بررسی بازی South Park: The Fractured but Whole؛ تیغ تیز کمدی
ساوث پارک در جایگاه کارتونی برای بزرگسالان، همواره به شوخی های تند و گاه زننده با موضوعات گوناگون مشهور بوده؛ سلبریتی ها، دولت ها و روابط سیاسی کشورها، تندروهای دینی و حتی وقایع بسیار حساسیت ...
ساوث پارک در جایگاه کارتونی برای بزرگسالان، همواره به شوخی های تند و گاه زننده با موضوعات گوناگون مشهور بوده؛ سلبریتی ها، دولت ها و روابط سیاسی کشورها، تندروهای دینی و حتی وقایع بسیار حساسیت برانگیزی مانند حمله تروریستی 11 سپتامبر. همین جوک ها هستند که ساوث پارک را به مدیایی کاملاً متفاوت با نمونه های مشابه تبدیل می کنند و در واقع روحیه ای متفاوت به این کارتون می بخشند.
- سازنده: یوبیسافت سان فرانسیسکو
- ناشر: یوبیسافت
- پلتفرم ها: پی سی، پلی استیشن 4، اکس باکس وان
- پلتفرم بررسی: پی سی
هنگامی که می شنوید کمپانی یوبیسافت قرار است یک بازی براساس کارتون ساوث پارک بسازد، حق دارید که تصور کنید خروجی نهایی، محصولی با استانداردهای پایین خواهد بود که نه فقط آبروی سازندگان خود، بلکه آبروی سازندگان ساوث پارک را هم می برد. اما حقیقت اینجاست که نخستین نسخه سری بازی South Park انتظارات را برآورده کرد و نسخه بعدی یا South Park: The Fractured but Whole آمده تا همان مسیر را ادامه دهد و حتی گاه، جسورانه تر ظاهر شود.
نسخه جدید سری ساوث پارک، از همان ابتدا شروعی طوفانی (و از نگاهی دیگر احمقانه) دارد و به شما می فهماند قرار است با یک کمدی قوی طرف باشید که این روزها به سختی گیر می آید. صفحه بارگذاری، صفحه اصلی و حتی انتخاب رنگ پوست کاراکتر، همگی دستاویزهایی هستند که تیم نویسندگان به کار گرفته تا جوکی غنی بیان کند.
مهم ترین دستاورد تیم سان فرانسیسکوی یوبیسافت در ساخت South Park: The Fractured but Whole، تنها جوک های هوشمندانه ای نیست که با محوریت ترندهای روز بیان می شود، بلکه مرز معینی است که برای پیشبرد اغلب جوک ها تعریف شده و کمتر پیش می آید شاهد لودگی در آنها باشیم؛ مشکلی که به صورت عمیق در نسخه قبلی، یعنی The Stick of Truth مشاهده می شد و برخی اوقات واقعاً آزاردهنده بود.
اینستاگرام، پدیده سلفی، مورگان فریمن، رستوران های مک دونالد، نژادپرستی، فیلم های ابرقهرمانی مارول و بسیاری از موضوعات دیگر، تنها بخشی از مسائلی هستند که The Fractured but Whole روی آنها دست می گذارد، و طی گیم پلی 16-17 ساعته بازی، باید منتظر جوک های دیگری هم باشید که هر یک، مسائل روز را به تمسخر گرفته و هیچ کدام از تیغ تیز کمدی ساوث پارک جان سالم به در نمی برند. گاهی با جوک هایی مواجه می شوید که ممکن است دفعه اول متوجه شان نشوید؛ این جوک ها فارغ از اینکه بعضاً برای فرهنگ و وقایع جامعه آمریکا ساخته شده اند و نیازمند تسلط نسبتاً بالا به زبان هستند، به موضوعاتی اشاره دارند که در نگاه نخست تشخیص شان سخت است.
