مروری بر زندگی بیل گیتس، موسس مایکروسافت
کارآفرین مشهور بیل گیتس که در تاریخ 28 اکتبر سال 1955 میلادی در سیاتل واشنگتن متولد شد به تدریج از سن 13 سالگی به مقوله برنامه نویسی علاقهمند گردید و در ادامه به واسطه بهره ...
کارآفرین مشهور بیل گیتس که در تاریخ 28 اکتبر سال 1955 میلادی در سیاتل واشنگتن متولد شد به تدریج از سن 13 سالگی به مقوله برنامه نویسی علاقهمند گردید و در ادامه به واسطه بهره گیری از نبوغ تکنولوژیکی، اتخاذ استراتژیهای کاری قوی و تاکتیکهای تهاجمی در تجارت و البته همراهی پل آلن (Paul Allen) موفق شد بزرگترین شرکت نرم افزاری دنیا به نام مایکروسافت را تاسیس کند.
سالهای نخست زندگی شخصی
بیل گیتس با نام اصلی ویلیام هنری گیتس سوم در تاریخ 28 اکتبر سال 1955 میلادی در سیاتل، واشنگتن متولد شد و به تدریج از سن 13 سالگی به مقوله برنامه نویسی علاقمند شد. وی که در آن زمان در مدرسه Lakeside درس میخواند در کالج نیز به دنبال این علاقه رفت و در آنجا با دوست و شریک تجاری آیندهاش یعنی پل آلن (Paul Allen) آشنا شد.
گیتس جوان به واسطه نبوغش در عرصه فناوری، اتخاذ استراتژیهای کاری قوی و همچنین تاکتیکهای تهاجمیاش در تجارت موفق شد بزرگترین شرکت نرم افزاری دنیا یعنی مایکروسافت را تاسیس کند و در ادامه به ثروتمندترین فرد جهان بدل شود.
طبقه اجتماعی گیتس بالاتر از حد متوسط بود و پدر و مادرش غیر از او دو فرزند دختر هم داشتند: کریستین که بزرگ تر بود و لیبی که جوانتر. پدرشان سر ویلیام اچ. گیتس در زمان آشناییاش با ماری مکسول همسر آیندهاش و مادر بیل، در رشته حقوق درس میخواند و البته اندکی هم خجالتی بود.
ماری هم از دانشجویان میهمان در دانشگاه واشنگتن بود و به ورزش علاقه زیادی داشت، تا جایی که فعالانه در کلیه امور دانشجویی شرکت میکرد و همواره نقش لیدر را داشت.
جو خانواده گیتس گرم بود و صمیمی و هر سه فرزند آن مرتبا برای رقابت با همسن و سالان شان و البته تلاش برای موفقیت تشویق میشدند. بیل جوان نخستین بار توانمندیهایش در این زمینه را زمانی نشان داد که هماهنگی مسابقات ورزشی خانوادگی را در خانه ییلاقی شان در Puget Sound عهده دار شد. وی همچنین در بازیهایی که با تخته انجام میشدند عملکرد خوبی را از خود نشان میداد و عاشق ریسک کردن بود.
بیل رابطه نزدیکی هم با مادر خانواده، ماری، داشت. مادرش پیشتر به عنوان معلم فعالیت کرده بود اما بعد از آمدن بچهها تصمیم گرفت شغلش را رها کند و وقتش را صرف تربیت و پرورش فرزندانش نماید و در اوقات فراغت نیز به امور خیریه بپردازد.
مادر بیل گیتس از اعضای هیئت مدیره IBM و چند شرکت مطرح دیگر بود
وی همچنین از اعضای هیئت مدیره چندین شرکت از جمله First Interstate Bank (که توسط پدربزرگش تاسیس شده بود)، United Way و IBM بود و هر زمان که برای انجام امور داوطلبانه به مدارس و سازمانها میرفت، بیل را نیز با خود میبرد.
پسر جوان داستان ما در زمان کودکی علاقه وافری هم به مطالعه و کتاب خواندن داشت و ساعتهای طولانی را صرف مطالعه کتابهای مرجع از جمله دایره المعارف میکرد. اما حدودا از سنین یازده یا دوازده سالگی بود که والدین بیل در مورد رفتارهای پسرشان نگران شدند. عملکردش در مدرسه خوب بود اما غالبا خسته به نظر میرسید و والدینش نگران بودند که انزواطلب شود.
البته پدر و مادر بیل به شدت به آموزش در مدارس دولتی باور داشتند، اما به خاطر همین نگرانی، از سن 13 سالگی تصمیم گرفتند که پسرشان را به مدرسه غیر انتفاعی Lakeside بفرستند. ظاهرا این تصمیم سودمند واقع شد چراکه بیل در تمامی دروس از جمله ریاضیات و علوم و همچنین ادبیات و زبان انگلیسی خوش میدرخشید و سرآمد بود.
زمانی که در مدرسه Lakeside درس میخواند، یکی از شرکتهای کامپیوتری مستقر در سیاتل پیشنهاد داد که دانش آموزان آن مدرسه درسی به نام کامپیوتر داشته باشند. انجمن اولیا و مربیان مدرسه نیز با استفاده از پولی که از بابت فروش اجناس قدیمی آن به دست آمده بود یک ترمینال تله تایپ برای دانش آموزان خریداری کرد.
