بررسی بازی Minecraft Story Mode – Episode Two؛ پازل ناقص
استودیوی Telltale Games به آرامی در حال افول است و این حقیقت بر هیچ کس پوشیده نیست. این استودیوی پر کار امسال توانست با عرضه سری بازی Game of Thrones تا حدی موفق عمل کند ...
استودیوی Telltale Games به آرامی در حال افول است و این حقیقت بر هیچ کس پوشیده نیست. این استودیوی پر کار امسال توانست با عرضه سری بازی Game of Thrones تا حدی موفق عمل کند و به شهرت خود بیفزاید اما مشکل اینجاست که آن ها به صورت هم زمان روی پروژه های متعددی کار می کنند و ظاهرا هیچ تمرکزی روی عناوین مختلف خود ندارند.
با عرضه آخرین اپیزود Tales of Borderlands پرونده این بازی بسته شد و نمی دانیم که آیا برنامه ای برای عرضه فصل بعدی آن وجود دارد یا خیر. در همین حال، اپیزود نهایی Game of Thrones هم تا هفته ی دیگر عرضه می شود و Telltale Games مجال نفس کشیدن پیدا می کند. به نظر می رسد که به اتمام رسیدن ساخت چند پروژه عظیم، سبب شده که Telltale به سرعت عرضه اپیزود بازی هایش بیفزاید و حالا بعد از دو هفته، اپیزود دوم Minecraft Story Mode هم به انتشار رسیده.
همان طور که در بررسی اپیزود اول Minecraft Story Mode اشاره شد، هم چنان هدف Telltale از ساخت این سری بازی مشخص نیست و به نظر می رسد که صرفا جنبه درآمدزایی برای آن ها داشته است. ماینکرفت امروزه به یکی از بزرگ ترین فرنچایزهای تاریخ بازی های ویدئویی تبدیل شده و حتی همایش های چند روزه خاص خود را دارد.
بدون پرده باید گفت که اپیزود دوم بخش داستانی ماینکرفت، عملا هیچ حرفی برای گفتن ندارد و هیچ تجربه جدید و متفاوتی نسبت به اپیزود اول ارائه نمی کند. بی توجهی Telltale به عنوان خود و این حقیقت که آن ها در حال ساخت نسخه ای جانبی برای یکی از پرطرفدارترین فرنچایزهای روز هستند، سبب شده با ضعیف ترین عنوان استودیوی Telltale مواجه باشیم که در بهترین حالت، یک بازی متوسط به شمار می رود.
در ادامه این بررسی با دیجیاتو همراه باشید.
بزرگ ترین و قابل توجه ترین مشکل مجموعه Minecraft Story Mode این است که بازی داستان خاصی ندارد. در واقع انگار که سازندگان به راحتی این المان را کنار گذاشته اند و یا سرسری از آن عبور کرده اند. بگذارید روراست باشیم؛ بازی های Telltale هیچ وقت از لحاظ گیم پلی یا هر چیز دیگری، تحولی عظیم در صنعت بازی های ویدئویی پدید نیاورده اند و اگر داستان نداشتند، به راحتی از یادها می رفتند.
واقعا بازی هایی نظیر The Wolf Among Us یا The Walking Dead تا چه حد در بخش گیم پلی سرآمد بوده اند؟ تنها وجه برتری این دو بازی نسبت به بسیاری دیگر از بازی هایی که دائما عرضه می شوند در آن بود که داستانی گیرا داشتند. داستانی که سبب می شد عاشق بازی شویم و برای عرضه اپیزودهای بعدی، برای مدت های طولانی انتظار بکشیم. البته موضوع زمانی جالب می شود که بدانیم داستان بازی هایی نظیر دو بازی مذکور و یا Game of Thrones کاملا اقتباسی بودند و استودیوی Telltale در اولین تجربه داستان سرایی خود به طور کامل، به شکلی مفتضحانه شکست خورده است.
سازندگان بخش داستانی ماینکرفت به قدری نسبت به خود و فرنچایزی که از آن سو استفاده می کردند، اطمینان داشته اند که حتی زحمت نگارش یک داستان گیرا به خود نداده اند و صرفا در کوتاه ترین زمان ممکن، سعی بر ساخت پکیجی از المان های قابل تعامل داشته اند که بتوانید آن را یک بازی خطاب کنید.
