ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

استراتژی رشد

۱۱ ایران؛ کمپینی متعلق به تمام مردم ایران

شاید بتوان گفت در خانواده ی بزرگ خیلی از ما حد اقل یک نفر معلول پیدا می شود. با این حال، هر چه در کوچه، خیابان، محل کار، مترو، مغازه و ایستگاه اتوبوس به دنبالشان بگردیم ...

پیام ادیب
نوشته شده توسط پیام ادیب | ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | ۲۰:۳۰

شاید بتوان گفت در خانواده ی بزرگ خیلی از ما حد اقل یک نفر معلول پیدا می شود. با این حال، هر چه در کوچه، خیابان، محل کار، مترو، مغازه و ایستگاه اتوبوس به دنبالشان بگردیم اثر چندانی از آنان نمی یابیم. به واقع می توان معلولین را «حاضرین غایب» جامعه ی ما نامید؛ بخش بزرگی از جمعیت که جایشان در میان ما خالی است. اما تا به حال از خودتان پرسیده اید علت این غیبت چیست؟ اساساً در مورد چه بخشی از جمعیت ایران صحبت می کنیم؟ سهم آنها از زندگی، شهر و کشور خودشان چقدر است؟ این عدم حضور در صحنه ی اجتماع چه تبعاتی برای آنان در پی دارد؟

پژوهش ها نشان داده اند یک فرد معلول چندین برابر بیشتر از یک فرد عادی در معرض خطر طرد شدگی از جامعه و افسردگی قرار دارد و این، خطر حضور کم رنگ آنان در جامعه را خیلی بیشتر می کند. نبود امکانات مناسب شهری و معابر بهسازی شده برای حضور این افراد، نقش پر رنگی در این نقصان دارد. از طرف دیگر، حتی اگر شهر ما هم برای این حضور مناسب بود، نوع نگاه و برخورد برخی از مردم با آنها تجربه ی تلخی برایشان رقم می زند که شاید هیچ گاه از خاطرشان نرود. در واقع، تجربه ی معلولین از این دست برخورد ها به احتمال قریب به یقین تاریک ترین بخش موضوع است.

مدتی است کسب و کار ها به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی خود، دست به حرکت هایی می زنند که از حوزه ی کسب و کار فراتر می روند و کل اجتماع را در بر می گیرند. یکی از این حرکت ها در راستای آگاهی رسانی درباره ی جمعیت معلول کشورمان به ابتکار همگام به راه افتاده است. کمپینی تحت عنوان ۱۱ ایران که هدفش آگاهی رساندن پیرامون قشر معلول کشورمان است. در ادامه سعی داریم شما را نیز با هدف ارزشمند این کمپین اجتماعی همراه کنیم.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

سمانه افتخاری ۳۰ سال سن دارد. تحصیلاتش کارشناسی شیمی کاربردی است و به همی پلژی سمت چپ بدن مبتلاست. او درباره ی تجربه ی شخصی اش از این معلولیت و تغییری که در این چند سال در احساسش رخ داده می گوید: «خیلی از مواقع این سؤال کلیشه ای به ذهن من آمده است که من چرا معلول شدم. حتی الان هم گاهی اوقات این سؤال برای من پیش می آید. اما من فکر می کنم در وجود من دو سمانه هست. یکی از شرایط گله مند است و دیگری سعی می کند با این واقعیت کنار بیاید. گاهی اوقات سمانه ی گله مند از سمانه ی واقع نگر پیشی می گیرد، اما هیچگاه اجازه نمی دهم این پیشی گرفتن به حدی برسد که جلوی پیشرفتم را بگیرد و بازدارنده شود. پیش از این شاید اگر کسی از من می پرسید مشکلم چیست با ترس و لرز پاسخش را می دادم اما الان کاملاً واضح می گویم مشکلم چیست. اتفاقاً دوست دارم به جای اینکه از تخیل خودشان کمک بگیرند از من در این باره سؤال کنند».

او علت این تغییر در روحیه اش را «حضور در اجتماع» و وارد شدن به بازار کار می داند و در این باره می گوید: «من فکر می کنم هر چقدر بیشتر در اجتماع حضور داشته باشید ترستان کمتر می شود. من خیلی مواقع به خاطر تسلطی که روی نرم افزار دارم به مشتری اجازه ی این تفکر را نمی دهم که اگر معلولیت نداشتم بیشتر می توانستم به او کمک کنم. خیلی از دوستان من می گویند برخورد جامعه با معلولین بد است. در صورتی که من فکر می کنم خود ما نباید به دیگران این اجازه را بدهیم. اگر من برخوردی منفعلانه داشته باشم جامعه هم به دنبال نقطه ضعف من خواهد گشت. نگاه اشتباه کارفرما ها برای استخدام و قضاوت از روی ظاهر یک بخش از این مشکل است و تلاش نکردن خود معلولان هم یک بخش دیگر. این رابطه ای دوطرفه است».

