ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

ویجیاتو - بازی

بررسی بازی Rime؛ داستان یک شنل قرمز

در هیاهوی برگزاری مراسم E3 2017 نام یک بازی عجیب یا شاید بهتر است بگوییم یک اثر هنری بی نظیر و کم نقص، کم رنگ شد. درباره Rime، آخرین ساخته استودیو Tequila Works صحبت می کنیم. ...

نیما فرشین
نوشته شده توسط نیما فرشین | ۲۴ تیر ۱۳۹۶ | ۲۳:۰۰

در هیاهوی برگزاری مراسم E3 2017 نام یک بازی عجیب یا شاید بهتر است بگوییم یک اثر هنری بی نظیر و کم نقص، کم رنگ شد. درباره Rime، آخرین ساخته استودیو Tequila Works صحبت می کنیم. اثری که به شدت حال و هوایی معنوی و هنری دارد و از هر جهت که به آن نگاه کنیم یک بازی ماجراجویی خارق العاده است.

Rime روایتگر پسر بچه کوچکی است که هیچ نام و نشانی ندارد. اما این پسر کوچک، شنل قرمز رنگی به دوش دارد که نماد خاص او است. اما این شنل قرمز رنگ، بی معنا و مفهوم نیست و هر چه در اعماق داستان بازی فرو بروید، بیشتر از ماجرایش با خبر می شوید.

بازی از یک ساحل رنگارنگ و خیره کننده شروع می شود که پسرک بی نوا در آن به هوش می آید. با دیدن همین ساحل رنگارنگ هم می توان فهمید که رایم چه دنیای زیبا و عجیبی دارد. دنیای رایم زیبا، منحصر به فرد و پر از رنگ های تیره و روشنی است که با چشمان کاربر بازی می کنند.

علاوه بر این، جهان رایم بزرگ و غنی است و در جای جای آن المان های مختلفی برای جستجو وجود دارند. خصوصا آیتم هایی در دنیای رایم مخفی شده اند که بهتر است برای تماشای محیط های زیبای بازی هم که شده، به دنبال آن ها بروید. اما در کنار تمامی این ها، یک مشکل بزرگ پیش روی شماست.

دنیای بزرگی دارید که نمی دانید با آن چه کار کنید. گم می شوید و هر از گاهی به دور خود می چرخید. خصوصا در ابتدای بازی این موضوع خیلی بیشتر گمراه کننده است. با شروع بازی به دنبال هدفی هستید که از آن هیچ اطلاعاتی ندارید.

با این حال، با کمی قدم برداشتن در مسیرهای مشخص، بالاخره یک برج بلند را می بینید که باید مسیرتان را به سمتش پیدا کنید. اما دست پیدا کردن به این هدف بلند قامت آنقدر ها هم ساده نیست. باید ماجراهای بسیاری را پشت سر بگذارید تا به آن برسید؛ از جدال با عقابی عظیم الجثه گرفته تا جستجو در اعماق دریا.

تنها دوستی هم که در این مسیر پر مخاطره شما را همراهی می کند، یک روباه عجیب است که سعی می کند قدم های درست را نشان تان دهد. با این حال رسیدن به برج، پایان بازی نیست. قلب این برج غول پیکر، رازهایی دارد که داستان اصلی در آن روایت می شود. هر چه پاهای کوچک پسرک طبقه های برج را در می نوردند از داستان غم انگیز او و اینکه چه بر سرش آمده بیشتر با خبر می شوید.

هر چه پاهای کوچک پسرک طبقه های برج را در می نوردند از داستان غم انگیز او و اینکه چه بر سرش آمده بیشتر با خبر می شوید

اما هنگامی که نوبت به پرده آخر بازی می رسد، می فهمید که هیچ چیز نمی دانستید. پرده آخر بازی، جایی است که از تمامی این رمز و رازها پرده برداشته می شود و آنجاست که تکیلا ورگز شما را در دریای احساسات بازی خود غرق می کند.

پایان بازی آنقدر تاثیر گذار و متاثر کننده است که شاید باعث سرازیر شدن اشک از چشمانتان شود. از تمامی این گفته ها می شود فهمید که بازی، داستان ساده ای دارد. اما معجزه ای که در روایت بی نظیر و تاثیر گذارش جا گرفته، آن را به شکل فوق العاده ای خاص و دلنشین می کند.

از داستان که بگذریم نوبت به گیم پلی می رسد. بازی گیم پلی سطحی و ساده ای دارد. یک ادونچر-پلتفرمر خطی است که دنیای آن پر شده از معما و پازل های گوناگون. در بازی نه سلاحی دارید و نه دشمنی که بخواهید با آن مبارزه کنید و تنها دارایی تان صدای بی جان و دلنشین پسر بچه است.

صدای پسرک داستان رایم، معجزه ای در خود دارد که هر چیزی را روشن و شعله ور می کند. همین صدا مهمترین ابزار برای پیشرفت در مراحل بازی و پشت سر گذاشتن پازل هاست. در کنار این موضوع، چیزی که بسیار بازی را درگیر کننده و جذاب می کند، طراحی مراحل خوب بازی است.

رایم پر است از معما های بزرگ و کوچک که موظفید آن ها را برای ادامه داستان حل کنید. اما شیوه چینش این پازل ها در بازی چیزی است که از اهمیت بالایی برخودار است. توسعه دهندگان رایم معماری و طراحی معما ها را به شیوه ای استادانه انجام داده اند.

آن ها طوری پازل ها را تعریف کرده اند که کاربر برای یادگیری روش حل آن ها، گیج و گنگ نشود. سختی معماها کاملا روندی تصاعدی دارند. به گونه ای که پازل های ابتدایی بسیار ساده اند و شیوه حل معماهای بعدی را به شما آموزش می دهند.

