بررسی بازی Fallout 4؛ جنگ هیچ گاه تغییر نمی کند
سرانجام یکی از مورد انتظار ترین بازی های امسال یعنی Fallout 4 عرضه شد تا عشاق عناوین نقش آفرینی و ساخته های استودیوهای بازی سازی بتسدا را برای صدها ساعت در محیط فرا آخرالزمانی خود غرق کند. ...
سرانجام یکی از مورد انتظار ترین بازی های امسال یعنی Fallout 4 عرضه شد تا عشاق عناوین نقش آفرینی و ساخته های استودیوهای بازی سازی بتسدا را برای صدها ساعت در محیط فرا آخرالزمانی خود غرق کند.
اما آیا بتسدا توانسته در اولین عنوان نسل هشتمی خود موفق عمل کند و هواداران پر شمار فال آوت را راضی نگه دارد؟ و از آن مهم تر، توانسته فضای لازم برای علاقه مند ساختن بازیکنان جدید و گسترش جامعه طرفداران اش را مهیا سازد؟
نسخه های ابتدایی فال آوت که ادامه ی معنوی سری Wasteland شناخته می شدند، در حقیقت عنوانی RPG تاکتیکال با دوربین ایزومتریک و فضای آخرالزمانی خاص و منحصر به فرد بودند که همواره از بهترین های ژانر خود به شمار می رفتند. اما اوضاع برای این سری پس از خریداری شدنش توسط شرکت Bethesda، سازنده ای که با سری The Elder Scrolls مطرح بود، کمی متفاوت گشت.
آیا این به معنی افت این سری بود؟
سومین عنوان اصلی این سری یعنی فال آوت 3، بعد از ده سال از نسخه دوم عرضه شد و نه تنها اکثر منتقدان و بازیکنان آن را به عنوان برترین بازی سال معرفی کردند، بلکه تغییرات بنیادی در ساختار فال آوت هم به مزاق شان خوش آمد. تبدیل شدن فال آوت به یک عنوان RPG اول/سوم شخص با ساختاری مشابه TES، شروع عصر جدیدی برای فال آوت و ژانر RPG بود.
همین موضوع هم سبب شده تا بسیاری از فال آوت 4، انتظار انقلاب دیگری را داشته باشند. اما فال آوت 4، آیا او هم توانسته مانند پدرش انقلاب کند؟ ایا توانسته آن جنبشی که فال آوت سه 7 سال قبل ایجاد کرد را ایجاد کند؟
برای اینکه ببینید آیا بتسدا توانسته در مقابله با این چالش سربلند باشد، با دیجیاتو همراه باشید.
در ابتدای فال آوت 4، صحنه ی عجیبی مشاهده می کنید، بازی نه در Vault و نه در Wastelands، بلکه در دوران شکوه و عظمت بوستون شروع می شود، پس از ساخت شخصیت و تعامل کوتاه و مختصری با اعضای خانواده، ناگهان سرعت بازی بیشتر شده و روند اصلی بازی آغار می شود و همان گونه که انتظار داریم، بمب اتمی شهروندان را از رویای آمریکایی بیدار می کند و حالا شما از همان Wastelands همیشگی خودمان سر در می آورید.
پایه و اساس داستان اصلی در ابتدا حول خانواده شخصیت اصلی است، در حالی که جز چند دیالوگ کوتاه و معمولی چیز بیشتری آز آن ها نمی شنوید و فرصت این که یک ارتباط معنا دار بین اعضای خانواده تشکیل شود به شما داده نمی شود.
در حقیقت فال آوت 4 سعی می کند هر چه زودتر شما را به دوران پس از اصابت بمب اتم وارد کند، گویی بوستون زندانی است که شما در آن رنج و سختی می کشید! حتی دورانی که در والت سپری می کنید هم سریع خاتمه می یابد و فقط برای یک معرفی مختصر و چند ثانیه از از شخصیت منفی استفاده می شود.
اما شخصیت اصلی، یکی از مهم ترین عوامل بازی های نقش آفرینی چه؟ در بسیاری از عنوان های نقش آفرینی، دیگر شخصیت اصلی در ابتدای بازی دارای شخصیت پردازی مشخصی نیست و همین دست بازیکنان را برای انجام هر کاری و دادن هر نوع شخصیت و رفتاری به او باز می گذارد.
اما در فال آوت 4، شخصیت شما یک عضو خانواده است، یک پدر یا مادر دلسوز است و فرزند خردسالی دارد. اتفاقات آغازین بازی و حس مسئولیتی که پروتاگونیست (یا همان شخصیت اصلی) به خانواده خود نشان می دهد، باعث می شود که گیمر از او یک نگرش ابتدایی برای اینکه چگونه به او شخصیت بدهد پیدا کند.
