اگر در هنگام جست و جو به شما اعلام شود که پرینتری با شما 5 یا 10 متر فاصله دارند، دستکم باعث می شود تا پرینتر مورد نظر جلوی چشمتان باشد و بدانید چطور از آن استفاده کنید. همچنین دیوایس های بسیار دیگری هم هستند که علاوه بر اطلاع مکانی، قابلیت تشخیص مسافت را نیز دارند. این قابلیت، یک ویژگی افزوده محسوب می شود که کاربر می تواند از آن بهره مند شود.
به نظر می رسد اکنون در موقعیت جالبی برای بلوتوث هستیم. اپل استفاده از جک های استاندارد هدفون را کنار گذاشته و سایر کمپانی ها نیز از این رویه دنباله روی می کنند. شما اکوسیستم کنونی را به خصوص حول تکنولوژی بی سیم صوتی چگونه ارزیابی می کنید؟
من کار روی تکنولوژی بلوتوث را در سال 1994 میلادی آغاز کردم که در آن زمان پخش صوت به هدفون های مونو محدود بود. موج دوم به عقیده من حدود سال 2003 میلادی یعنی زمانی شکل گرفت که با افزایش نرخ تبادل اطلاعات، صدای استریو را وارد ماجرا کردیم.
اما هنوز هم به نقطه اوج فناوری بلوتوث نرسیده بودیم. کم کم این فناوری را وارد بازار کردیم به طوری که امروز شاهد رونق جدی و نقطه اوج بازار فناوری بلوتوث هستیم. همانطور که مشاهده کردید، کمپانی اپل به تازگی اعلام کرد که استفاده از جک 3.5 میلیمتری هدفون را متوقف کرده که این خبر می تواند بیش از گذشته به رونق و پیشرفت بازار فناوری بلوتوث بیانجامد.
فرقی نمی کند که از اتصال بی سیم استفاده کنید یا از مبدل لایتینگ هدفون، اما آنچه که مسلم است، بازار این فناوری روی هم رفته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.
آیا شما اصلا از حذف جک استاندارد 3.5 میلیمتری هدفون ناراحت نشدید؟ ضمن اینکه همچنان هم شاهد تفاوت کیفیت صدا در اتصال بی سیم و با سیم خواهیم بود.
مردم همیشه می گویند کیفیت صدا باید به اندازه کیفیت CD های صوتی بالا باشد بنابراین یکی از مواردی که آنها دائما درباره آن از من گله دارند این است که باید تبادل اطلاعاتی چندین مگابیتی داشته باشیم.
اما من همیشه به آنها می گویم که اگر این کار را بکنیم، تمام ظرفیت باتری دیوایس شما که باید صرف کارهای دیگر گردد، خالی خواهد شد. بنابراین، ما برای فشرده سازی اطلاعات مربوط به صدا، به کدک های مختلف وابسته هستیم. البته اگر شما هم از عاشقان صدای باکیفیت هستید، باید بگوییم که فناوری بلوتوث از نظر کیفیت انتقال صدا نمی تواند هدفون های قابل اتصال با جک 3.5 میلیمتری را پشت سر گذارد.
اما کیفیت صدای بلوتوث به لطف کدک با کیفیت Aptx کمی بهتر شده است نظر شما چیست؟
نظر من متفاوت است. مثلا اگر از تنظیمات مناسب SBC (کدک پیش فرض بلوتوث) استفاده کنید، بعید می دانم کدک Aptx چندان هم بهتر باشد. اما یک مساله دیگر هم وجود دارد و آن این است که رمزنگاری کردن اطلاعات همیشه سبب اتلاف داده ها می شود.
لذا، اگر می خواهید افت کیفیت کمتری داشته باشید، نیازمند دستکم چند مگابیت اطلاعات به ازای هر ثانیه هستید. البته، با پیشرفت فناوری، قطعا کدک ها نیز بهبود می یابند. به اعتقاد من، اکثر مردمی که امروز مشاهده می کنیم، به موسیقی با فرمت MP3 گوش می کنند که این فرمت نیز فشرده شده است.
آیا امروز راه های صحیح و غیر صحیح استفاده از فناوری بلوتوث وجود دارد؟ به عقیده شما آیا کمپانی هایی هستند که در این زمینه نسبت به بقیه بهتر عمل می کنند؟ به عنوان مثال خیلی مشتاق هستیم بدانیم که کمپانی شما یعنی پلنترونیکس تا کنون در این زمینه چه کرده است؟
من این واقعیت را می دانم، کدکی که آنها استفاده می کنند قابل برنامه ریزی است. بنابراین، می توان بیت های کمتر یا بیشتری نسبت به آنچه که برای کدینگ استفاده می شود، در آنها گنجاند. اگر دست به تغییر این کدها بزنید می توانید از 128 کیلوبیت به 320 کیلوبیت به ازای هر ثانیه دست یابید.