به این ترتیب، بیل گیتس مجذوب کارهایی شد که با استفاده از یک کامپیوتر میشد انجام داد و بخش اعظمی از زمان آزادش را صرف کار کردن روی آن ترمینال میکرد. او حتی با استفاده از زبان برنامه نویسی بیسیک یک برنامه ایکس-او نوشت که به کاربران امکان میداد مقابل کامپیوتر بازی کنند.
در همان مدرسه Lakeside گیتس با پل آلن آشنا شد که دو سالی از او بزرگتر بود. این دو نفر در اندک زمانی با هم دوست شدند و علاقه مشترکشان به کامپیوترها نیز این وابستگی را بیشتر کرد. البته آنها با هم تفاوتهایی هم داشتند؛ برای مثال آلن کم حرف و خجالتی بود ولی گیتس چابک و مبارزه طلب بود.
اما تفاوتها تاثیری در رابطه این دو نفر ایجاد نکرد و آنها بخش اعظمی از زمان آزاد خود را صرف کار روی برنامه نویسی میکردند. البته گهگاهی هم با یکدیگر درگیری پیدا میکردند و بر سر اینکه حق با چه کسی است و چه کسی باید مدیریت آزمایشگاه کامپیوتر را بر عهده بگیرد با هم دعوا میکردند.
یکبار حتی مشاجره میان آنها به قدری بالا گرفت که آلن بیل را از ورود به آزمایشگاه منع کرد. بار دیگر هم این دو نفر در کلاسهای کامپیوتر غایب شدند تا روی ایراد نرم افزاری شرکت تامین کننده سیستمهای مدرسه کار کنند و با هک آن برنامه زمان رایگان برای کار با کامپیوترهایش به دست آورند.
این دو نفر بعد از بخشش از سوی مدیران مدرسه اجازه پیدا کردند که دوباره وارد آزمایشگاه کامپیوتر شوند البته به شرط آنکه باگهای برنامه را رفع نمایند.
در این دوران گیتس نوعی برنامه پرداخت حقوق را برای شرکتی که برنامههایش را هک کرده بودند طراحی کرد و در کنار آن یک برنامه زمانبندی را هم برای مدرسه ساخت.
در سال 1970 میلادی، گیتس که تنها 15 سال داشت با دوست خود آلن وارد دنیای کسب و کار شد. آنها با همراهی هم برنامه ای به نام Traf-o-Data را توسعه دادند که الگوهای ترافیکی سیاتل را پایش میکرد و به خاطر زحماتی که برای توسعه آن برنامه کشیده بودند مبلغ 20 هزار دلار را به عنوان جایزه دریافت کردند.
همین دستاوردها باعث شدند که گیتس و آلن به فکر راه اندازی کسب و کار خودشان بیافتند اما والدین گیتس اصرار داشتند که فرزندشان مدرسه را به پایان برساند و بعد از آن هم به کالج برود تا وکیلی کاردان شود.
بیل در سال 1973 میلادی درسش را در مدرسه Lakeside به اتمام رساند و در آزمون اس آی تی ورودی کالج امتیاز 1590 را از 1600 کسب کرد؛ موفقیتی که وی تا سالها هنگام معرفی خود به دیگران آن را مطرح میکرد.
سالهای نخست زندگی حرفهای
گیتس در پاییز یکی از همان سالها وارد دانشگاه هاروارد شد. وی در ابتدا به تحصیل در رشته حقوق میاندیشید اما در سال اول تحصیل متوجه شد که بخش اعظمی از زمانش را در آزمایشگاه کامپیوتر دانشگاه صرف میکند. او برنامه منظمی هم برای تحصیل نداشت؛ چند ساعتی میخوابید، برای امتحان آماده میشد و با نمره قابل قبولی نیز درسها را پاس میکرد.
پل آلن هم به دانشگاه واشنگتن رفت و بعد از دو سال، از تحصیل انصراف داد و به بوستون ماساچوست رفت تا برای شرکت هانی ول کار کند، با این همه، دوری این دو دوست قدیمی خدشه ای به ارتباطشان وارد نکرد و همچنان با هم در ارتباط بودند.
حدودا در همین دوران بود که آلن نسخه ای از نشریه Popular Electronics را به گیتس نشان داد که حاوی مقاله ای در رابطه با کیت مینی کامپیوتر Altair 8800 بود.
هر دو نفر آنها در مورد فرصتهایی که کامپیوتر مذکور میتوانست در دنیای رایانش شخصی ایجاد کند، به شدت هیجان زده بودند. در مورد Altair اما باید بگوییم که توسط شرکت کوچکی به نام MITS (برگرفته از سرواژههای عبارت Micro Instrumentation and Telemetry Systems) در Albuquerque نیومکزیکو ساخته شده بود.
گیتس و آلن با آن شرکت تماس گرفتند و مدعی شدند روی یک برنامه نرم افزاری بیسیک کار میکنند که میتواند روی Altair اجرا شود. در واقعیت اما آنها نه Altair داشتند که با آن کار کنند و نه کدی که روی آن اجرا نمایند بلکه میخواستند بدانند آیا MITS دوست دارد فردی تهیه چنین نرم افزاری را برایشان بر عهده بگیرد یا خیر؟
بخت با آن دو جوان یار بود و آنها خواستار توسعه چنین برنامه ای بودند. برای همین اد رابرتس رئیس هیئت مدیره شرکت از آنها خواست که دمویی از برنامه خود را به وی نشان دهند.