شاید اگر قبلا می خواستید که دزد و یا قاتلی بی رحم بسازید، در تصمیم خود تجدید نظر کنید و در کل شروع بازی و چیزی که از شخصیت اصلی می بینید همیشه در ذهن شما می ماند و در بسیاری از تصمیمات شما تاثیر می گذارد.
اما اگر از شروع بازی بگذریم و نگاهی به دیالوگ ها و اعمال شخصیت خانه به دوش مان داشته باشیم، به خوبی متوجه پیشرفت بسیار عالی بازی در این زمینه می شویم. اکثر عمل ها و کارهای پروتاگونیست جالب و جذاب هستند اما آن چه که بیشتر از همه شما را به وجد می آورد صحبت کردن و دیالوگ های بسیار عالی اوست که به خوبی باعث برجسته شدن تش در تمام طول بازی می شود و به او جان می بخشد.
اما باز هم نحوه صبحت و صداگذاری به گونه ای است که چندان او را از آن پدر یا مادر وظیفه شناسی که در ابتدای بازی دیدیم منحرف نمی کند و این مورد به خوبی در مکالمات خشن تر هویداست. در حقیقت تمامی این عوامل باعث می شوند بر خلاف بازی های قبلی بتسدا، شخصیت اصلی این بار یک شخصیت مشخص تر داشته باشد و بازی در راستای پرورش همین شخصیت و نه عوض کردن او پیش می رود.
من این نگرش جدید برای پروتاگونیست بازی را بیشتر می پسندم بدین سبب که باعث شده کاراکتر، چیزی بیش از یک برده برای اجرای فرامین بازیکن باشد و بتوان به خوبی با او ارتباط برقرار کرد.
یکی از محورهای داستان اصلی بازی همان طور که گفته شد حول خانواده است و پیچش ها، غافل گیری های پسندیده و جالبی دارد، اما به مرور محور ها و اهداف دیگر وارد داستان می شود و داستان پیچیده تر و سیاه تر می شود.
داستان بازی جنبه های روان شناختی بسیاری از قبیل آزادی بیان و اراده، تا مفاهیمی همچون معنی زندگی و انسان بودن را بررسی می کند و همواره نظر شما را در مورد هر یک از این موضوعات می طلبد تا طرز تفکر و اخلاقیات شما را به چالش بکشد. این مورد موجب می شوند همواره داستان بازی را به دقت دنبال کنید و آن را به هیچ وجه سرسری نگیرید.
جدا از داستان اصلی، Wastelands و ماجرا های آن به قدری عظیم است که خط داستانی اصلی در آن گم می شود. در گوشه گوشه جهان بازی، نهاد ها و گروه های متفاوتی با هدف های گوناگون وجود دارند که هر کدام خط داستانی مختص خود را دارند. این داستان ها بسیار خوب پیاده سازی شده اند و با نحوه تفکر و عقاید شما بازی می کنند.
شاید در داستان یگ گروه به جایی برسید که هدف آن ها کاملا متضاد اخلاقیات شما باشند و این جا است که شما به میل خودتان روند داستانی آن ها را تغییر می دهید. تصمیمات شما در جای جای بازی ظاهر می شوند و صرفا انتخاب بین خوب و بد نیستند. بسیاری از انتخاب ها شما را به تفکر وادار می کنند و گاهی برای تجدید در تصمیم خود به عقب بر می گردید.
در بسیاری از تصمیم ها شما چیزی یا کسی را قربانی می کنید و این انتخاب ها سخت تر و سخت تر می شوند. درخت تصمیم ها و انتخاب های بازی متحیر کننده است و محیط و شخصیت های بازی همواره به آن ها واکنش نشان می دهند.
نمی شود از شخصیت ها بگوییم و از Companion ها (یا همراهان بازیکن)، یکی از اصلی ترین عناصر گیم پلی بازی های بتسدا سخنی به میان نیاوریم. پیشرفت آن ها بسیار قابل توجه است. فال آوت 4 از سیستمی مشابه Dragon Age Inquisition استفاده می کند و یاران تان به تک تک اعمال و سخنان شما واکنش نشان می دهند.
هر چقدر بیشتر از اعمال شما خوششان بیاید رابطه شان با شما قوی تر می شود. مانند قبل هم شخصیت هایی خشک و بی روح نیستند، بلکه شخصیت پردازی و علایق خاص خودشان را دارند، میان مکالمات نظر خودشان را می گویند، با شما درد دل می کنند و از شما کمک می خواهند.