بخش پلتفرمر بازی پلی است که تمامی ابعاد گیم پلی را به هم مرتبط می سازد

اما هر چه در بازی به پیش می روید، معماهای سخت تری در پیش رویتان قد علم می کنند که حل کردنشان زمان بیشتری از شما می گیرند. با این حال کلید حل معما های سخت تر نیز در دل همان پازل های ساده تر جای گرفته. کافیست کمی دقتتان را به محیط بیشتر کنید و با استفاده از آموزه های قبلی خود به حل معماهای جدید بپردازید.

با این حال تمامی گیم پلی بازی به معماها مربوط نمی شود. بخش پلتفرمر بازی پلی است که تمامی ابعاد گیم پلی را به هم مرتبط می سازد. اما این پل ارتباطی، کمی قدیمی و لغزان است و چوب های آن در حال پوسیده شدن هستند. بخش پلتفرمر بازی با وجود آنکه توی ذوق نمی زند، اما با استانداردهای بازی های امروزی چندان سازگاری ندارد.

شاید اگر در نسل هفتم رایم را تجربه می کردیم، بخش پلتفرمر به هیچ وجه آزار دهنده نمی شد. اما حالا که در نسل هشتم به سر می بریم، انتظارمان از بازی ها هم بالا تر رفته و دیگر دوست نداریم که دوباره با مکانیک های قدیمی سر و کله بزنیم.

با این حال، تنها مکانیک جا به جا شدن میان پلتفرم ها و پریدن از روی پله ای به پله دیگر نیست که با مشکل از مد افتادگی رو به رو است. دوربین و سیستم پرتاب اجسام در بازی هم به شدت خاک خرده و قدیمی هستند. خصوصا دوربین بازی که می تواند با حرکت های کند و ضعیف خود، با اعصابتان بازی و چشمانتان را اذیت کند.

در کنار این موضوع، هنگامی که مجبور به پرتاب کردن اجسام مختلف می شوید تازه می فهمید که گیم پلی رایم، چه مکانیک از مد افتاده و خاک خرده ای دارد. خصوصا این مشکل در هنگام حل معما ها به شدت عذاب آور می شود و از تجربه لذت بخش بازی می کاهد.

با این حال، معماها و طراحی مراحل خوب بازی نجات بخش رایم هستند و باعث می شوند که اشکالات کار توسعه دهندگان را به خوبی این بخش ها ببخشیم و از آن ها چشم پوشی کنیم. در کنار تمامی این ها، گرافیک هنری و موسیقی های بی نظیر بازی دیگر جایی برای اظهار نظر کردن در مورد رایم باقی نمی گذارند و مشکلات آن را به شدت ریز و ناچیز می کنند.

گرافیک بازی از هر نظر زیبا و چشم نواز است. دنیای بزرگ و پهناوری در اختیار دارید که هر نقطه اش زیبایی منحصر به فرد خودش را دارد. از محیط های سر سبز و زیبا گرفته تا قلب دریا و بیابان های گرم و سوازن، همگی به شدت زیبا و خیره کننده هستند و هیچ ایرادی به آن ها وارد نیست.

خوشبختانه رایم از جنبه فنی هم عملکرد خوبی دارد و با مشکلات زیادی همراه نیست. خصوصا در نسخه پی سی، رایم تنظیمات گرافیکی گسترده و خوبی را در اختیار کاربر می گذارد که با بالا و پایین بردن آن ها می توان به نرخ فریم خوبی دست پیدا کرد.

در کنار زیبایی بصری دنیای رایم، موسیقی ها هم گوش کاربر را به طور شگفت انگیزی نوازش می دهند. حتی اگر از تجربه رایم لذت هم نبرید، نمی توانید منکر بی نقص بودن قطعات شنیدنی آن شوید. برای رایم ۴۰ قطعه ناب و منحصر به فرد ساخته شده که گوش دادن به هر یک از آن ها، تجربه شگفت انگیز و غیر قابل وصفی برایتان به وجود می آورد.

پیشنهاد می کنیم حتی اگر علاقه ای به تجربه رایم ندارید، موسیقی های متن آن را دانلود کنید و از تجربه بی نظیرشان نهایت لذت را ببرید. شاید گوش دادن به همین قطعات بتوانند شما را برای ماجراجویی در دنیای رایم ترغیب کنند.

به عنوان کلام آخر باید گفت که رایم یک ماجراجویی فوق العاده در قلب بازی های مستقل است. هم بار احساسی بسیار خوبی دارد و هم طراحی مراحل بی نظیر. از طرفی جنبه های بصری و موسیقایی آن نیز به شدت قابل تحسین هستند و باعث سرپوش گذاشتن روی ایرادات کوچک آن می شوند. پس اگر به دنبال یک بازی خوب مستقل می گردید، شک نکنید رایم یک تجربه واجب است که می توانید از آن لذت بسیاری ببرید.

  • گرافیک فنی و هنری
  • موسیقی های استثنایی
  • روایت جذاب داستان
  • پازل های متنوع
  • طراحی مراحل
  • صحنه پایانی
  • بخش پلتفرمر از مد افتاده
  • برخی مکانیک های قدیمی
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • Ehsan Salehi
    Ehsan Salehi | ۲۶ تیر ۱۳۹۶

    اینکه کاراکتر بازی یک پسر بچه تنها، بی‌نام و نشان، همراه با یک شنل قرمز و یک روباه هست منو خیلی یاد داستان شازده کوچولو میندازه

مطالب پیشنهادی