گیتس و آلن حسابی به دردسر افتاده بودند و دو ماه آینده را صرف نوشتن نرم افزار در آزمایشگاه کامپیوتر هاروارد کردند. در ادامه آلن سفری به Albuquerque داشت تا حاصل تلاش دو ماهه شان را که هیچگاه هم روی کامپیوتر Altair تست نشده بود پیش چشم مدیران شرکت قرار دهد.
برنامه عملکرد خوبی داشت و آلن در MITS استخدام شد. گیتس هم به سرعت هاروارد را ترک کرد تا با او همکار شود.
تولد مایکروسافت
در سال 1975، گیتس و آلن شرکتی به نام Micro-Soft را تاسیس کردند که در واقع ترکیبی از عبارت micro-computer و software به معنای نرم افزار بود.
و اینگونه مایکروسافت (گیتس و آلن در کمتر از یک سال خط فاصله را از این نام حذف نمودند) متولد شد. برنامه نرم افزاری بیسیکی که آن دو نفر برای Altair ساخته بودند حق امتیاز و پول خوبی را عاید شرکت میکرد، با این همه اهداف آنها والاتر از این بود.
نرم افزار بیسیک مایکروسافت هنوز وارد بازار نشده بود اما خورههای کامپیوتر که به نسخههای کپی شده از آن دسترسی پیدا کرده بودند به شدت به آن علاقمند شده و مرتبا آن را تکثیر و میان هم دست به دست میکردند.
طبق گفته خود گیتس تنها 10 درصد از کاربران بیسیک در کامپیوترهای Altair بابت آن پول پرداخت کرده بودند. در واقع در آن دوران، اکثر دوستداران کامپیوترهای شخصی برای پول در این حوزه فعالیت نمی کردند. آنها احساس میکردند که به خاطر سهولت فرایند تکثیر و توزیع میتوانند دوستان و دیگر علاقمندان به کامپیوتر را از نعمت جدیدترین دستاوردهای صنعت بهره مند نمایند.
به عقیده گیتس توزیع و تکثیر رایگان نرم افزار تفاوتی با سرقت نداشت
بیل گیتس اما دیدگاه دیگری داشت و به نظرش توزیع رایگان نرم افزار تفاوتی با سرقت نداشت، به خصوص زمانی که مساله به نرم افزاری مربوط میشد که برای فروش توسعه یافته بود.
در فوریه سال 1976 میلادی، گیتس نامه ای سرگشاده را برای علاقمندان به کامپیوتر نوشت و اظهار داشت که توزیع ادامه دار نرمافزارهای کامپیوتری و استفاده رایگان از آنها «مانع از توسعه نرمافزارهای خوب خواهد شد».
در واقع کرک کردن نرم افزارها مانع از آن میشود که توسعه دهندگان زمان و پول خود را صرف ایجاد نرم افزارهای کیفی نمایند. آن نامه البته برای بسیاری ناخوشایند بود اما گیتس همچنان روی باور خویش پافشاری میکرد و تهدید کرد در صورت مشاهده رفتارهای کاری غیرمنصفانه دست از نوآوری میکشد.
همانطور که گفته شد گیتس نسبت به آلن خوی تندی داشت و این تندی در مراودات وی با اد رابرتس رئیس هیئت مدیره MITS کاملا مشهود بود. او همواره بر سر توسعه نرم افزار و جهتگیریهای کاری رابرتس با او مجادله میکرد.
رابرتس نیز گیتس را فردی نفرت انگیز و زیان بار برای کارش میدانست. در سال 1977، رابرتس MITS را به یک شرکت کامپیوتری دیگر فروخت و برای ادامه تحصیل در دانشکده پزشکی و در نهایت پزشک شدن به جورجیا رفت.
گیتس و آلن با این تصمیم به حال خود رها شده بودند و باید برای حفظ حق امتیاز نرم افزار بیسیک مدیر جدید MITS را تحت پیگرد قانونی قرار میدادند.
اما مایکروسافت نرم افزارهای دیگری هم برای سایر شرکتهای حوزه کامپیوتر آن زمان توسعه داده بود و در ابتدای سال 1979، گیتس واحد عملیاتی شرکت را به Bellevue واشنگتن در شرق سیاتل انتقال داد.
او خوشحال بود که دوباره به خانه باز گشته است و به شدت سرگرم کار شد. جالب است بدانید که همه 25 کارمند مایکروسافتِ جوان از اختیارات کامل در رابطه با تمامی جنبههای کاری، توسعه محصول، گسترش کسب و کار و بازاریابی برخوردار بودند.
گیتس با استفاده از همین فراست در توسعه نرم افزار و البته به لطف شم اقتصادیاش توانست خود را یک گام جلوتر از مایکروسافت قرار دهد و در سال 1979 میلادی و در حالی که تنها 23 سال داشت درآمدی معادل با 2.5 میلیون دلار را کسب کرد.
شکوفایی مایکروسافت
فراست و دانایی گیتس در توسعه نرم افزار و عملیاتهای کاری او را در جایگاه رهبر و سخنگوی شرکت قرار داد. شخصا روی هر خط از کدهایی که توسط کارکنان نوشته میشد نظارت میکرد و هرجا لازم بود خودش آنها را بازنویسی میکرد.
همزمان با رشد صنعت کامپیوتر و افزایش تولید سخت افزار و قطعه توسط شرکتهایی نظیر اپل، اینتل و IBM، گیتس نیز بیشتر و بیشتر به کاربرد نرم افزارهای توسعه یافته در مایکروسافت پی میبرد.
