برداشت دوم؛ Mankind Divided بدترین دنباله ممکن برای Deus Ex بود
همه ما به خوبی می دانیم که بازی های ویدیویی خسته کننده شده اند. دیگر دوران ساخت عنوانی که واقعاً مفرح باشد و برای ساعت ها میخکوب مان کند به پایان رسیده؛ حداقل در غالب ...
همه ما به خوبی می دانیم که بازی های ویدیویی خسته کننده شده اند. دیگر دوران ساخت عنوانی که واقعاً مفرح باشد و برای ساعت ها میخکوب مان کند به پایان رسیده؛ حداقل در غالب اوقات. اما خب، در بین تمام این بازی های خسته کننده، کم پیش نمی آید که یک بازی کاملاً معادلات را برهم زده و تجربه ای نوین ارائه دهد؛ Deus Ex: Human Revolution، که سال 2012 میلادی به بازار آمد یکی از همان بازی ها بود.
حرفی نیست، Human Revolution نقاط ضعف خاص خودش را داشت و بعد از گذشت دو سال از عرضه، همین نقاط ضعف باعث می شدند تا دیگر قادر به تحملش نباشید؛ اما خودمان را فریب ندهیم، وقتی که Human Revolution برای اولین بار به بازار آمد، عاشقش شدیم. گیم پلی درگیرکننده، داستان نسبتاً گیرا که خوشبختانه با پیشرفت هرچه بیشتر در بازی بهتر می شد و سبک هنری بی نظیر، باعث شد تا نسخه تازه سری محبوب Deus Ex، جای خودش را در دل طرفداران قدیمی و جدید باز کند.
اما Human Revolution جای کار زیادی داشت. داستان ناپخته بازی می توانست جذاب تر شود، گرافیک از مد افتاده آن می توانست چشم نوازتر شود و در مجموع، گیم پلی پتانسیل های بی نظیری برای رشد هرچه بیشتر داشت. بنابراین به شخصه بعد از رونمایی از دنباله Human Revolution، یعنی Mankind Divided به غایت هیجان زده بودم.
شاید بپرسید که اگر تا این حد برای بازی هیجان زده ام بوده ام پس چرا حالا، یعنی بیش از شش ماه بعد از عرضه آن به صحبت درباره اش می پردازم. در پاسخ به این سوال باید گفت که ابتدا Mankind Divided را همان روزهای نخست عرضه برای پلتفرم پی سی تهیه کردم، اما ترند اخیر بازی های پی سی، گریبانم را گرفت و علی رغم دسترسی به سخت افزاری نسبتاً قدرتمند، قادر به اجرای بازی نبودم.
این همان مسئله ای بود که سبب شد اشتیاقم در قبال بازی Batman: Arkham Knight از بین برود و یکبار دیگر با Mankind Divided (و Dishonored 2 بعد از آن) تکرار شود. اما بعد از چند ماه که فرصتی خالی گیر آوردم و خشمم هم فروکش کرد، تصمیم گرفتم شانس دیگری به Deus Ex: Mankind Divided بدهم و این بار به سراغ نسخه پلی استیشن 4 آن بروم؛ نسخه ای که قرار بود عاری از مشکلات نسخه پی سی باشد.
و Deus Ex: Mankind Divided موفق شد یکی از طرفداران پر و پا قرصش را مجدداً ناامید کند.
باز می گردیم به ابتدای مطلب. بازی های ویدیویی خسته کننده شده اند، بعضی بازی ها اما این مشکل را حل می کنند و Human Revolution یکی از آنها بود؛ نمی خواهم حرف هایم را تکرار کنم اما ضروری است که بدانید Mankind Divided جادوی نسخه قبلی اش را از دست داده و تبدیل شده به یکی از خسته کننده ترین، مایوس کننده ترین و دپرس کننده ترین بازی هایی که طی دو سال اخیر تجربه کرده ام.
بازی شروعی بسیار کند دارد؛ آدام جنسن، شخصیت اصلی را می بینیم که این بار ظاهری مدرن تر یافته و بعد از کات سینی طولانی و نه چندان جذاب، فرصتی برای آغاز اولین ماموریت فراهم می شود. خیلی زود، مکانیک های اصلی گیم پلی معرفی می گردند و چگونگی پیشبرد مرحله به «خودتان» سپرده می شود. اما از همان یک ساعت ابتدایی، بزرگترین مشکل بازی نمایان نمی شود.
گیمر تنها «توهم آزادی عمل» را دارد و طراحی مراحل به گونه ای است که اول و آخر، پیشبرد آنها به صورت اکشن اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. این در حالی است که نسخه Human Revolution، دقیقاً روندی بالعکس Mankind Divided را در پیش گرفته بود و در اغلب موارد با مخفی کاری، امتیاز بیشتری دریافت می کردید و در مجموع، به دنبال کردن گیم پلی به این طریق تشویق می شدید.
البته از Human Revolution دفاع نمی کنم؛ نسخه قبلی Deus Ex هم به خاطر همین توهم آزادی عمل مورد انتقاد فراوان قرار گرفت. اما بحث اینجاست که Deus Ex ذاتاً عنوانی مخفی کاری است و تشویق سازندگان بازی به پیشرد گیم پلی در اصیل ترین حالتش، حداقل برای من مشکل ساز نمی شود. مشکل زمانی آغاز می شود که Mankind Divided از منظر یک بازی اکشن پر زد و خورد، به هیچ وجه عنوان خوبی نیست و گان پلی آزاردهنده ای دارد.