همچنین، اگر به سمت استفاده از بیت ریت (Bit Rate) های پایین تر بروید، شاهد ضعف و کاستی های بیشتری در کیفیت صدا خواهید بود. از نظر ما، قطعا همه خواهان صدای با کیفیت هستیم اما این فقط منتهی به تکنیک های رمزنگاری نمی شود بلکه یک زنجیره کامل در میان است. مثلا اگر از اسپیکرهای بی کیفیت استفاده کنید، نمی توانید توقع افت کمتر کیفیت و اتصالات صدا داشته باشید.
شما خارج از مجموعه کمپانی پلنترونیکس مشغول چه کاری هستید؟
یکی از کارهای من ارائه مشاوره در زمینه فناوری بی سیم است چرا که نه تنها در حوزه فناوری بلوتوث پیش زمینه طولانی دارم، بلکه سالها نیز برای کمپانی ساخت موبایل «اریکسون» (Ericsson) نیز کار کرده ام. اگر به تمامی حوزه های فناوری بی سیم نظیر WLAN و موبایل نگاهی بیاندازید، من در تمامی آنها تجربه دارم. برای من جذاب ترین این است که به تمامی این دیوایس ها نگاه کنم و ببینم که چگونه توانسته اند موقعیت خود را در جهان حفظ کنند.
بسیاری از مردم از من می پرسند: «آیا می توان روزی تنها یک سیستم بی سیم داشت که تمام مشکلات مربوط به اتصالات ما را حل کند؟» من هنوز نسبت به این اتفاق مطمین نیستم چرا که وقتی صحبت از موبایل می شود، همچنان شاهد سه بخش مجزا یعنی: پوشش وسیع، شبکه بی سیم و شبکه های شخصی و غیر عمومی نظیر بلوتوث هستیم. تمامی این سیستم ها نسبت به نقاط دسترسی دلخواهشان بهینه سازی شده اند بنابراین، به سختی می توان سیستمی را یافت که بتوان تمامی این قابلیت ها را در آن گنجاند.
به نظر می رسد که این تعریف شما به شبکه «5G» و تمام تجهیزاتی که این نوع اتصال را برقرار می کند، شباهت بسیاری دارد.
درست است. منظور من شبکه 5G است اما در عین حال منظور من اینترنت اشیا نیز هست. ما در یک محدوده یک کیلومتر مربعی، شاهد میلیون ها دیوایس هستیم و باید به نحوه اتصال این دیوایس ها با یکدیگر نیز فکر کنیم. آیا سیستم موجود واقعا برای آنها بهینه سازی شده است یا خیر؟ سوال دیگر این است که این دیوایس ها گستره فوق را چگونه به اشتراک می گذارند؟ زیرا این یک منبع محدود است و حوزه محدودی در گستره رادیویی وجود دارد که می توان در آن ارتباطات چند سویه برقرار کرد.
می توانید به شکل دقیق تر توضیح دهید چه ایده ای باعث اختراع بلوتوث شد؟
در سال 1994 من در سوئد، مشغول فعالیت در کارخانه تولید موبایل اریکسون بودم. آنها می خواستند ارزش موبایل های خود را در بازار افزایش دهند. ما در آن زمان از اتصالاتی چون کابل و مادون قرمز (infrared) استفاده می کردیم که هردو تکنولوژی دست و پا گیر بودند.
اگر می خواستید از تمام این قید و بندها کاملا رها شوید، باید این اتصالات را به صورت کاملا بی سیم برقرار می کردید.در سال 1994 میلادی، موبایل ها هنوز کاملا به یک کالای مصرفی تبدیل نشده بودند. بنابراین، برای رهایی از اتصال مادون قرمز، فناوری ارتباطی جدید هم باید از صدا و هم از دیتا پشتیبانی می کرد.
مدیران کمپانی از من خواستند تا سیستمی معرفی کنم که بی سیم و دیجیتال باشد و بتواند هم از صوت و هم از دیتا پشتیبانی کند. من تنها این ایده خام را گرفتم و به آن شکل واقعی بخشیدم.