او اغلب مادرش را با خود به جلسات میبرد. ماری هم از احترام بالایی برخوردار بود و به واسطه حضورش در هیئت مدیره شرکتهای مختلفی نظیر IBM، ارتباطات کاری خوبی با برخی افراد کلیدی داشت. در واقع به لطف حضور ماری بود که گیتس توانست با مدیرعامل IBM ملاقات کند.
در نوامبر سال 1980 میلادی، IBM به دنبال نرم افزاری بود که قابلیت اجرا روی کامپیوترهای شخصی آیندهاش را داشته باشد و برای همین با مایکروسافت وارد مذاکره شد. گفته شده در نخستین دیدار مدیران دو شرکت، فردی از جانب IBM، گیتس را با منشی دفتر اشتباه گرفته و از وی خواسته که برایش قهوه بیاورد.
گیتس بسیار جوان بود اما به سرعت توانست مدیران IBM را تحت تاثیر قرار دهد و آنها را مجاب نماید که شرکتش توانایی تامین نرم افزار یاد شده را دارد. تنها مشکل این بود که مایکروسافت سیستم عامل اولیه برای اجرا روی کامپیوترهای تازه IBM را نساخته بود. البته این مشکلی را به وجود نیاورد زیرا گیتس با ذکاوت تمام سیستم عاملی که برای اجرا روی کامپیوترهای مشابه به پیسیهای IBM توسعه یافته بود را خریدار نمود.
او در واقع قراردادی را با یک شرکت توسعه دهنده نرم افزار به امضا رساند تا به صورت انحصاری امتیاز استفاده از نرم افزار مذکور را از آن مایکروسافت نماید اما در این باره حرفی با IBM به میان نیاورد.
بعدها البته IBM مایکروسافت و گیتس را به خاطر محرمانه نگه داشتن اطلاعات مهم مورد پیگرد قرار داد و مایکروسافت نیز در ازای پرداختی مبلغی بابت جریمه، پرونده را مختومه کرد اما در پایان نه گیتس و نه مایکروسافت به خطای خود اعتراف نکردند.
درهر صورت گیتس باید نرم افزار تازه خریداری شده را طوری بهینه سازی میکرد که قابلیت کار با پیسیهای IBM را پیدا کند. وی در نهایت با پرداخت 50 هزار دلار بهینه سازیهای لازم را انجام داد؛ مبلغی که برابر با رقم پرداختی اولیه برای خرید آن نرم افزار بود.
IBM اما خواستار خرید سورس کد بود تا از این طریق به اطلاعات لازم در مورد آن سیستم عامل دسترسی پیدا کند. با این همه، گیتس از این کار امتناع میکرد و پیشنهادش این بود که IBM حق امتیاز استفاده از نرم افزار مذکور را که همراه با کامپیوترهایشان در اختیار کاربران قرار میگرفت به مایکروسافت پرداخت نماید.
با این کار در واقع چنانچه شرکت دیگری نمونه مشابه به کامپیوترهای تولیدی IBM را میساخت، مایکروسافت امکان مییافت امتیاز استفاده از نرم افزار موسوم به MS-DOS را نیز به آن بفروشد که در واقع کمی بعد هم این اتفاق رخ داد.
مایکروسافت همچنین نرم افزار دیگری به نام Softcard را عرضه کرد که امکان اجرای نرم افزار بیسیک روی سیستم Apple II را فراهم مینمود.
بین سالهای 1979 تا 1981 میلادی، این شرکت به طرز وحشتناکی رشد کرد و شمار کارکنانش از 25 نفر به 128 نفر رسید.
درآمدهای کمپانی مذکور هم از رقم 2.5 میلیون دلار به 16 میلیون دلار رسید. در اواسط سال 1981 میلادی، گیتس و آلن شرکت خود را رسما ثبت کردند که در نتیجه آن گیتس سمت رئیس هیئت مدیره را به دست آورد و آلن نیز معاون اجرایی شد.
تا سال 1983 میلادی مایکروسافت شکلی جهانی به خود گرفت و دفاتر مختلف متعلق به آن در بریتانیا و ژاپن تاسیس شدند و حدوداً سی درصد از کل کامپیوترهای موجود در دنیا بر پایه نرمافزارهای آن کار میکردند.
اما سال 1983 خبرهای بدی را هم با خود داشت؛ در آن سال پزشکان تشخیص دادند که آلن به لنفوم هاجکین مبتلا شده که خوشبختانه به خاطر تدابیر درمانی سفت و سختی که دنبال کرد، بیماریاش یک سال بعد بهبود یافت.
همان سال آلن از مایکروسافت استعفا داد و شایعات در مورد علت ترکش به سرعت بالا گرفت. برخی میگویند که بیل گیتس او را وادار به این کار کرده اما بعضی دیگر نظرشان این بود که تغییر شرایط زندگی آلن را تشویق به این کار نموده و احتمالا وی به این نتیجه رسیده که میتواند زمانش را صرف امور دیگری کند.
اختراع ویندوز
مایکروسافت و اپل به لحاظ تاریخی با هم رقابت داشتند با این همه، بسیاری از نوآوریهای اولیه شان مشترک بود. در سال 1981 میلادی، اپل از رقیب خود دعوت کرد تا در توسعه نرم افزار برای کامپیوترهای مکینتاش مشارکت نماید. برخی توسعه دهندگان نیز هم در پروژههای مایکروسافت فعالیت میکردند و هم در توسعه اپلیکیشن برای مکینتاش که حاصل این همکاری را میتوان در برخی اسامی مشترک مورد استفاده در سیستمهای مایکروسافت و مکینتاش مشاهده نمود.
