پیش نمایش بازی Far Cry Primal؛ بهشت دیوانگان

شنیده اید می گویند بعضی ها گنجشک را رنگ کرده، جای قناری می فروشند؟ آدم های زیرک تری نیز وجود دارند که قورباغه را رنگ می کنند و جای بلبل به فروش می رسانند. فکر می کنید همین دو دسته وجود دارد؟ پاسخ منفی است، چون دنیای امروزی کمی معادلات را به هم زده!

در قرن بیست و یکم کمپانی هایی با تغییرات بسیار اندک نسبت به گذشته، برخی محصولاتشان را وارد بازار می کنند. یوبی سافت را می توان در دسته سوم قرار داد؛ شرکتی که هر ساله عنوانی از سری اساسینز کرید را با شباهت زیاد به قسمت های قبلی عرضه نموده و سود فراوانی نصیب خود می نماید.

پس از موفقیت های فارکرای 3، ساخت ادامه بازی دور از ذهن نبود. بدین ترتیب، دو سال پس از انتشار قسمت سوم، فارکرای 4 عرضه شد که با وجود موفقیت های گوناگون و بازخوردهای مثبت، زنگ خطری برای طرفداران محسوب می شد.

علت اصلی این امر به شباهت بازی با قسمت قبل خود باز می گشت. در آن زمان سوالی ذهن مخاطبان را درگیر کرد؛ آیا فارکرای نیز به سرنوشت اساسینز کرید دچار خواهد شد؟ یوبی سافت که تمام این انتقادات را می دید با خود فکر کرد چگونه می شود در کمترین زمان، عنوان دیگری از سری مورد بحث را عرضه نموده و در کنار سودآوری، از منجلاب تکرار بیرون بکشد.

در این لحظه ایده ای به ذهن استودیو سازنده بازی رسید؛ سفر به ما قبل تاریخ! این گونه شد که کمتر از یک سال پس از عرضه فارکرای 4، عنوان جدید سری با نام فارکرای: پرایمال معرفی گشت. حدود چند روز تا انتشار بازی مانده و در این مقاله سعی داریم نگاهی به این عنوان بیندازیم تا ببینیم آیا قسمت جدید فارکرای می تواند با خلاقیت های به کار رفته، خود را از تکرار مکررات جدا کند یا خیر.

یکی از بزرگترین انتقادات وارده بر فارکرای 4، به بخش داستانی و شخصیت پردازی بسیار ضعیف آن باز می گشت. این بار یوبی سافت تصمیم گرفت تا از نویسنده عنوان واچ داگز برای جدیدترین قسمت سری مورد بحث استفاده کند.

فارکرای پرایمال ماجراجویی شکارچی با نام Takkar در 10 هزار سال قبل از میلاد مسیح را روایت می کند؛ دوره ای که مزوزوئیک یا میان سنگی نام داشته و پس از پایان عصر یخبندان شروع می شود. قبل از بیان خلاصه داستان اصلی بهتر است نگاهی به پیش درآمد آن بیندازیم.

تاکار یکی از اعضای قبلیه Wenja یا Soft Bloods [در ترجمه تحت الفظی: خون های ملایم] است. پس از آب شدن یخ های گوناگون، یک منطقه بسیار سرسبز و حاصل خیز در Oros، سرزمینی که بازی در آن اتفاق می افتاد، به وجود آمد. سافت بلادها تصمیم گرفتند تا در این منطقه سکونت نمایند. بدین ترتیب آن جا Valley of Oros نام گرفت و به اصلی ترین خانه Wenja بدل گشت.

اما حرص و طمع قبایل دیگر باعث نشد تا این قبیله در آرامش زندگی کنند. از طرفی نیز سافت بلادها به عقاید صلح جویانه و کمتر تهاجمی باور داشتند که خود موجب می شد تا به اصلی ترین قربانیان گروه های دیگر بدل شوند.

در پایان این کشمکش ها، سرانجام قبیله ای با نام Udam یا Flesh Eaters [در ترجمه تحت لفظی: گوشت خواران] توانست پیروز میدان شده و با قتل عام کردن سافت بلادها، آنان را پراکنده کند. برخورد اولیه با شخصیت اصلی بازی پس از این اتفاقات خواهد بود؛ زمانی که وی با اعضای قبیله اش تصمیم می گیرد به شکار برود.

بر خلاف همیشه، متاسفانه این بار اوضاع بر وفق مراد تاکار نبوده و ببری دندان خنجری ناغافل به آنان حمله می کند. حاصل این درگیری خونین زنده ماندن تاکار و دالسو، فردی که با او پیوند برادری دارد، بین اعضای گروه است. آنان نیز برای نجات خود تصمیم می گیرند از صخره ای بپرند.