ابتدا به سراغ سیستم های موجود رفتم. هرچند درباره بسیاری از سیستم های موبایل اطلاعات داشتم، اما تمام آنها برای تکنولوژی های برد کوتاهی مثل بلوتوث بسیار سنگین و پیچیده بودند. ابتدا به دنبال سیستم بی سیمی مانند DECT (ارتباط تلفنی بی سیم ارتقا یافته دیجیتال) بودم؛ اما این سیستم نیز به شدت مبتنی بر زیرساخت وابسته به یک ایستگاه رادیویی و دیوایس های بی سیم اطراف خود بود.
همچنین، درمورد اتصال بلوتوث، آنچه که از من خواسته شد این بود که یک شبکه نظیر به نظیر واقعی و اختصاصی ایجاد کنم که این شبکه تنها بین دیوایس هایی که در دامنه برد آن قرار داشتند، برقرار می شد.
این چیز عجیبی نبود بلکه درست مثل بی سیم های واکی تاکی بود. وقتی بلوتوث را به مردم معرفی کردم، به آنها گفتم که من تنها همان واکی تاکی را در ابعاد جهانی توسعه دادم زیرا تمام دیوایس ها ظرفیت صحبت با یکدیگر را دارند.
چقدر زمان برد تا این فرآیند را کامل کرده و تکنولوژی بلوتوث را معرفی کنید؟
در سال 1994 میلادی، اساس کار را روی سطح سیستمی توسعه دادم اما خیلی زود افرادی که بیشتر از فناوری رادیویی و سیلیکونی استفاده می کردند، را درگیر پروژه خود کردم و توانستیم بزودی درباره یک تکنولوژی صحبت کنیم که هر فعالیتی را در یک پردازنده انجام می داد و این اتفاقی بود که تا آن زمان نظیر نداشت.
بنابراین، آنها از یک سو من را با محدودیت این سیستم یعنی عدم استفاده از هرگونه اجزای خارجی نظیر سیم پیچ و مقاومت ها مطلع کردند زیرا همه چیز باید در هم ادغام می شد و از سوی دیگر، من باید حواسم متوجه پروتکل های سیستم و مشخصاتی معطوف می شد که ساخت کامل آن روی تنها یک پردازنده را ممکن می کرد. فکر می کنم این مسیر سه سال به طول انجامید.
من سپس به چندین شبیه سازی رایانه ای پرداختم و همکارانم روی پیاده سازی این سیستم با کمک فرستنده های رادیویی کار کردند. در نهایت، فکر می کنم تابستان سال 1997 میلادی موفق شدیم این تکنولوژی را معرفی کنیم؛ سپس به دنبال شرکایی گشتیم که تمایل داشتند این تکنولوژی را وارد بازار کنند.
در نتیجه به تعدادی از کمپانی های مطرح نظیر نوکیا و اینتل برخوردیم. کمپانی اینتل از این تکنولوژی استقبال بسیار خوبی کرد زیرا آنها روی بخش لپ تاپ متمرکز شده بودند و به دنبال راه های ارتباطی مناسب برای این محصول بودند.
همچنین، در آن زمان هنوز خبری از تکنولوژی Wireless Lan نبود. بنابراین، آنها می بایست از موبایل ها برای اتصال به اینترنت استفاده می کردند اما در عین حال نیازمند یک اتصال کابلی برای وصل کردن موبایل ها به لپ تاپ بودند.
ما همچنین IMB و Toshiba را نیز با خود همراه کردیم و درنتیجه به 5 کمپانی تبدیل شدیم. البته باید بگویم که قصد داشتیم مایکروسافت را نیز وارد ماجرا کنیم اما به دلیل برخی موانع قانونی، آنها تمایل چندانی برای ورود به این عرصه نداشتند اما در نهایت، در موج دوم توسعه بلوتوث، آنها نیز واردی بازی شدند.
در سال 1998 میلادی، پنج کمپانی اقدام به معرفی Bluetooth SIG کردند که ایده کلی آنها نهایی کردن امکانات این فناوری و هدف نهایی شان وارد کردنش به بازار بود.
در واقع، در سال 1999 میلادی، سیستم کامل بلوتوث را به مردم جهان عرضه کردیم اما به دنبال ترکیدن حباب کامپیوتر در سال های 2000 و 2001 میلادی، فناوری بلوتوث نیز تا سالهای 2003 و 2004 میلادی توفیق چندانی پیدا نکرد، اما در نهایت یک میلیارد دیوایس پشتیبانی کننده از آن وارد بازار شدند و حالا به نقطه ای رسیدیم که می توانیم با اطمینان بگوییم فناوری بلوتوث هیچگاه از میان نخواهد رفت.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.