البته کنترل، هوش مصنوعی و دستور دادن به آن ها کمی به هم ریخته است. در میان مبارزه باید دوربین را حتما به سمت آن ها بچرخانید، انتخابشان کنید و سپس مشخص کنید چه کنند. انجام این ها درست میان مبارزه باعث می شود حواس شما از مبارزه پرت شود. همچنین بسیاری از مواقع از شما عقب می مانند و بدون خواست شما وارد درگیری می شوند.
بخشی از Wastelands که در فال آوت 4 با آن روبرو هستید، بوستون پس از جنگ اتمی یا Commonwealth است. بر خلاف واشنگتون در نسخه قبلی، بوستون رنگی تر و زنده تر به نظر می رسد و آن هم به خاطر این است که بتسدا نگرش دیگری را در طراحی بوستون در نظر گرفته.
در حقیقت Commonwealth محیطی است که دارد خود را از آسیب های جنگ اتمی درمان می کند، زندگی بار دیگر به آن باز می گردد و شخصیت ها مدام این را به شما گوش زد می کنند. محیط بازی شاید با توجه به عنوان های اخیر چندان بزرگ به نظر نرسد، اما جزئیات خارق العاده ای دارد و در گوشه گوشه ی آن چیز های جدید و تازه پیدا می کنید.
Commonwealth به خوبی به عنوان یکی از بهترین محیط های این سبک حود را نشان می دهد و با غنای عالی اش، هیچ گاه احساس کمبود محتوا در بازی به شما دست نمی دهد.
اما نقشه بوستون که شما برای پیدا کردن مسیر به آن تکیه می کنید طراحی جالبی ندارد و کارآمد نیست. امکان دیدن کامل نقشه در صفحه وجود ندارد و در مناطق پر جزییات هم امکان پیدا کردن مسیری برای رسیدن به هدف تان سخت است. نقشه محیط های داخلی از این هم به هر ریخته تر هستند و فقط شما را گیج می کنند. بخشی از این مشکلات به دلیل تاکید عجیب سازندگان روی استفاده از فقط یک رنگ برای نمایش جزئیات نقشه است و همین مسئله، موجب ناخوانا شدن آن می شود.
در پی زنده شدن مجدد بوستون، یکی از ویژگی های جدید گیم پلی بازی، ساخت مقر و پناهگاه های مختلف در نقشه است. وقتی منطقه خاصی را خالی از دشمن می کنید، می توانید از آن برای ساخت یک شهر کوچک استفاده کنید تا بازمانده های اطراف برای زندگی به آن بیایند.
ابزارهای بسیاز زیاد و جذابی برای این بخش در نظر گرفته و به خوبی می توانید یک منطقه را شخصی سازی کنید. مشکل این بخش آن است که بازی تقریبا شما را راهنمایی نمی کند و همه چیز را باید خودتان کشف کنید. شاید مامور کردن افراد برای درو کردن محصولات کشاورزی و برقراری خطوط بازرگانی بین شهر های تان کار ساده ای باشد اما کشف آن ها اصلا ساده و بدیهی نیست.
در نهایت پس از آشنایی کامل با اصول این بخش، شخصی سازی مناطق مسکونی، فرصت خوبی برای فاصله گرفتن از انجام مراحل و تیراندازی به دشمنان است و شما را سرگرم می کند.
مراحل اصلی و فرعی ساختار مناسبی دارند اما متاسفانه Quest های بی هدف و بی داستان از قبیل وارد شدن به یک منطقه و خالی کردن آن از Raider ها که تنها به جنبه مبارزات گیم پلی می پردازند نسبتا زیاد است. هر چند، تعداد مراحل با کیفیت و داستان خوب که شما نیاز به متقاعد کردن طرف مقابل در دیالوگ ها، گشت و گذار در یک محیط و حل پازل دارید هم در بازی هم بسیار بالاست.
گیم پلی مبارزات بازی همان چیزی است که در فال آوت قبلی دیدیم، اما با بهبود هایی در سیستم تیراندازی. نسخه های قبلی تمرکز بسیاری روی سیستم V.A.T.S برای نشانه گیری داشتند و تیراندازی بدون آن به دلیل نبود نشانه گیری با Iron Sight برای سلاح ها چندان لذت بخش نبود.
این بار سیستم تیراندازی بیشتر به سمت سایر عناوین اول شخص رفته و تمامی سلاح ها دارای Iron Sight هستند و می توانید بدون تکیه بر V.A.T.S هم دشمنان را از پای در آوردید، اما این سیستم به قدری لذت بخش و جذاب طراحی شده که ترجیح می دهید ضربه نهایی را از طریق آن وارد کنید. تغییری هم که در این سیستم به وجود آمده این است که دیگر با ورود به V.A.T.S زمان کاملا متوقف نمی شود بلکه آهسته شده و شما همچنان آسیب پذیر هستید.