عملکرد اپیزود اول بازی در بخش داستان بسیار ضعیف بود و گیمر به هیچ وجه درگیر آن نمی شد. اما با این حال، کورسویی از امید را می توانستیم در اپیزود اول مشاهده کنیم و برخی از المان های داستانی بازی مانند عوامل طنزآمیز و البته جمع بندی نهایی اپیزود، این امید را به ما می داد که شاید باید تا شکل گیری داستان منتظر ماند و احتمالا همه چیز خیلی بهتر پیش خواهد رفت.
اما درست در همان دقایق نخست اپیزود دوم پی می برید که امیدهایتان واهی بوده و هیچ چیز قرار نیست بهتر شود. حتی جالب اینجاست که اپیزود دوم کاملا عملکردی ضعیف تر نسبت به قبل دارد و با داستان آبکی خود، خیلی زود تر از آنچه که تصور کنید خسته تان می کند. اپیزود اول با تمام مشکلات اش، نوعی حس طنزآمیز و یا برانگیختن حس تعجب را با خود به همراه داشت و همین سبب می شد که تجربه یک ساعته بازی نسبتا قابل قبول باشد و حداقل، ناراضی از پای آن بلند نمی شدید.
اما گفتن چنین حرفی برای اپیزود دوم بازی اصلا آسان نیست. کل گیم پلی اپیزود دوم در طولانی ترین حالت، 50 دقیقه به طول می انجامد و در این 50 دقیقه، ذره ای احساس سرگرم شدگی نمی کنید. گیم پلی بازی هم همان طور که انتظار می رفت، دقیقا روندی شبیه به اپیزود اول دارد و قرار نیست که در آینده نیز تغییری در آن ایجاد شود.
هم چنان بخش عمده ای از بخش های بازی به کمک سیستم QTE یا دکمه زنی دنبال می شود که واقعا استفاده مکرر از آن، بعد از مدتی در ذوق مخاطب می زند. هم چنان باید روی این مسئله پافشاری کرد که جای خالی المان ساخت و ساز، که ماهیت فرنچایز ماینکرفت بر مبنای آن شکل گرفته، در بخش داستانی حس می شود و نبود چنین امکانی، یکی از بزرگ ترین نقاط ضعف بازی به شمار می رود.
نکته قابل توجه و مهم دیگر درباره اپیزود دوم بخش داستانی ماینکرفت این است که هم چنان به نظر می رسد که انتخاب های گیمر، نقشی اساسی در گیم پلی ایفا نخواهند کرد. البته چنین انتقادی به بازی های قبلی Telltale مانند The Wold Among Us هم شده بود و بعدا متوجه شدیم که داستان به شکلی جذاب به چند شاخه تقسیم شد.
اما مسئله درباره ماینکرفت این است که گیمر بعد از به اتمام رساندن دو اپیزود هم چنان هیچ انتخاب بزرگی ندارد و اگر تمام انتخاب های گیمر، به همین چیزهایی که در اپیزود نخست مشاهده کردیم محدود شود، احتمالا با داستانی به مراتب سطحی تر از آن چه تصور می شود مواجه خواهیم بود.
جمع بندی
بدون هیچ تعارف، زمان آن فرا رسیده که استودیوی Telltale از روندی که در پیش گرفته دست بردارد و به جای عرضه چند عنوان به صورت هم زمان، تمرکز بیش تری رو عناوین محبوب خود بگذارد. کیفیت بازی های Telltale به راحتی فدای کمیت می شوند و به نظر می رسد که آن ها نیز به جرگه بازی سازان پول دوست پیوسته اند.
موفقیت زودهنگام و بی دلیل استودیوی Telltale سبب شد که آن ها بیش از حد به کار خود غره شوند و حالا می توانیم پیامدهای این موضوع را به وضوح ببینیم. اپیزود دوم بخش داستانی میانکرفت، یکی از ضعیف ترین بازی های ساخته شده به دست Telltale است و به هیچ وجه ارزش تجربه کردن ندارد.
با توجه به اخبار منتشر شده، قرار است که اپیزود سوم بازی هم تا اواخر ماه میلادی جاری، یعنی احتمالا تا دو هفته دیگر، عرضه شود و باید دید که آیا استودیوی Telltale می تواند با انتشار این اپیزود بالاخره تکانی به خود بدهد یا خیر. البته با توجه به تجربه دو اپیزود اول، امکان تحقق چنین مسئله ای بسیار دور از ذهن است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
الان این داستان نداره؟ پس شما هیچی ازش متوجه نشدین
کی فکرش رو میکرد ماین رو انقدر خراب کنه.