در واقع به واسطه همین اشتراک گذاری ایدهها بود که مایکروسافت تصمیم گرفت ویندوز را توسعه دهد؛ سیستمی که از ماوس برای کار با یک اینترفیس گرافیکی، نمایش محتوا و عکس روی نمایشگر بهره میجست.
این رویه تفاوت چشمگیری با سیستم مبتنی بر متن و کیبورد MS-DOS داشت که در آن تمامی فرمتبندیهای متنی به نمایش در آمده روی نمایشگر در قالب کد به تصویر کشیده میشدند نه چیزی که قابلیت چاپ داشته باشد.
گیتس به سرعت به تهدیدات این نوع نرم افزار برای MS-DOS و حتی موجودیت مایکروسافت پی برد. از سوی دیگر کار با تصاویر گرافیکی نرم افزار رقیب یعنی VisiCorp که برای مکینتاش طراحی شده بود، برای کاربران غیر متخصص به مراتب ساده تر بود.
با در نظر داشتن همین تهدید گیتس در یک کمپین تبلیغاتی اعلام نمود مایکروسافت به زودی سیستم عامل جدیدی را توسعه میدهد که از یک رابط کاربری گرافیکی بهره میبرد. آن سیستم ویندوز نام خواهد داشت و با تمامی محصولات نرم افزاری ویژه پی سی که روی سیستم MS-DOS توسعه یافته اند نیز سازگاری داشت.
البته آن خبر واقعیت نداشت چراکه اساسا مایکروسافت چنین برنامه ای را در دست توسعه نداشت اما به عنوان یک تاکتیک بازاریابی باید بگوییم که هوشمندانه بود زیرا تقریبا سی درصد از کل بازار کامپیوتر دنیا از MS-DOS استفاده میکرد و در نتیجه روشن بود که کار با اپلیکیشنهای ویندوزی برای آنها به مراتب ساده تر از مهاجرت به یک سیستم عامل جدید بود.
از آن طرف، همانطور که حدس زده میشد مردم تمایلی برای تغییر فرمت نرم افزار مورد استفاده شان نداشتند و در نتیجه توسعه دهندگان هم نسبت به نوشتن برنامه برای سیستم VisiCorp بی میل بودند و اینگونه شد که تا اوایل سال 1985 میلادی از هیجان این برنامه کاسته شد.
در نوامبر سال 1985 میلادی بیل گیتس و مایکروسافت ویندوز را در حالی که دو سالی از اعلام خبر توسعهاش میگذشت، عرضه نمودند. سیستم ویندوز به لحاظ بصری بسیار شبیه به مکینتاش اپل بود که تقریبا دو سال زودتر وارد بازار شده بود.
البته قبل تر و درست زمانی که اپل تلاش داشت سازگاری محصولات مایکروسافت با کامپیوترهایش را فراهم نماید، دسترسی شرکت ردموندی را به تکنولوژی خود فراهم آورده بود. گیتس در واقع به اپل توصیه کرده بود که لایسنس استفاده از آن نرم افزار را به فروش برساند اما آنها این پیشنهاد را رد کرده بودند و بیشتر به فروش کامپیوتر تمایل داشتند تا هرچیز دیگری.
یکبار دیگر گیتس از فرصت استفاده کرد و نوعی فرمت نرم افزاری را ارائه نمود که به شدت شبیه به مکینتاش بود. اپل با مشاهده این شرایط مایکروسافت را تهدید کرد که آن را مورد پیگرد قانونی قرار میدهد. مایکروسافت هم به تلافی این تهدید، اعلام کرد عرضه نرم افزارهای سازگار با مکینتاش را به تعویق میاندازد.
در نهایت نیز غول نرم افزاری موفق شد دادگاهها را به نفع خود تمام کند چرا که موفق شد اثبات کند علیرغم شباهتهای عملکردی دو سیستم عامل، هر کدام از آنها کارکردی متفاوت را از خود به نمایش میگذارند.
در ماه مارس سال 1986 میلادی، مایکروسافت به بازار بورس عمومی راه یافت و هر سهم آن برابر با 21 دلار عرضه گردید. از مجموعه 24.7 میلیون سهم این شرکت نیز، حدود 45 درصد آن به گیتس تعلق داشت و اینگونه او که تنها 31 سال داشت میلیونر شد.
در آن زمان از مجموع 520 میلیون دلار سهام مایکروسافت 234 میلیون دلار آن برای گیتس بود که البته با گذشت زمان هم به لحاظ ارزش و هم تعداد افزایش چندباره پیدا کرد.
در سال 1987 میلادی و درست زمانی که ارزش هر سهم مایکروسافت به 90.75 دلار رسید گیتس میلیاردر شد و از آن زمان او هر سال نخستین جایگاه را در فهرست ثروتمندترینهای فوربس دارد و اگر اینگونه نباشد نامش در بالاترین بخشهای جدول قرار دارد.
در سال 1999 که ارزش سهام مایکروسافت به بالاترین میزان خود در طول سالیان قبل رسیده بود و از زمان عرضه عمومیاش هم هشت بار افزایش را تجربه کرده بود، ثروت گیتس به بیش از 101 میلیارد دلار رسید.
