بررسی بازی Call of Duty: Black Ops 3؛ امیدهای واهی
پیش از این بارها گفته ام و باز هم لازم است که اشاره شود: عرضه سالانه بازی های ویدیویی، کار راحتی نیست و تنها ناشران معدودی وجود دارند که می توانند از پس مخارج چنین ...
پیش از این بارها گفته ام و باز هم لازم است که اشاره شود: عرضه سالانه بازی های ویدیویی، کار راحتی نیست و تنها ناشران معدودی وجود دارند که می توانند از پس مخارج چنین امری بر آیند؛ ناشرانی که شاید مهم ترین آن ها یوبی سافت، الکترونیک آرتز و صد البته، اکتیویژن باشند. ناشرانی که معمولا مشتریان خود را به مثابه گونی های بزرگ با علامت دلار می بینند و هیچ چیز دیگری برایشان اهمیت ندارد.
اما در میان تمام ناشران مطرح بازی های ویدیویی، اکتیویژن سابقه ای طولانی در ساخت عناوین سالانه و بی کیفیت دارد و به چنان تبحری در این امر دست یافته که بازی هایش در مدت زمانی کمتر از سه روز، به فروش 550 میلیون دلاری دست می یابند.
در روزگاری نه چندان دور و نه چندان نزدیک، سری بازی کال آو دیوتی، به عنوان پرچمدار بازی های شوتر اول شخص شناخته می شد و بدون شک، لیاقت چنین مقامی را داشت. داستان پردازی بی نظیر، گیم پلی خارق العاده و گرافیک حیرت انگیز، سبب می شد که کال آو دیوتی به عنوانی درجه یک تبدیل شده و انتخاب اول هر گیمری باشد. در آن زمان ها، کال آو دیوتی در عرض کمتر از یک هفته، فروش کل فیلم آواتار را پشت سر می گذاشت و به حق، لیاقت چنین موفقیتی را داشت.
اما زمانه عوض می شود؛ دیگر نه کال آو دیوتی همان کال آو دیوتی سابق است و نه اکتیویژن همان اکتیویژن سابق. عنوانی که می توانست تا سالیان متمادی در خاطر گیمرها باقی بماند، به دست مایه ای برای کسب سود تبدیل شد و آنقدر این روند ادامه پیدا خواهد کرد تا مدیران اکتیویژن بالاخره به معنای واقعی کلمه، پولشان از پارو بالا رود.
نسخه سوم سری بازی بلک آپس، تنها امید من به فرنچایز کال آو دیوتی به شمار می رفت و تصور می کردم که استودیوی Treyarch بتواند بعد از سه سال، تغییری بنیادین و حیاتی در آن ایجاد کند. اما هر روز که از عرضه آخرین نسخه سه گانه Modern Warfare می گذرد، بیش تر پی می برم که کال آو دیوتی، به تاریخ پیوسته است.
البته منظورم از لحاظ فیزیکی نیست؛ چرا که مشخصا هر سال نسخه ای جدید از بازی عرضه می شود و بعید به نظر می رسد که تا 10-20 سال آینده این روند متوقف شود. منظورم از کال آو دیوتی، همان بازی بی نظیری است که می توانست با لحظاتی چون لحظه کشته شدن گوست یا قتل عام مردم توسط ماکاروف در فرودگاه، عواطفی چون ناراحتی و تنفر را در من بر بیانگیزد. حرفم را باور کنید: این بازی هر چیزی است به جز کال آو دیوتی.
در ادامه این بررسی/یادداشت با دیجیاتو همراه باشید.
نسخه ابتدایی سری بازی Black Ops بدون هیچ شک و شبهه، یکی از بهترین عناوین تاریخ نه چندان درخشان سری کال آو دیوتی به شمار می رفت و هم چنان جز بهترین بازی های هر گیمری به حساب می آید. نسخه دوم بلک آپس هم توانست تا حدودی همان موفقیت های قبل را تکرار کند؛ هر چند که جهش زمانی عجیب داستان به آینده، کمی نا به جا به شمار می رفت و هنوز هم علت این کار مشخص نیست. شاید بتوان دلیل این امر را علاقه بیش از حد صنعت بازی و فیلم به تصویر کردن آینده دور انسان به شمار برد. علاقه ای که سبب شده دو صنعت مذکور رابطه ای تنگاتنگ با یک دیگر پیدا کنند و دیگر نمی توان فیلمی چون Edge of Tomorrow را از بازی هایی مثل Call of Duty: Advanced Warfare تمیز داد.