تاکار جان سالم به در می برد اما دالسو به شدت زخمی می شود. وی که می داند دیگر زمان زیادی برایش باقی نمانده و اعضای گروه نیز کشته شده اند، از تاکار می خواهد به سرزمین Oros سفر کرده و با پیدا کردن دیگر اعضا، Wenja را متحد کند.

او نیز تصمیم می گیرد به آن جا سفر کرده و در کنار زنده ماندن به قول خود عمل نماید. داستان کلی بازی پیرامون اتحاد دوباره قبیله تاکار خواهد بود. در این بین شاهد اتفاقات دیگری مانند: انتقام از رئیس Udam به دلیل کشتار اعضای Wenja و نکات معرفی نشده دیگر نیز هستیم.

شاید داستان کلی بازی کلیشه ای به نظر برسد، اما باید به این نکته توجه نمود که مهم نحوه پرداخت به آن است. اگر یوبی سافت بتواند از پس روایت بازی برآید می توان خاطرات بد فارکرای 4 را از ذهن ها پاک کرد. البته سازندگان نیز ادعا کرده اند که بازی دارای داستانی خطی نبوده و هر بازیکن تجربه ای شخصی خواهد داشت.

اگر تریلرهای بازی را دیده باشید، متوجه زبان باستانی اش خواهید شد. از حق نگذریم یوبی سافت برای این بخش سنگ تمام گذاشت تا بازیکن یک ماجراجویی عصر حجری واقعی را تجربه نماید. سازندگان برای زبان گفتار بازی تصمیم گرفتند از کارشناسانی کمک بگیرند.

بدین ترتیب، آنان مطالعاتی روی زبان های ما قبل تاریخ انجام دادند و سرانجام موفق شدند برای سه قبیله اصلی بازی، سه زبان مختلف خلق کنند. این موفقیت برای اعضای یوبی سافت بسیار دلنشین بود اما آنان مشکلی بزرگتر را پیش روی خود داشتند؛ بازیگران!

همان طور که می دانید، امروزه برای شخصیت های اصلی بازی های ویدیویی از بازیگران و صداپیشگان حرفه ای استفاده می شود تا علاوه بر سخن گفتن، حرکات آنان نیز شبیه سازی گردد. در نتیجه، بازیگران هفته های متوالی برای یادگیری زبان بازی و نحوه ادا کردن کلمات تمرین کردند.

یوبی سافت در این مورد حتی پا را فراتر گذاشت و روی نحوه حرکت کردن شخصیت های بازی نیز وسواس به خرج داد. شرکت مورد بحث از یک مربی برای نحوه رفتار شخصیت ها در زمان گذشته نیز استفاده نمود تا کار هرچه بیشتر به واقعی بودن نزدیک شود.

برای اطلاعات بیشتر، این مربی در ساخت فیلم های گوناگونی مانند Planet of the Apes، فیلمی با مضمون حمله میمون ها که در آن شبیه سازی حرکات شان نقش مهمی ایفا می کرد، حضور داشت. بیایید رو راست باشیم، اگر یوبی سافت برای تمام بخش های بازی به این اندازه وسواس به خرج بدهد با یک اثر فوق العاده طرف خواهیم بود.

در ابتدای متن گفته شد که با وجود شباهت های فارکرای 4 به قسمت قبل، بازی موفقیت های گوناگونی به دست آورد. یکی از دلایل اصلی این امر به پیشرفت بخش گیم پلی آن بر می گشت که توانست کمی از منجلاب تکراری شدن فاصله بگیرد.

گول تغییر ظاهر فارکرای پرایمال را نخورید، هسته اصلی قسمت یاد شده نیز همانند قسمت قبل بوده و این بار شخصیت اصلی به جای تفنگ های امروزی از سلاح های سرد استفاده می کند. اما نکته این جاست یوبی سافت چه تغییرات و پیشرفت هایی برای آن در نظر گرفته.

یکی از جالب ترین بخش های جدید بازی قابلیت تربیت حیوانات و کنترل آنان است. به واسطه این ویژگی می توانید در حین مبارزات آنان را فراخوانده و ضربه مهلک تری به دشمنان وارد کنید. اما پیشینه قدرت یاد شده چیست؟

رهبرهای قبیله Wenja به Beast Master [استاد جانواران] معروفند؛ افرادی که توانایی اهلی کردن موجودات وحشی و کنترل آنان را دارند. از قضا، تاکار نیز دارای این ویژگی است. اکنون شاید علت اصرار وی برای رهبری مردمش ملموس تر باشد.

روش اهلی کردن حیوانات نیز با طعمه دادن به آنان انجام می شود. امیدواریم سازندگان به خوبی این بخش را پوشش داده و پس از مدتی احساس خستگی به گیمر دست ندهد. البته از همان ابتدا نمی توان موجودات قوی تر مانند خرس یا ببر را رام کرده و با پیشرفت در بازی این کار میسر می گردد.

