تاریخچه بکارگیری نمایشگرهای لمسی در خودروها؛ وقتی آمریکایی ها در اوج بودند
امروزه بسیاری از اتومبیل های با سیستم اطلاع رسانی-سرگرمی (موسوم به Infotainment) مجهز به نمایشگر لمسی به فروش می رسند. شاید در ابتدا فکر کنید تلفن های همراه هوشمند، پایه گذار ایده کنترل امکانات و ...
امروزه بسیاری از اتومبیل های با سیستم اطلاع رسانی-سرگرمی (موسوم به Infotainment) مجهز به نمایشگر لمسی به فروش می رسند. شاید در ابتدا فکر کنید تلفن های همراه هوشمند، پایه گذار ایده کنترل امکانات و تجهیزات مختلف با یک نمایشگر لمسی بوده اند، اما در حقیقت اینگونه نیست، زیرا زمانی که خودروسازان به آزمایش نمایشگرهای لمسی در محصولات خود پرداختند، تلفن همراه ابعادی بسیار بزرگ داشت و نمادی از جایگاه اجتماعی و اقتصادی به شمار می رفت.
اولین خودروی تولید انبوهی که به سیستم اینفوتینمنت مجهز شد، نسل هفتم ریویرا (Riviera) بود. این نسل از ریویرا در سال 1986 معرفی شد و در مقایسه با دیگر مدل های بیوک تفاوت های زیادی داشت.
در آن دوران توسعه نسل هفتم ریویرا تحت تاثیر دو سیاست مهم قرار گرفت. حذف بسیاری از مدل های بزرگ توسط شرکت مادر بیوک یعنی جنرال موتورز، یکی از این سیاست ها بود. سیاست دیگر با تصمیم بیوک مبنی بر بازنگری در وجهه برند و جا انداختن نام خود به عنوان برندی لوکس برای ثروتمندان جوان ارتباط داشت.
این عوامل باعث شدند که بیوک ریویرا در مقایسه با نسل های قبلی بسیار کوچک تر اما متمرکز بر آخرین تکنولوژی ها باشد. ریویرای هفتم دارای یک نمایشگر 9 اینچی لمسی بود. این نمایشگر مرکز کنترل گرافیکی (به اختصار GCC) نامگذاری شده بود و اگر چه حالتی ابتدایی داشت، اما در نوع خود سیستمی بسیار نوآورانه و فراتر از زمان محسوب می شد.
بیوک در تبلیغات ریویرا روی سیستم GCC مانور می داد. داشبورد یکپارچه تر با طراحی ساده و جایگزینی 91 دکمه توسط این سیستم برخی از عباراتی بودند که بیوک به عنوان مزایای سیستم مرکز کنترل گرافیکی بر آنها تاکید داشت.
در میانه های دهه 80 میلادی داشتن خودرویی با یک نمایشگر در داشبورد، حس مدرنیته زیادی به رانندگان منتقل می کرد و مثل این بود که آنها در آینده ای برگرفته از انیمیشن The Jetsons زندگی می کنند.
فراموش نکنیم تجهیز ریویرا به نمایشگر زمانی رخ داد که هنوز خبری از نینتندو SNES نبود و گیمرها خود را با بازی شکار اردک (Duck Hunt) در NES استاندارد خود را سرگرم می کردند؛ همچنین مکینتاش پلاس اپل عصاره و آخرین دستاورد دنیای کامپیوتر بود.
سیستم مرکز کنترل گرافیکی به حدی آینده نگرانه بود که هیچ یک از رانندگان آن دوره قبلا مورد مشابهی را ندیده بودند. جالب اینکه برخی افراد در برخورد اول با این سیستم به اصطلاح جا خورده و به شکلی عجیب به آن خیره می شدند!
روند طراحی سیستم GCC بیوک از سال 1984 آغاز شد و این کمپانی تا زمان عرضه انبوه در سال 1986 فرصت کافی برای برطرف کردن ایرادات احتمالی را داشت
منوی اصلی سیستم مرکز کنترل گرافیکی بیوک سه فاکتور میانگین مصرف سوخت، تاریخ و زمان را نشان می داد و راننده می توانست از طریق سایر منوها بلندی صدای اسپیکرها، ایستگاه های رادیویی و سیستم تهویه مطبوع را تنظیم کند. نمایش میزان سوخت باقی مانده در باک و اخطار باز ماندن در از دیگر قابلیت های GCC بیوک ریویرا بود.
نکته منفی درباره این سیستم صدای بلند بیپی بود که با هر بار فشرده شدن صفحه به گوش می رسید. این صدا با هدف تایید دریافت لمس پخش می شد. سرعت بالا در اجرای دستورات هم نکته مثبت GCC بود.
تکنولوژی فراتر از زمان بیوک ارزان به دست مشتری نمی رسید. در آن زمان قیمت ریویرای مدل 1986 برابر با 19,831 دلار تعیین شده بود. در صورت احتساب تورم و معادل سازی، این رقم برای سال 2019 حدود 46 هزار دلار می شود.