تناسب بین شوتینگ، گشت و گذار مکالمات و سایر عناصر گیم پلی، جز در برخی مراحل، به خوبی رعایت شده و هیچ گاه احساس نمی کنید یک کار را بیش از حد تکرار می کنید. گیم پلی بازی و گشت و گذار در محیط به خوبی بازماندگی و بقا را نشان می دهد، کمبود تیر و منابع مختلف می تواند مشکلی جدی در اوایل بازی باشد، پس باید سعی کنید تا حد ممکن اجساد دشمنان را بگردید و از سلاح متفاوت استفاده کنید.
امکان دویدن هم به بازی اضافه شده تا گشت و گذار و جست و جوی Wastelands سریع تر شود. سیستمی همانند استامینا در اسکایریم، به نام Agility Points در فال آوت موجود است که به ازای دویدن و هدف گیری با V.A.T.S مصرف می شود و در مبارزات توجه به آن اهمیت ویژه ای دارد.
این تغییرات موجب شده گیمرهایی که با گیم پلی نسخه های قبلی فال آوت مشکل داشتند و از سیستم تیراندازی فال آوت سه لذت نمی بردند جذب بازی شوند، اما این به هیچ وچه به این معنی نیست که طرفداران قدیمی تر باید نگران باشند چون این بهبود ها به گونه ای نیست که نتوانند با آن ها کنار بیایند.
اسلحه های بسیار گوناگون و متفاوتی با طراحی مناسب جو Wastelands برای بازی در نظر گرفته شده اند و ویژگی برجسته دیگر بازی امکان آپگرید کردن سلاح هاست، می توانید از یک پیستول لیزری، یک شاتگان یا یک اسنایپر لیزری بسازید. تنوع سلاح و آپگرید آن ها به شدت بالاست و تاثیر آن ها روی روند گیم پلی غیر قابل انکار است.
لباس ها و زره ها هم مانند اسلحه ها قابل ارتقا دادن هستند. زره ها یا به صورت یک ست کامل و واحد هستند و یا به صورت تکه تکه که می توانید آن ها را ترکیب کنید. تعداد مناسبی زره برای شخصی سازی در دسترس است و تقریبا همه ی آن ها ظاهر متفاوتی با هم دارند.
همچنین سیستم وضعیت زره هم از بازی حذف شده و زره های عادی شما آسیب نمی بینند و از قدرت دفاعی آن ها کاسته نمی شود که به عقیده من این المان در بازی های نقش آفرینی امروزه با نحوه ی پیاده سازی امروزی اش توسط سازنده ها، که صرفا خرج مقداری پول یا در نهایت منابع برای تعمیر آیتم ها کافی است بیشتر به یک سیستم زاید و منحرف کننده بدل گشته و حذف آن از سمت بتسدا حرکت پسندیده ای بود.
اما حالا که در مورد زره صحبت شد، باید یادی هم از نماد اصلی فال آوت یعنی Power Armor ها کنیم که در نسخه های قبلی یک زره مانند سایر زره ها بودند اما در فال آوت 4 بیشتر یک نوع وسیله نقلیه هستند که می توانید قطعات مختلف آن ها را ترکیب کنید.
این زره ها به شما استقامت و قدرت بیشتری می بخشند، پس سوال این جاست که چه راهی برای بالانس کردن گیم پلی بازی با وجود این زره ها در نظر گرفته شده؟ جواب این است که این ها نیاز به نوعی انرژی کمیاب دارند و وقتی این انرژی خالی شود کاربرد خودشان را از دست می دهند.
همچنین در اثر ضربه دیدن آسیب می بینند و باید آن ها را تعمیر کنید. پس باید همیشه در نظر داشته باشید تا چه مواقعی نیاز به این ها دارید و از آن ها استفاده کنید.
سیستم لول (Level)، مهم ترین بخش هر بازی نقش آفرینی هم در فال آوت 4 کاملا بازنگری شده. این بار این سیستم بر اساس Perk ها طراحی شده و هر پرک ر یکی از هفت دسته مشهور فال آوت یعنی S.P.E.C.I.A.L قرار می گیرد.