مقصود از جمله بالا، کسب XP [مخفف Experience Point به معنی میزان تجربه] و ارتقا مهارت های شخصیت اصلی است. همان طور که می دانید یوبی سافت برای جذاب تر شدن فارکرای های اخیر المان های سبک نقش آفرینی را نیز چاشنی بازی کرد. بدین ترتیب، قابلیت کسب امتیاز و آزاد کردن توانایی های قوی تر را داشتید.

فارکرای پرایمال نیز از این قاعده مستثنی نبوده و دارای ویژگی مورد بحث است. به یاد داشته باشید که این بخش، فارغ از جذابیت های خاص خود و افزایش ارزش تکرار یک اثر، در تجربه شخصی بازیکن نیز تاثیر گذار خواهد بود. در واقع، گیمر با توجه به سلیقه اش، قدرت های مورد نیاز را آزاد کرده و با استراتژی خاص به دشمنان حمله می کند.

به بحث اصلی برگردیم. از حیوانات اهلی چند استفاده می شود. یکی از آنان، همان طور که حدس می زنید، حضور در حملات و شکار است. هر حیوان دارای توانایی های منحصر به فرد بوده و بسته به استراتژی مورد نیاز باید ازشان بهره برد.

به عنوان نمونه، گرگ می تواند شما را از خطرات پیش رو آگاه کند. پلنگ نیز برای حملات مخفیانه استفاده می شود. اگر از این کارها نیز خوشتان نمی آید باید خرسی را فرا خوانده و به دل دشمنان بزنید! قابلیت رها کردن این موجودات یا کشتن شان، برای استفاده از گوشت و پوست، نیز وجود دارد.

بر اساس ادعای یوبی سافت، نقشه بازی به بزرگی فارکرای 4 بوده و جزییات زیادی را در بر خواهد داشت. بسیار عالی، ولی بدون ماشین چگونه می توان مسیرهای طولانی را پیمود؟ سازندگان با واقف بودن به این موضوع، توانایی سوار شدن بر حیواناتی مانند: ماموت، ببر دندان خنجری و ... را به بازی اضافه نمودند. ویژگی یاد شده، یکی دیگر از نکات مثبت اهلی کردن موجودات است.

علاوه بر این، همانند گذشته، قابلیت Fast Travel [جا به جایی سریع از نقطه ای به نقطه دیگر] نیز در پرایمال حضور دارد. اگر به یاد داشته باشید، در قسمت های قبلی، با پیدا کردن برج های رادیویی دسترسی به مناطق بیشتر فراهم شده و بینشان عمل فست تراول صورت می گرفت.

به دلیل سفر به زمان گذشته، این بار بونفایرها [محلی که آتش روشن کرده و دور آن می نشینند] جایگزین برج های رادیویی گشته و کار آنان را انجام می دهند.

همان طور که بالاتر گفتیم، یکی از بزرگترین تغییرات بازی حضور سلاح های سرد مانند تیر و کمان، نیزه، گرز و ... است. علاوه بر این، با جمع آوری وسایل گوناگون می توانید اسلحه های مختلفی را به صورت دستی ساخته یا آن ها را ارتقا دهید.

طبیعتا چون در زمان گذشته سلاح های زیادی نبود، این قابلیت باید با تنوعش کمبود اسلحه را پوشش داده و گیمر را سرگرم نماید. البته بازخورد های اولیه بازی خود حاکی از بزرگ بودن این بخش هستند.

همچنین، برخی از سلاح ها با آغشته شدن به آتش، قوی تر می شوند. البته این عنصر طبیعت کارایی های مهم دیگری نیز خواهد داشت. به عنوان نمونه پرایمال دارای چرخه شب و روز است. برای روشنایی در شب مجبورید از مشعل استفاده کنید.

یکی دیگر از نکات جالب بازی، استفاده از منابع جمع آوری شده در ساخت و مدیریت قبیله است. به عنوان نمونه، در یکی از مراحل، شخصیت اصلی باید چوب و وسایل مورد نیاز ساخت دو کلبه را فراهم می نمود. در قبیله نیز شخصیت های خاصی وجود دارند که با بردن منابع برای آنان، قابلیت های جدیدی برای بازیکن آزاد می شود.

موسیقی بازی توسط Jason Graves نوشته شده. برای اطلاعات بیشتر، وی تجربه کار روی عناوین بزرگی مانند Until Dawn ،Dead Space و Tomb Raider را داشته و جایزه بفتا هم دریافت کرده است.

عنوان فارکرای پرایمال در تاریخ 23 فوریه [4 اسفند] برای پلتفرم های اکس باکس وان و پلی استیشن 4 عرضه می شود. 1 مارس [11 اسفند] نیز شاهد انتشار بازی برای رایانه های شخصی خواهیم بود.