در سال 1986 مشتریان با بودجه تقریبا 20 هزار دلاری، آلترناتیوهای دیگری مثل کادیلاک Deville و ب ام و سری 3 داشتند، اما هیچ یک از این دو دارای آپشنی پیشرفته مثل نمایشگر لمسی نبودند. تکنولوژی GCC بیوک در نیمه دوم دهه 80 میلادی بیشتر تکامل یافت. در سال 1988 بیوک آپشن هایی نظیر قطب نمای الکترونیکی و دفترچه تلفن را نیز به این سیستم اضافه کرد.
مدل ریتا (Reatta) دومین محصول بیوک بود که از سیستم مرکز کنترل گرافیکی بهره برد. این کوپه که به لحاظ لوکس بودن در رده ای بالاتر از ریویرا قرار می گرفت، در سال 1988 معرفی شد.
دو سال بعد نوبت به کمپانی خواهر اولدزموبیل رسید تا فناوری نوین آن دوران را در محصولات خود عرضه کند. این شرکت در سال 1990 نسخه ارتقا یافته و رنگی از GCC را با نام مرکز اطلاعات تصویری (Visual Information Center و به اختصار VIC) به عنوان یک آپشن برای خودروی Toronado Trofeo معرفی کرد. علاقه مندان این آپشن باید 1300 دلار (معادل 2500 دلار در سال 2019) برای آن کنار می گذاشتند. در صورت پرداخت 995 دلار دیگر، آپشن تلفن همراه نیز VIC را همراهی می نمود.
در اوایل دهه 90 میلادی که جنرال موتورز وضعیتی بهتر از الان داشت، دیگر برندهای زیرمجموعه این کمپانی بزرگ – مثل شورولت و کادیلاک – به استفاده از تکنولوژی GCC رو آوردند. سپس این فورد بود که با توسعه تکنولوژی مشابهی محصولات خود را به نمایشگرهای لمسی مجهز کرد.
در صورت ادامه آن روند اکثر خودروها تا پایان دهه 90 میلادی به نمایشگر لمسی مجهز می شدند، اما در عمل این اتفاق نیفتاد، چرا که GCC منتقدانی نیز داشت. آنها معتقد بودند ایجاد چند درجه تغییر در دمای کابین از طریق نمایشگر لمسی بی فایده است، چرا که باعث برداشته شدن چشم از مسیر و دست از روی فرمان شده و نهایتا حواس پرتی و عدم تمرکز راننده را در پی دارد.
پس از فروکش کردن هیجان اولیه، خریداران ریویرا و ریتا در استفاده از GCC دچار سردرگمی شدند، با وجود این آنهایی که به دنبال Toronado Trofeo بودند، هنوز تمایل به پرداخت 1300 دلار اضافی و تجهیز خودروی خود به تکنولوژی پر سر و صدای آن روزها داشتند.
در شرق آسیا، ژاپنی ها کمی بعد از آمریکایی ها به تست و آزمایش تکنولوژی نمایشگر لمسی در محصولات خود پرداختند. نتیجه تلاش چشم بادامی ها در سال 1990 و با مدل مزدا Eunos Cosmo در بازار داخلی نمود پیدا کرد؛ این خودرو اولین اتومبیل ژاپنی تولید انبوه به شمار می رود که دارای سیستم مسیریاب با نمایشگر لمسی بود.
تویوتا و میتسوبیشی دیگر خودروسازان ژاپنی بودند که به پیروی از مزدا در سال های آغازین دهه 90 میلادی نمایشگر لمسی، مسیریاب و بعضا ترکیبی از هر دو را به بعضی از تولیدات خود اضافه کردند. تکنولوژی نمایشگرهای لمسی برای مدتی در انحصار بخش کوچکی از مدل های بالارده باقی ماند و اینطور به نظر می رسید که عموم مردم از آن بهره مند نخواهند شد.
اما سرانجام گسترش فناوری هایی مثل GPS و دوربین های دید عقب باعث فراگیری استفاده از نمایشگرهای لمسی شد، چرا که کارکرد هر دو سیستم به نوعی به چنین نمایشگرهایی وابسته بود.
خودروسازان به طور دسته جمعی به این نتیجه رسیدند که نمایشگرهای لمسی پتانسیل های بالایی دارند. به همین جهت تعداد خودروهای مجهز به اینگونه از نمایشگرها با سرعتی بسیار بالا رشد کرد، به ویژه در اوایل دهه کنونی میلادی که جنگ بی رحمانه سامسونگ و اپل در بازار تلفن های همراه هوشمند عموم مردم را با نمایشگرهای لمسی آشنا کرده و زمینه برای ظهور این تکنولوژی در داخل کابین اتومبیل ها فراهم بود.
در قرن بیست و یکم برخلاف سال های دهه 80 و 90 میلادی، رانندگان نه تنها در استفاده از نمایشگرهای لمسی مشکلی نداشتند، بلکه خواهان ارتباطات بیشتر و اتصال به دیگر لوازم دیجیتال بودند. نتیجه این شد که نمایشگرهای دیجیتال اکنون نه تنها حواس پرت کننده نیستند، بلکه وجود آنها و امکان برقراری ارتباطات بیشتر در حال تبدیل شدن به یک ضرورت در خودروهای مدرن امروزی است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هنوز هم ماشین امریکایی یه چیز دیگه ست? ?