در هر صورت، در راستای همین علاقه مضاعف، بلک آپس 3 نیز در آینده رخ می دهد و داستان انسان هایی را به نمایش می گذارد که وابستگی شدیدی به تکنولوژی پیدا کرده اند و همین موضوع، در نهایت کار دست شان می دهد. اگر به دنبال داستانی جذاب و غنی، همچون نسخه اول بلک آپس، می گردید، در این بازی آن را نخواهید یافت.
داستان بلک آپس 3 تا حدی باور نکردنی، آبکی و خسته کننده است و جالب اینجاست که حتی در بیش تر مواقع، نخواهید فهمید که هدف کلی ماجرا چیست و احتمالا اهمیتی هم به این موضوع نمی دهید. برای آن که تمام قضیه برایتان روشن شود، مثالی واضح می زنم.
در کات سین ابتدایی بازی، به من گفته شد که شخصیتی به نام هندریکس، قرار است در نقش همکار جدیدم ظاهر شود. ظاهرا قرار است که من و هندریکس، وزیر مصری را که به تازگی در قاهره و توسط گروهی به نام NRC ربوده شده را نجات داده و سالم به خانه بازگردانیم.
در همین پنج دقیقه نخست، سوالات زیادی برایتان مطرح خواهد شد. هندریکس کی است؟ چرا وزیر مصری اهمیت دارد و ربوده شده؟ NRC دیگر چه کسی یا چه چیزی است؟ اصلا من برای چه کسی قرار است بجنگم؟
بلک آپس 3 به شکلی احمقانه از وسط یک داستان بی سر و ته آغاز می شود و اصلا برایش اهمیتی ندارد که گیمر سوالاتی دارد و باید به آن ها پاسخ داده شود. البته نمی گویم که هیچ چیز توجیه نشده است؛ اگر بخواهید به جزییات داستان پی ببرید، می توانید به دستگاه هایی در خانه امن یا همان Safe House مراجعه کرده و ده ها و بلکه صدها خط نوشته از اطلاعات داستانی را در قالب صفحاتی شبیه به ویکیپدیا مطالعه کنید.
اما حتی اگر آنقدر وقت و حوصله داشته باشید که این صفحات را مطالعه کنید، باز هم از ضعف های پی در پی داستان به ستوه می آیید. نویسندگان بلکس آپس 3 سعی کرده اند که به نا امیدانه ترین شکل ممکن، وقایع بازی جدید را به وقایع داستان بلک آپس 3 مرتبط سازند و البته همان طور که مطمئنا می توانید پیش بینی کنید، در تحقق این مهم شکست خورده اند.
این مسئله، برای یکی از عناوین کال آو دیوتی واقعا نابخشودنی است. ما همیشه عادت داشته ایم که داستان نسخه های مختلف کال آو دیوتی به یک دیگر مربوط باشند و حتی می توانستیم در پاره ای از اوقات، پیامد اتفاقی ناگوار در یک نسخه مشخص را در نسخه ای دیگر ببینیم؛ اما داستان بلک آپس 3 بیش تر به یک جوک نه چندان خنده دار شبیه است. می دانم، کال آو دیوتی یک عنوان کژوال است و نباید انتظار داستانی حیرت انگیز از آن داشت؛ اما با تجربه بلک آپس 3 احساس می کنید که حتی خود نویسندگان هم نمی دانسته اند که باید با عنوان جدید چه کنند و داستانی که می توانست در مدتی کوتاه تر از نیم ساعت به نمایش در آید و به اتمام رسد را به اندازه یک بخش داستانی کامل کش داده اند.
در همین حال، کاراکترهای بازی هم هیچ پس زمینه ای ندارند و همه آن ها، همانند بخش نخست بازی معرفی می شوند؛ یعنی بازی بدون هیچ مقدمه به شما می گوید که این مردی که در تصویر می بینی، فلانی نام دارد و قرار است که با دیالوگ های مسخره و فحاشی های بچگانه خود، 5 ساعت آینده را برایت به جهنم تبدیل کند.