هر کدام از S.P.E.C.I.A.L ها ده لول دارند که هر چه لول آن ها بالاتر برود پرک های زیر شاخه آن ها برای گرفتن باز می شود، هر پرک هم لول های مختلف دارد و باید انتخاب کنید که پرک های مختلف بگیرید یا لول یک پرک مشخص را بالا ببرید. سیستم پرک و لول بازی انعطاف فوق العاده بالایی دارد و هر سبک فعالیتی، از مخفی کاری گرفته تا مبارزه با شمشیر را می توان به واسطه پرک های مخصوص شان پیاده سازی کرد.
یکی از نکات جالب دیگر این است که پرک های مختلف، گاهی به هم ارتباط دارند، مثلا یکی از پرک های شاخه ی Luck به صورت شانسی به شما XP پاداش می دهد و هرچه سطح Intelligence شما کمتر باشد شانس شما بیشتر است!
به لطف نبود محدودیتی در لول شخصیت، اگر پرکی را به اشتباه گرفتید، تنها چیزی که از دست می دهید زمان است، لول بعدی می توانید پرکی را که مد نظر دارید بگیرید و از مزیت های پرک اشتباه هم استفاده کنید.
اما برسیم به گرافیک تکنیکی و باگ ها که پاشنه آشیل بازی های بتسدا هستند. تقریبا از هر نوع باگی که بگویید در فال آوت 4 پیدا می شود، از مشکلات فیزیک و برخورد تا حماقت های عجیب هوش مصنوعی و برخی باگ ها که موجب عدم پیش برد مراحل می شوند.
در بحث گرافیک تکنیکی هم تکسچر های بازی چندان خوب و در حد بازی های نسل جدید نیست اما بخاطر عظمت بالای بازی می توان آن ها را مناسب خواند. مشکل اصلی اینجاست که با وجود گرافیک فنی نه چندان قوی، فال آوت 4 بخصوص نسخه های کنسولی دارای افت فریم عجیبی است و مشاهده شده که فریم تا 0 هم پایین می آید. بسیاری از انیمیشن ها هم از بازی های قبلی بتسدا برداشته شده اند و کیفیت آن ها متوسط است.
بر خلاف گرافیک تکنیکی، بخش هنری بازی طراحی بسیار مطلوبی دارد و طراحی Commonwealth و موجودات آن بسیار زیبا است. جهش یافته ها و سایر دشمنان غیر انسان به شکل جذابی چندش آور طراحی شده اند و بسیار متنوع اند و مشکلی با تکرار یک مدل ثابت نخواهید داشت.
در نهایت، فال آوت 4 شاید تغییرات زیادی نسبت به نسخه قبلی خود نکرده باشد و شاید هم مشکلات تکنیکی فراوان آن گاه و بیگاه شما را اذیت کند، اما اگر با آن ها کنار بیایید، یک تجربه طولانی مدت و جذاب بدون خستگی را پیش رو خواهید داشت.
فال آوت 4 قطعا یکی از بهترین عناوین امسال و سبک ژانر نقش آفرینی است و تجربه آن برای هر طرفدار این ژانر بدون شک ضروری خواهد بود. حتی اگر از فال آوت 3 هم خوش تان نمی آمد، باز هم به شما توصیه می کنیم که فال آوت 4 را امتحان کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مسخرست این بازیه
من یه سئوال داشتم شما رو بخدا جواب بدید ( خنگ هم خودتونین ) وقتی نزدیک مواد رادیو اکتیوی میشی قسمتی از جونت قرمز میشه اون چطوری از بین میره من الان نصف جونم قرمزه
من واقعا نظرم با منتقد یکیه اگه واقعا میخوایید دنیایی خودتونو درست کنید حکومت کنید انتخاب کنید که چیکار کنید دوست و دشمن خودتون تو بازی انتخاب کنید فال اوت بازی کنید شاید مپش به بزرگی بازی هایی نقش افرینی جدید نباشه اما همه چیز تو بازی قابل استفاده هستش از یک بطری نوشابه تا شلوار دشمنی که از بینش بردید پس اگه واقعا مثل من ادمی هستید که دوست دارید خیلی بازی کنید به اینترنتم دسترسی ندارید این بازی عالیه.همه چیز یه طرف این شهر سازیش یه طرف دیگه
من این بازی رو تازه شروع کردم بنظرم بازی خوبیه گیم پلی فوق العاده ای داره رو داستانش کارشده مرسی بتزدا
نمیدونم چی بگم کاری به بدو خوب بودنش ندارم آخر بازی دو دل شدم باید طرف کدوم باشم shaun یاbrother hood خیلی با روح و روان آدم بازی میکنه خیلی تصمیم سختیه اگه طرف پسرتو بگیری مردم شکایت میکنن اگه نه بخوای به پسرت پشت کنی ازت دلخور میشه من باید کدومو انتخواب کنم خانواده یا غریبه ؟...