به عنوان مثال هنگامی که از کنار رستورانی شبیه به مک دونالد در محیط بازی عبور می کنید، ناگهان سلاح هایی از ساختمان بیرون آمده و صدایی شما را تهدید می کند که اگر نزدیک تر بیایید، به شما تیراندازی می شود. این اتفاق کوچک در بازی، به ممنوعیت ورود نوجوانان به مک دونالد اشاره دارد که چند سال پیش عملی شد و دلیل آن، اختلالی بود که یک سری از نوجوانان در یکی از شعبات مک دونالد به وجود آورده بودند.
بنابراین هرچه بیشتر با فرهنگ آمریکا و البته اتفاقات روز آشناتر باشید، جوک های ساوث پارک برایتان ملموس تر خواهد بود؛ شاید بتوان به نوعی این موضوع را جزو نقاط ضعف بازی تلقی کرد که باعث می شود هرکسی همواره از آن لذت نبرد، اما قطعاً نشان از هوشمندی تیم سازنده هم دارد که از برخی پتانسیل های محیطی یا داستانی، برای خلق یک جوک تازه بهره می برد و شما را به جستجو برای پیدا کردن دلیل جوک ترغیب می کند.
بستر داستانی جسورانه بازی، شما را در نقش پسربچه ای قرار می دهد که می خواهد با دوستانش در یک بازی نقش آفرینی ابرقهرمانی شرکت کند و به مرور زمان، در میان آنها اعتبار بیشتری کسب می کندو توانایی هایش را به عنوان یک ابرقهرمان افزایش دهد. در واقع تمام دنیایی که برای The Fractured but Whole خلق شده، یک بازی کودکانه کوچک است که البته به شکل سناریویی حماسی و کاملاً اغراق آمیز ارائه می شود.
بنابراین با جدی جلوه دادن دنیای بازی، استودیوی یوبیسافت سان فرانسیسکو این فرصت را داشته تا جهانی بزرگ اما عمدتاً نه چندان غنی خلق کند که در کنار روند اصلی، یعنی پیشرفت شخصیت اصلی و تیم ابرقهرمانی او، داستان های کوچک و موازی دیگری را هم روایت می کند؛ داستان هایی که مدت زمان ناچیزی از آنها صرف مبارزه می شود و بخش عظیمی شان، پیمودن صرف مسیرهای طولانی است.
تقریباً هر نقطه ای از محیط که مشاهده می کنید، قابل دسترسی است و نقاط تازه ای را برای کشف در اختیارتان قرار می دهد. در تمام این نقاط، همواره آیتم هایی برای غارت وجود دارد اما اینکه دقیقاً چقدر برای پیدا کردن ها انگیزه دارید خود مسئله دیگری است. چالش های محیطی مثل حرکت دادن نردبان برای دسترسی به یک نقطه خاص و برداشتن آیتم ها حداقل در ابتدای بازی انگیزه خوبی است، اما به مرور زمان تکراری می شود و به قدری آیتم جمع آوری کرده اید که دیگر نیازی به جستجوی بیشتر نمی بینید.
یکی از معدود نقص های بازی در استفاده از این محیط بزرگ نمایان می شود. بسیاری از خانه ها و مغازه هایی که به آنها سرک می کشید، پتانسیل های فراوانی برای خلق یک داستان تازه دارند اما صرفاً دو جوک در قالب دیالوگ مطرح می شود و بعد از غارت آن محل، دیگر کار دیگری برای انجام دادن باقی نمی ماند. بنابراین گشت و گذار و پرسه در محیط، صرفاً زمانی ترغیب کننده است که دنبال آیتم خاصی برای ماموریت باشید و در غیر این صورت، چیزی بیشتر از وقت کُشی نیست.
احتمالاً اصلی ترین دلیلی که باعث می شود گیم پلی بازی کشش خود را تا ساعات پایانی حفظ کند، مبارزات نوبتی بازی است که حتی اگر شیفته این سبک مبارزه هم نباشید قطعاً در نگاه تان جذاب خواهد بود. زمین مبارزه به چند کاشی تقسیم می شود و هر تیم، به صورت نوبتی ضرباتی را به تیم دیگر وارد می کند تا در نهایت پیروز مشخص شود.