همان طور که سازندگان در بازی خود نمایش داده اند، هندریکس قرار است که در نقش یار با وفا و بهترین دوست گیمر ظاهر شود. هندریکس در تمام مراحل همراهی تان خواهد کرد و طبیعی است که در چنین شرایطی، باید نوعی ارتباط نزدیک با وی پدید آید. اما این اتفاق روی نمی دهد و هیچ وقت احساسی مشابه کاپیتان سپرد یا کاپیتان پرایس به وی نخواهید داشت. هندریکس در مجموع یکی از المان های به درد نخور بازی به شمار می رود که صرفا با هدف از بین خلاهای داستانی، ساخته و پرداخته شده است.
متاسفانه، گیم پلی بلک آپس 3 هم دست کمی از داستان آن ندارد. همیشه و همواره، تنوع مراحل در سری بازی کال آو دیوتی زیاد بوده است و گیمر می توانست به اعمال نظیر راندن یک وسیله نقلیه، یا پشت سر گذاشتن مراحل به صورت مخفی کاری بپردازد. بلک آپس برخلاف تمام پیشینیان خود، چنین امکاناتی در خود جای نداده و تقریبا تمام مراحل، متشکل اند از ورود به محیط های مختلف و تیراندازی به انسان ها یا روبات ها. البته در حقیقت، در بخشی کوتاه از بازی، کنترل نوعی جت در اختیار گیمر قرار می گیرد؛ اما در بیش تر مواقع، جت به صورت خودکار حرکت می کند و گیمر فقط می تواند به تیراندازی بپردازد.
هر مرحله، دقیقا به همین شکل دنبال می شود و بعد از یک ساعت، دیگر پیشروی در بازی امری غیرمنطقی به نظر می رسد؛ چرا که هر چه جلوتر می روید، بازی تکراری و تکراری تر می شود و ذره ای خلاقیت یا تنوع به چشم نمی خورد.
بلک آپس 3 همانند نسخه های قبلی، اجازخ شخصی سازی به گیمر می دهد و می توان تجهیزات را قبل از ورود به مرحله انتخاب کرد. و دقیقا به همین خاطر است که هیچ یک از مراحل بازی به صورت مخفی کاری دنبال نمی شوند؛ بازی مجموعه ای از تجهیزات مختلف را در اختیار گیمر می گذارد که هر یک، تنها به درد نبردهای بزرگ می خورند. بنابراین حتی اگر خودتان بخواهید هم، نمی توانید به صورت مخفی کارانه از مراحل عبور کنید. در مجموع، حالت شخصی سازی در بخش تک نفره واقعا کاربرد چندانی ندارد چرا که در هر صورت تمام ماموریت ها روندی یکسان دنبال می کنند و از جایی به بعد، دیگر برایتان فرقی نمی کند می خواهید با چه نوع سلاحی به قلع و قمع دائمی دشمنان بپردازید.
با همه این تفاسیر، روزنه ای از امید را می توان در بخش چندنفره بلکس آپس 3 یافت. در سال های اخیر، بلک آپس 3 به یکی از برترین بازی های مسابقات eSports تبدیل شده و سازندگان با وجود کم کاری هایشان در بخش تک نفره، از هیچ تلاشی برای بهبود بهش مالتی پلیر دریغ نکرده اند. اگر بخش چند نفره نسخه های قبلی کال آو دیوتی را تجربه کرده باشید، به خوبی می دانید که با چه چیزی مواجه خواهید شد.
نقشه های بخش چندنفره نسبتا بزرگ اند و معمولا به صورت پیچیده طراحی شده اند تا میزان جنب و جوش گیمر افزایش یابد. در واقع روندی که اکتیویژن در قبال بخش چند نفره کال آو دیوتی در پیش گرفته تا حدودی مناسب است و سرعت این بخش، سال به سال بیش تر شده و به تبع آن، لذت بیش تری خواهید برد. در کنار این ها، بخش زامبی ماد هم کماکان در بازی وجود دارد و انصافا مثل همیشه، اگر با دوستان تان به بازی بپردازید لذتی وصف ناشدنی از آن خواهید برد.