اما علیرغم تمامی این موفقیتها گیتس هیچگاه در مورد وضعیت شرکت خود احساس امنیت کامل نکرد و همواره حواسش به رقبا بود. او همچنین انتظار داشت که همه در مایکروسافت اینگونه باشند. منشی گیتس به یاد میآورد که زمانی زودتر از حد معمول به سر کار آمده و متوجه فردی شده که پشت میز خواب بوده. او که اندکی احساس ناامنی کرده تصمیم میگیرد نگهبانان و نیروهای پلیس را خبر کند تا اینکه تشخیص میدهد آن فرد شخص گیتس است.
سبک مدیریتی مقابله ای وی نیز به خوبی شناخته شده است و گفته شده برای حفظ نبوغ و ابتکار عمل همواره کارکنان و ایدههای تازه شان را به چالش میکشیده است. بنابراین برای نیروهای او شنیدن جملاتی از قبیل این ابدا عجیب نبود: «این احمقانهترین چیزی بود که تابحال شنیده ام».
در خارج از شرکت، گیتس را بیشتر به عنوان «پولدار ظالم» میشناختند. چندین کمپانی مطرح حوزه تکنولوژی به رهبری IBM کار توسعه سیستم عامل اختصاصی خود را شروع کرده بودند که OS/2 نام داشت و قرار بود جایگزین MS-DOS شود.
اما حتی چنین خبری نیز گیتس را دچار اضطراب نکرد و او همچنان توسعه ویندوز را ادامه داد و تلاش میکرد که استفاده از آن را بیشتر و بیشتر کند.
در سال 1989 میلادی، مایکروسافت آفیس را معرفی کرد که در واقع مجموعه ای از اپلیکیشنهای اداری شامل ورد و اکسل بود و با تمامی محصولات آن شرکت نیز سازگاری داشت.
ویندوز جدید ظرف تنها دو هفته در حدود صدهزار نسخه فروش داشت و دیری نپایید که OS/2 از گردونه رقابت حذف شد. به تدریح پای کمیسیون تجارت دولت فدرال هم به میان آمد و مایکروسافت را به خاطر بازاریابی غیرمنصفانهاش تحت نظر گرفت.
تا دهه 1990 میلادی، غول نرم افزاری مرتبا به خاطر اتهاماتی مشابه از سوی کمیسیون تجارت و وزارت دادگستری آمریکا مورد مداقه قرار میگرفت. برخی هم به ادعاهایی مربوط میشدند که براساس آنها مایکروسافت قراردادهایی غیرمنصفانه را با تولیدکنندگانی که سیستم عاملش را روی کامپیوترهایشان نصب کرده بودند به امضا رسانده. در اتهامی دیگر، غول نرم افزاری متهم شده بود که از تولید کنندگان خواسته در ازای فروش ویندوز به همراه کامپیوترهای تولیدی شان اینترنت اکسپلورر را نیز بفروشند.
زندگی خصوصی
در سال 1987 میلادی، ملیندا فرنچ 23 ساله که مدیریت محصولات مایکروسافت را بر عهده داشت توجه گیتس 32 ساله را به خود جلب نمود. ملیندای منظم به نظر گزینه خوبی برای گیتس میآمد. به مرور زمان ارتباط میان این دو نفر بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در یکم ژانویه سال 1994 میلادی در هاوایی با هم ازدواج کردند.
اما تنها چندماه بعد، مادر گیتس به خاطر سرطان سینه از پا در آمد و اندوهی عظیم قلب وی را فرا گرفت. همین اتفاق باعث شد که گیتس و ملیندا مدتی را برای تمدد اعصاب و استراحت از کار دور شوند و در سال 1995 میلادی سفر به کشورهای مختلف دنیا را آغاز کردند و به دیدگاه تازه ای در رابطه با زندگی دست پیدا کردند.
در سال 1996 میلادی، نخستین دختر آنها به نام جنیفر متولد شد و یک سال بعد گیتس خانوادهاش را به یک خانه پنج هزار متر مربعی به ارزش 54 میلیون دلار در واشنگتن برد. روری پسر آنها نیز در سال 1999 میلادی متولد شد و دختر دومشان به نام Phoebe هم در سال 2002 به دنیا آمد.
تلاش های بشر دوستانه
گیتس با حمایتهای همسرش تصمیم گرفت که نقش مادر خود را در امور خیریه بر عهده بگیرد و به تدریج به این نتیجه رسید که دوست دارد بخش اعظمی از ثروتش را صرف این امور نماید.
در سال 1994 میلادی این زوج بنیاد William H. Gates را با هدف حمایت از آموزش، سلامت جهانی و سرمایه گذاری در جوامع کم درآمد تاسیس کردند.
در سال 2000 آنها با چندین ادغام، «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» را راه انداختند و در گام اول 28 میلیارد دلار را به آن تخصیص دادند.
همان موقع بیل گیتس کار روزانهاش در مایکروسافت را کنار گذاشت و مدیرعاملی این شرکت را به دوست قدیمیاش استیو بالمر واگذار کرد که او نیز از سال 1980 در مایکروسافت کار کرده بود.
او فعالیت خود را تحت عنوان معمار ارشد نرم افزار ادامه داد و همزمان سمت ریاست هیئت مدیره مایکروسافت را نیز بر عهده گرفت. در سالهای بعد بخش اعظمی از زمان وی به امور مربوط به بنیاد اختصاص مییافت تا اینکه در سال 2006 میلادی اعلام کرد که دیگر به صورت تمام وقت در مایکروسافت کار نمی کند و میخواهد بیشتر زمانش را صرف امور خیریه کند. آخرین روز کاری وی نیز 27 ژوئن سال 2008 میلادی بود.