وسعت زمین مبارزه در ساوث پارک، بسته به محیطی که در آن قرار دارید تغییر می کند و چالش های تازه ای به وجود می آورد. در واقع گاهی پیش می آید که دو گروه چهار نفره در زمینی به وسعت 15 کاشی قرار می گیرند و به همین خاطر، نه تنها باید حواس تان به استفاده بهینه از قابلیت ها باشد، بلکه حرکت درست در محیط، به طوری که از دسترس اعضای تیم مقابل دور باشید هم مهم است.
مثبه طور کلی سه فعالیت اصلی به هنگام مبارزه وجود دارد: حرکت، حمله و استفاده از آیتم و چگونگی استفاده از این توانایی ها هم بسته به شخصیتی که در حال کنترل اش هستید تغییر می کند. در واقع علاوه بر شخصیت اصلی، تا سقف سه هم تیمی را هم می توان در مبارزات کنترل کرد و با پیشروی هرچه بیشتر، کاراکترهای بیشتری آزاد می شوند که می توانید با توجه به استراتژی های مد نظرتان، سه نفر از آنها را در خدمه اصلی قرار دهید.
برخی کاراکترها بیشتر برای دفاع کاربرد دارند، برخی دیگر حملات دوربرد انجام می دهند و عده ای دیگر قادر به احیای جان از دست رفته هم تیمی ها هستند. خوشبختانه روند کند پیشروی در گیم پلی طی ساعات نخست، باعث می شود تا به خوبی با کوچکترین نکات مربوط به مبارزات آشنا شوید و استراتژی هایتان را براساس آنها بچینید.
اما شاید اصلی ترین نقدی که می توان به مبارزات وارد کرد، تکراری شدن قابلیت ها و آیتم ها باشد که برای یک بازی 16 ساعته مشکلی بزرگ به حساب می آید؛ با این حال، پس زمینه داستانی و مکالماتی که هنگام مبارزه میان شخصیت ها رد و بدل می شود، کماکان تکرارپذیری آنها را بالا می برد.
در مجموع باید گفت South Park: The Stick of Truth به عنوان اسپین آفی برای یکی از پر بیننده ترین سریال های تلویزیونی دو دهه اخیر، کاملاً قادر به برآورده سازی انتظارات است و گاه فراتر از آنچه انتظار دارید ظاهر می شود. شوخی های پی در پی بازی، دلیلی است که همواره شما را به ادامه بازی ترغیب می کند. برای برخی افراد، این شوخی ها گاه بیمارگونه به نظر می رسد اما این هویتی است که سازندگان سریال ساوث پارک برای ساخته خود ترسیم کرده اند و یوبیسافت سان فرانسیسکو با موفقیت توانسته همان هویت را به بازی خود بیاورد.
بعد از عرضه Mario + Rabbids Kingdom Battle و حالا ساوث پارک، یوبیسافت نشان داده که تبحر خاصی در ساخت بازی های اسپین آف دارد و شاید اگر وقت و سرمایه خود را صرف چنین عناوینی کند، بازخورد به مراتب بهتری از بازی های به ظاهر کلان بودجه ای می گیرد که دو سال بعد از عرضه و با به روزرسانی های بی شمار بالاخره تبدیل به آن چیزی می شوند که قرار بود باشند. South Park: The Fractured but Whole نه تنها عنوانی است که ارزش تجربه را دارد، بلکه مانند Mario + Rabbids می تواند بهانه ای باشد برای ورود به دنیای شگفت انگیز یک فرنچایز تازه.
- شخصیت پردازی و داستان سرگرم کننده
- پیاده سازی هیجان انگیز مبارزات
- محیط بزرگ و قابل کشف
- کمدی نسبتاً بی نقص هرچند اندکی بیمارگونه
- قدم زدن بی پایان در محیط
- تکراری شدن روند مبارزات به مرور زمان
- استفاده حداقلی از پتانسیل های محیطی در داستان سرایی
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.