بنابراین احمقانه است اگر شما محصولتان را به عنوان یک بازی مخفی کاری معرفی نمایید، بعد با طراحی مراحل بسیار ضعیف کاری کنید که گیمر راهی به جز پشت سر گذاشتن آنها با بیشترین سر و صدای ممکن نداشته باشد. البته دلیل اصلی بروز این مسئله، تلاش سازندگان برای ساخت مراحلی با کمترین اسکریپت شدگی ممکن بوده است؛ اما برقراری تعادل میان مهارت های شخصیت اصلی و روند غیر اسکریپت شده گیم پلی، مهارتی است که هر بازیسازی ندارد و سازندگان Mankind Divided هم قطعاً از آن بی بهره اند.
گذشته از گیم پلی که خود عاملی مهم برای کنار گذاشتن بازی تلقی می شود، داستان هم هیچ کششی ندارد. Mankind Divided قرار است دنیایی را روایت کند که در آن نوعی آپارتاید مکانیکی میان افراد عادی و افرادی که با تجهیزات مکانیکی ارتقا یافته و اصطلاحاً تبدیل به سایبورگ شده اند را روایت کند. در این دنیای خشن، با سایبورگ ها همچون موجوداتی پست رفتار می شود که یا در قرنطینه باقی مانده اند یا در نهایت به محوطه ای جدا هدایت می شوند تا باقی عمر بی ارزششان را در آن سپری کنند.
تنها تصور کنید که چنین داستانی چه پتانسیل هایی می تواند داشته باشد و اگر به ذهن شخصی مانند رابر کرکمن (نویسنده سری کمیک های The Walking Dead) می رسید می توانست چقدر غوغا کند. اما سازندگان Mankind Divided با این داستان چه کرده اند؟ روایتی آبکی با محوریت شخصیتی بزن بهادر و نه چندان قابل همذات پنداری ارائه کرده اند که دوره می افتد و ماموریت ها و ساید کوئست هایی با کمترین جذابیت و کشش را به پایان می رساند.
مسئله دیگر، به سیستم دیالوگ بازی بر می گردد که تا حد زیادی نسبت به Human Revolution تغییر کرده و دیگر مثل قبل جذاب نیست. همواره اعتقاد داشتم که سیستم دیالوگ Human Revolution جزو بهترین های صنعت بوده و حتی گاهی به سیستم دیالوگ L.A. Noire تنه می زد. اما این سیستم حالا تغییر کرده و سیستمی مس افکت گونه و مایوس کننده جایگزین شده است.
یکی از مشخصه های اصلی سری بازی های Deus Ex، دسترسی بازیکن به چندین هاب بوده است که تکرارپذیری گیم پلی را بالا می برد و سبب می شود نوعی حس کنجکاوی و نیاز به گشت و گذار در گیمر برانگیخته شود. اما Mankind Divided تنها یک هاب دارد و همین مسئله، تمام جذابیت های بازی برای کشف محیط های تازه را از بین برده است.
در نهایت، نکته دیگری که برایم بسیار آزاردهنده است، فاصله گرفتن از استایل هنری Human Revolution یا دیگر نسخه های این فرنچایز بود. Deus Ex های کلاسیک تمی آبی رنگ داشتند و در نسخه Human Revolution، این تم غالب به رنگ های مشکی و طلایی تغییر کرد. فاصله گرفتن از المانی که همواره به عنوان امضای این سری شناخته می شده، بدترین تصمیمی بود که سازندگان می توانستند بگیرند و گویی هویت بازی را از بین برده اند.
فقط باید گفت که باورم نمی شود استودیوی Eidos Montreal تا این حد دست به تغییرات شگرف نسبت به Human Revolution و نسخه های پیش از آن زده و در عوض نه تنها به هیچ دستاورد خاصی نرسیده، بلکه توانسته فرمولی هیجان انگیز را که خود بنا کرده بود با خاک یکسان کند.
تمام مسائل ذکر شده در این مطلب سبب شدند تا بعد از چند ساعت، Deus Ex: Mankind Divided را رها کرده و فراموشش کنم. ساخته اخیر Eidos Montreal نه تنها بازی خوبی نبود، بلکه می توند به راحتی یکی از بدترین دنباله های ممکن در تاریخ صنعت بازی های ویدیویی نام گیرد. باورش سخت است که برخی وب سایت مطرح فعال در زمینه ویدیوگیم، نمراتی درخشان به عنوانی داده اند که در بهترین حالت یک بازی متوسط، با ضعف های فنی فراوان تلقی می شود.
در بخش کنسول و بازی دیجیاتو بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من با همون human revolution هم زیاد حال نکردم ولی این دیگه بدترم شده بود. یکی از دوستان میگه گرافیک این بازی جزو برترین های 2016 و 2017 بوده!!!! جدی بود حرفش؟ بعدشم بازی که ماهیت مخفی کاری داره ازش مخفی کاری حرفه ای با هوش مصنوعی بالا انتظار میره نه اکشن. ازین گذشته اکشن این بازی اصلا در حد بازیهای مطرح اکشن نیست.
متاسفانه پول باعث شده جدیدا به خیلی از بازی ها گند زده بشه که این بازی هم یکی از همون بازیها میتونه باشه.