گیتس در سال 2016 میلادی مدال آزادی را از دستان باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا دریافت کرد
گیتس علاوه بر اینکه یکی از ثروتمندترین افراد تاریخ محسوب میشود تاکنون جوایز متعددی را نیز به خاطر فعالیتهای بشر دوستانهاش دریافت کرده است. مجله تایم زمانی از گیتس به عنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای قرن 20 یاد کرد و چندی بعد هم او و همسرش را شخصیتهای سال 2005 خطاب نمود.
در فوریه سال 2014 میلادی، گیتس اعلام کرد که از سمت ریاست هیئت مدیره مایکروسافت استعفا میدهد تا به عنوان مشاور تکنولوژی فعالیت کند و کمی بعد هم مشخص شد استیو بالمر نیز به زودی جای خود را به ساتیا نادلای 46 ساله میدهد.
حالا گیتس بخش اعظمی از زمان خود را در بنیاد خیریهاش میگذارد و به امور داخلی و بین المللی از جمله آموزش و سلامت میپردازد. یکی از جنبههای کاری وی آمادهسازی دانش آموزان برای ورود به کالج است.
او همچنین در این مدت ثابت کرد که کارفرمایی بی نظیر است چرا که به کارکنان خود در بنیاد اعلام نمود میتوانند بعد از تولد فرزندشان یا قبول فرزندخواندگی به مدت یک سال مرخصی همراه با حقوق بگیرند.
در سال 2016 نیز بیل و همسرش ملیندا به پاس تلاشهای بشردوستانهشان شایسته دریافت مدال آزادی ریاست جمهوری از دستان باراک اوباما شدند.
بنیاد بیل و ملیندا گیتس
همانطور که گفتیم بنیاد بیل و ملیندا گیتس در سال 2000 به وجود آمد و با خروج بیل از مایکروسافت، او زمانی بیشتری پیدا کرد تا روی پروژههای این بنیاد کار کند. او در سال 2017 برای اولین بار گزارشی موسوم به Goalkeepers را منتشر کرد که نوعی ارزیابی پیشرفت در حوزههای مختلف و مهمی مثل بهداشت عمومی از جمله در زمینه نرخ تلفات نوزادان، سوء تغذیه و اچآیوی بود. گیتس در همان زمان گفته بود که بیماریهای عفونی و مزمن بزرگترین نگرانیهای موجود در زمینه بهداشت عمومی هستند و باید به آنها توجه بیشتری داشت.
بیل گیتس در سال 2018 اعلام کرد که با «لری پیج»، همبنیانگذار گوگل وارد همکاری میشود تا برای توسعه یک واکسن همگانی آنفلوآنزا 12 میلیون دلار سرمایهگذاری کند. او گفت این سرمایه در قالب بستههای حداکثر 2 میلیون دلاری به گروههای خلاق اهدا میشود تا آزمایشهای بالینی خود را تا سال 2021 آغاز کنند. اگرچه عدهای باور داشتند که 12 میلیون دلار برای انجام این کار کافی نیست، اما بقیه نیت گیتس و پیج را در این مسیر تحسین کردند.
بنیاد بیل و ملیندا گیتس در سال 2017 اعلام کرد که بیش از 1.7 میلیارد دلار را ظرف پنج سال به برنامههای آموزش عمومی اختصاص خواهد داد. یکی از اهداف این بنیاد کاهش فقر از طریق افزایش فارغالتحصیلان در آمریکاست.
تحقیقات آلزایمر و شهر هوشمند آریزونا
گیتس در ماه نوامبر 2017 اعلام کرد که میخواهد 50 میلیون دلار از ثروت خود را به صندوق کشف زوال عقل (Dementia Discovery Fund) اختصاص دهد. او همچنین وعده داد که 50 میلیون دلار دیگر را به استارتاپهایی که در زمینه آلزایمر تحقیق خواهند کرد، اعطا کند. او گفته بود که این سرمایهگذاری برای او یک جور مسئله شخصی است، چون خیلی از اعضای خانوادهاش با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند.
او در همان زمان درباره تلاش برای مبارزه با بیماری آلزایمر در مصاحبهای گفته بود: «هر نوع معالجهای که به دست آید، یک پیشرفت بزرگ نسبت به موقعیتی است که اکنون در آن هستیم. [ولی] هدف بلند مدت باید دستیابی به یک درمان کامل باشد.»
بیل گیتس در همان سال 2017 اعلام کرد که 80 میلیون دلار در زمینه توسعه یک شهر هوشمند در نزدیکی فونیکس آریزونا سرمایهگذاری کرده است. این شهر که «بلمونت» نام دارد قرار است با رویکرد آیندهنگرانه زیرساختهایی را ارائه کند که بر فناوریهای مدرن، شبکههای دیجیتالی پرسرعت، دیتاسنترها، مدلهای تولید و توزیع جدید، اتومبیلهای خودران و هابهای لجستیکی خودکار تمرکز دارند.
از حدود 25 هزار هکتار زمینی که به این پروژه اختصاص داده شده، حدود 3800 هکتار به بخشهای اداری، تجاری و فروشگاهی تعلق میگیرد. 470 هکتار برای مدارس عمومی و 80 هزار هکتار هم برای واحدهای مسکونی در نظر گرفته شده است.