البته به شرطی می توان بخش چندنفره بلک آپس 3 را سرگرم کننده در نظر گرفت که حالت Co-Op را جزیی از آن به حساب نیاوریم. متاسفانه طراحی بخش داستانی بازی به گونه ای نبوده است که هر گیمر، بتواند در نقش کاراکتری مشخص ظاهر شود و صرفا می تواند با طراحی و شخصی سازی شخص مورد نظر خود، در نقش همان کاراکتر پیش فرض داستان ظاهر شود. این موضوع، تجربه Co-Op را به تجربه ای خسته کننده تبدیل می کند که به هیچ وجه ارزش تکرار ندارد.
اما جدا از همه این ها، جا دارد که به گرافیک مثال زدنی بلک آپس 3 اشاره کنیم که حقیقتا نسبت به سال های اخیر پیشرفت کرده و دیگر به همان شکل سابق دنبال نمی شود. طراحی چهره ها و حالات روحی آن ها، به جد عالی از آب در آمده است و حداقل از لحاظ بصری مشکل چندانی نخواهید داشت. البته بگذریم از این مسئله که Treyarch به قول خود وفا نکرد و بازی روی کنسول های پلی استیشن 4 و نیز اکس باکس وان، با مشکلات جدی در بحث رزولوشن و افت فریم مواجه است. اما در کل، Treyarch توانسته تجربه دیداری مناسبی برای بازی خود تدارک بیند و جدا از مشکلات مختلف اش، ساعت ها شما را محو خود خواهد کرد.
جمع بندی
اگر از من بپرسید، به شما می گویم که Call of Duty: Black Ops 3 به هیچ وجه بازی خوبی نیست. هیچوقت از استودیویی که نسخه نخست بلک آپس را برایمان به ارمغان آورد، انتظار نمی رفت که عنوانی تا به این حد ضعیف و شلخته ارائه دهد. عنوانی که به هیچ وجه متعادل نیست و یا از این سوی بام افتاده و یا از آن سوی بام.
مثل بسیاری از بازی های ویدیویی امروزی، بخش تک نفره کال آو دیوتی به دست فراموشی سپرده شده و سازندگان کم ترین اهمیتی برای آن قائل نیستند. دیگر امروزه همه چیز درباره بخش آنلاین و محتویات آن است. محتویاتی که گاه به صورت اضافه و با قیمت های مسخره به فروش می رسند و البته مردم نیز با پول درون جیب شان، رای خود را صادر می کنند: دیگر هیچکس بخش داستانی نمی خواهد و به آن اهمیتی نمی دهد.
تنها چیزی که مردم می خواهند، بخش آنلاین است و حاضر اند برای دست یابی به محتویات اضافه آن (که در اصل قرار بوده در خود بازی قرار داده شود) ده ها دلار بپردازند. به شخصه، برایم اهمیتی ندارد که بخش مالتی پلیر بازی تا چه حد باحال است و یا چند ساعت درگیرش خواهم شد. تنها چیزی که برایم مهم به شمار می رود، این است که بتوانم یک بار دیگر، به تجربه ای خارق العاده در بخش تک نفره دست یابم و هر لحظه احساس نکنم که سازندگان بازی، من را احمق فرض کرده اند.
آرزو می کردم که اکتیویژن، روند حال حاضر خود را در پیش نمی گرفت و برای چند دلار اضافه، تا این حد به طرفداران خود توهین نمی کرد. اما خوب، مشکل از خودمان است. گیمرها خیلی راحت دوران خوش سابق را از یاد برده اند و دیگر یادشان نمی آید که سال ها پیش، ساعت ها پای بازی های محبوب مان میخکوب می شدیم و حاضر بودیم هر بازی را ده ها بار تکرار کنیم. اما همان طور که در ابتدای مطلب هم گفتم، زمانه عوض می شود و این بار، به کام اکتیویژن می چرخد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دوستان همگی توجه! اگر دوست دارین به سخره گرفته بشین برین بخش داستانی بلاک اپس 3 رو بازی کنین. یعنی IGI 2 از این بهتر بود....با این توصیفی که نویسنده کرد و من خوندم واقعا دلم خنک شد! مضخرف ترین نسخه Call of Duty این بلاک اپس 3 بودش... آخرش من نفهمیدم که چی شد وقتی بازی تموم شد چطور شخصیت به Taylor تغییر میکنه و شخصیتی که خودت ساختیش چی میشه؟ بهترین کال اف دیوتی MW & BO 1-2 & WW & AW بوده...