درس های زندگی که از ورزش می توان آموخت
Glenn Leibowitz نویسنده وبسایتی است که در زمینه نشر مقالات کسب و کار فعالیت دارد. او درباره ی اثر ورزش بر فرزندش چنین می نویسد: در دبیرستان فرزندم، چندین مسابقه برای انتخاب ورزشکاران مناسب تیم ...
Glenn Leibowitz نویسنده وبسایتی است که در زمینه نشر مقالات کسب و کار فعالیت دارد. او درباره ی اثر ورزش بر فرزندش چنین می نویسد:
در دبیرستان فرزندم، چندین مسابقه برای انتخاب ورزشکاران مناسب تیم فوتبال برگزار می شد که در هر کدام از آنها عده ای حذف می شدند. خوشبختانه پسرم به دوره ی نهایی مسابقات راه یافت.
مسابقه ی نهایی در روز دوشنبه برگزار می شد. بر طبق صحبت های مربی، یک نفر دیگر باید از تیم حذف می شد. از آنجایی که این تیم برای پسرم خیلی ارزشمند بود، با تمام استرسی که داشتم اما به او اطمینان خاطر دادم که حتما این دوره را نیز با موفقیت پشت سر خواهد گذاشت.
ساعت 7 بعد از ظهر دوشنبه در حال ترک کردن محل کار بودم که فرزندم تماس گرفت و خبر باقی ماندنش را در تیم داد.
او از کودکی به ورزش علاقه داشت و در رشته هایی از جمله فوتبال، دو و میدانی، والیبال، بیسبال با توپ نرم و راگبی شرکت کرده بود. با این که بسکتبال را هیچ وقت به طور حرفه ای دنبال نکرده بود اما گاهی با دوستانش توپ هایی را به سبد می انداخت.
ورزش بهترین سرگرمی برای دانش آموزان است. زیرا نه تنها در سوختن انرژی اضافی به آنها کمک می کند بلکه در سلامتی نیز بسیار موثر است.
بعلاوه من متوجه رشد تدریجی رفتار و آداب پسرم از یک فرد نوجوان به یک مرد بزرگ نیز شدم. ورزش چندین درس به فرزندم داد که در ادامه آورده ام:
-
تمرین
اگر بخواهید ورزشکار خوبی شوید همانند همه ی مهارت های دیگر باید بسیار تمرین کنید. اکنون فرزند من متوجه شده است اگر بخواهد به اهداف عالیش در فوتبال برسد، باید استقامت، سرعت و قدرت جسمانی اش را بالا ببرد تا در زمین به خوبی عمل کند.
-
اولویت بندی
ورزش زمان زیادی از فرد می گیرد. زمانی را که می توان به کارهای دیگر اختصاص داد، مثلا مطالعه ی بیشتر برای آزمون ها و یا نوشتن تکالیف و یا وقت گذراندن با خانواده و دوستان. پسر من به خوبی یاد گرفت که کارهایش را اولویت بندی کند تا بتواند به همه چیز برسد. در ابتدا همه چیز طبق روال پیش نمی رفت و گاهی عقب می ماند اما نهایتا یاد گرفت چگونه زمانش را دسته بندی کند.
با گذران عمر پسرم، او به مهارت درست و به موقع «بله و نه گفتن» دست پیدا کرد. مهارتی که خیلی از بزرگسالان از جمله من هنوز کاملا به آن دست نیافته ام.
-
کار گروهی
مدت ها پیش پسرم آموخت که با پاس دادن توپ به هم تیمی اش هم به او کمک کرده و هم اینکه به عنوان بازیکن خوب شناخته می شود. کار تیمی در بازی فوتبال خیلی مهم تر از نشان دادن کار فردی است. اگر تیمش ببرد او نیز می برد. اگر تیمش ببازد او نیز می بازد.
-
اعتماد به نفس
جوایز ساده ای که به هنگام بردن دریافت می کند خیلی با ارزش تر از جوایز دیگر است. شادی خانواده و دوستانش در جایگاه تماشاچی و چند کلمه ی تحسین آمیز از مربی باعث ایجاد اعتماد به نفس در وی می شود و این بهترین جایزه ای است که برای پیشرفت در مسیرش به آن نیاز دارد.
-
استقامت
پسرم هر سال در مسابقات رسمی مدرسه شرکت کرد تا بتواند در تیم باقی بماند. او به خوبی یاد گرفت هر قدر هم که خوب بازی کند باید همیشه عملکرد خوب خود را تقویت کند تا بتواند در زمین بازی خود را ثابت کند.
من نمیدانم فرزندم برای تحصیلات عالی رشته ی ورزشی را انتخاب می کند یا خیر. این تصمیمی است که خود او باید بگیرد. اما برای من مهم این است که درس هایی از ورزش گرفته که برای بازی در زمینی مهم تر از ورزش، یعنی زندگی به آن ها نیاز دارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.