همهگیری ویروس کرونا
بیل گیتس در سال 2015 پس از مواجهه با همهگیری ابولا در آفریقا در یک سخنرانی تدتاک هشدار داد که جهان باید از اشتباهات خود درس بگیرد و برای همهگیریهای عفونی بعدی آماده شود. او در همان زمان از کشورها خواسته بود که برنامهریزیهای لازم برای تحقیقات واکسن را انجام داده و نیروهای درمان را برای مواجهه با همهگیریها آماده کنند.
تقریبا پنج سال بعد، ویروس سارس کوو 2 از ووهان چین به جهان سرایت پیدا کرد و همان همهگیری مهیبی را به وجود آورد که بیل گیتس هشدارش را داده بود. در نتیجه، در هفتههای اول همهگیری مصاحبه گیتس به کرّات در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد.
بنیاد بیل و ملیندا گیتس در ماه مارس سال 2020 با Welcome Trust و مسترکارت همکاری کرد تا 125 میلیون دلار را به مقابله با این همهگیری اختصاص دهد. این بنیاد در ماه آوریل اعلام کرد که به حمایت از شش واکسن کاندید ویروس کرونا پرداخته است. بیل گیتس در ماه ژوئن از طریق بنیاد خودش و با همکاری دانشگاه ملی سنگاپور تحقیقاتی را انجام داد تا دریابد که کدام کشورهای آسیایی پاسخ مناسبی در برابر این بحران سلامتی داشتهاند.
بنیاد بیل و ملیندا گیتس در ماه اوت 2021 حدود 587 هزار دلار به کنسرسیوم Wits Health کمک مالی کرد تا اثربخشی واکسنهای فایزر و جانسون و جانسون در آفریقای جنوبی را ارزیابی کند. این بنیاد همچنین در ماه نوامبر 2021 حدود 2 میلیون دلار به Providence Therapeutics کمک مالی کرد تا واکسنهای mRNA کارآمدتری بسازد.
تغییرات اقلیمی و انرژی
بیل گیتس تغییرات اقلیمی و دسترسی جهانی به انرژی را موضوعات فوقالعاده مهم و در ارتباط با یکدیگر میداند. او تاکنون بارها از دولتهای جهانی و شرکتهای بخش خصوصی خواسته تا برای توسعه فناوریها و انرژیهای پاک سرمایهگذاری کنند. موسس مایکروسافت معتقد است که دستاوردی اساسی در زمینه انرژیهای پایدار میتواند بهصورت همزمان باعث کاهش تولید گازهای گلخانهای و کاهش فقر شود.
او در سال 2015 از دو برنامه مهم برای مقابله با تغییرات اقلیمی در سازمان ملل پرده برداشت. برنامه اول Mission Innovation نام داشت و طی آن 20 کشور متعهد شدند که ظرف پنج سال هزینه تحقیق و توسعه در زمینه انرژیهای عاری از کربن را دو برابر کنند. برنامه دوم Breakthrough Energy است که طی آن گروهی از سرمایهگذاران پذیرفتهاند تا روی استارتاپهای پرریسک در زمینه انرژیهای پاک سرمایهگذاری کنند. او که پیشتر یک میلیارد دلار از دارایی خود را به سرمایهگذاری در این استارتاپها اختصاص داده بود، یک میلیارد دلار دیگر را از طریق این برنامه به این مسئله تخصیص داد
بیل گیتس در ماه دسامبر 2020 از دولت آمریکا خواست تا موسساتی را مشابه موسسان ملی سلامت برای تحقیق در زمینه انرژی پاک تاسیس کند. او همچنین از کشورهای توسعهیافته خواسته تا به طور کامل به استفاده از گوشت مصنوعی روی بیاورند تا مقدار تولید گازهای گلخانهای کاهش یابد.
طلاق
بیل و همسرش ملیندا در تاریخ 31 مه 2021 در اطلاعیهای اعلام کردند که با گذشت 27 سال از زمان ازدواج و 34 سال از زمان آشنایی، تصمیم گرفتهاند که از یکدیگر جدا شوند. البته آنها اعلام کردند که به همکاری در زمینههای بشردوستانه ادامه خواهند داد اما از یکدیگر طلاق میگیرند.
روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی مدعی شده بود که ملیندا از سال 2019 در حال ملاقات با وکلای طلاق بوده و شایعات مربوط به ارتباط بیل با «جفری اپستین» حداقل یکی از نگرانیهای او بوده است. این طلاق سرانجام در تاریخ 2 اوت سال 2021 نهایی شد.
سوالات متداول کاربران درباره زندگینامه بیل گیتس
بیل گیتس در تاریخ 28 اکتبر سال 1955 در شهر سیاتل آمریکا متولد شد و به همین خاطر مقر اصلی مایکروسافت را در این شهر بنا نهاد.
او در سال 1975 به همراه پل آلن مایکرو-سافت را تاسیس کرد و یک سال بعد مایکروسافت را به ثبت رساند. بیل گیتس در سال 2006 گفت دیگر تمام وقت در این شرکت کار نمیکرد و از سال 2014 حتی از هیئت مدیره هم بیرون آمده است.
بیل گیتس و همسر سابقش در سال 2000 بنیادی برای فعالیتهای خیرخواهانه راهاندازی کردند که علیرغم طلاق این دو همچنان به اقدامات بشردوستانه خود ادامه میدهد.
این مطلب توسط «مریم موسوی» نوشته شده و در تاریخ 28 خرداد 1401 توسط «ایمان صاحبی» بروزرسانی شده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ارز مجازی و بنیانگذار بیت کوین کار خودشه.