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

روحیه ی ستودنی خانم افتخاری نباید ما را از درک تجربه ی تلخی که میان کلمات امیدوارانه و استوارش مخفی شده باز بدارد. به راستی جامعه ی ما با فرد معلول چه برخوردی می کند که سمانه افتخاری باید احساس کند جامعه به دنبال نقطه ضعف اوست؟ پاسخ این سؤال شاید پاسخ بسیاری از سؤالات دیگر ما از جمله علت غیبت معلولان کشورمان در صحنه ی اجتماع را هم بدهد و کمی ما را به فکر فرو ببرد. اما پیش از آن یک سؤال کلیدی هست که باید پاسخ داده شود.

به واقع راجع به چه تعداد از هموطنانمان صحبت می کنیم؟

آمار های جهانی نشان می دهند چیزی حدود ۱۵ درصد از جمعیت کل جهان با نوعی معلولیت زندگی می کنند و این در حالی است که در سال های پیش رو با رشد جمعیت جهان، روز به روز بر تعداد آنان افزوده می شود. اغلب کسانی که با معلولیت زندگی می کنند به خدمات درمانی، فرصت تحصیل، و فرصت استخدام «دسترسی برابر» ندارند.

در کشور ما متأسفانه آمار دقیقی از تعداد معلولان و شدت معلولیت آنها وجود ندارد و اغلب اظهار نظر ها در این مورد تخمینی و بر حسب آمار ارائه شده از سوی مراجع مختلف جهانی و داخلی تنها «برآورد» شده اند. یحیی سخنگویی، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی در سال ۹۳ درباره ی آمار معلولان در کشور به جام‌جم گفته است: «آمار دقیقی از معلولان در کشور وجود ندارد، مرکز آمار در این حوزه کاری کرده و اطلاعات آن ناقص است، دانشگاه بهزیستی نیز چند سال پیش اطلاعاتی جمع‌ آوری کرد، اما باز هم جوابگوی نیازها نیست».

اما در اظهار نظری تازه تر، مدیرکل دفتر توانمندسازی معلولان سازمان بهزیستی کشور در گفتگو با ایسنا گفته است «۱۱ درصد» از جامعه ی ما دارای درجاتی از معلولیت خفیف، متوسط و خیلی شدید هستند. همین اظهار نظر را کافی است در کنار آمار جمعیت مرکز آمار ایران قرار دهیم که به تازگی از مرز ۷۹ میلیون نفر عبور کرد. به این ترتیب به رقم «هشت میلیون و ششصد و نود هزار نفر» می رسیم. به راستی با این هشت میلیون و ششصد هزار نفر چقدر نامهربان بوده ایم که هیچ کجا نمی بینیمشان؟ صحبت بر سر چند هزار و یا حتی چند صد هزار نفر نیست؛ صحبت بیش از هشت میلیون نفر است.

فضاهای شهری ما چقدر امکانات در اختیار معلولین می گذارند؟

شاید هیچ کدام از ما نتوانیم احساس حقیقی یک معلول را در مواجهه با امکانات نابرابر توصیف کنیم. خانم افتخاری در این باره می گویند: «معلولیت من خیلی شدید نیست اما بحث عدم مناسب سازی شهری برای معلولین بسیار جدی است. تصور کنید همین ساختمان نوساز که با مجوز شهرداری ساخته شده در ظاهر آسانسور و شرایط خوبی دارد. اما همان پنج پله ی دم در برای کسی با معلولیت جسمی مشکل ساز است و محدودیت محسوب می شود. خیلی از دوستان من با وجود تحصیلات، به خاطر معلولیت و عدم وجود امکانات مناسب برای تردد شهری مجبور هستند در منزل بمانند. برای مثال خود دستگاه های اتوبوس که از خارج وارد می شوند برای معلولین کاملاً مناسب سازی شده اند اما ایستگاه های اتوبوس که در داخل کشور ساخته می شوند هیچ تناسبی با محدودیت های حرکتی معلولین ندارند. با این حال خیلی از افراد با دیدن جایگاه ویژه ی معلولین در اتوبوس ها تعجب می کنند. علتش این است که این دید را ندارند که افرادی مثل من هم وجود دارند».

دسترسی برابر؛ فرصتی که از جامعه ی معلولین کشور گرفته می شود

مسأله ای که همواره در مورد معلولین وجود داشته است این است که اگر خوش شانس باشند، در زمینه ی تحصیل خیلی از افراد و مؤسسات حمایت های لازم را از آنان به عمل می آورند. اما با پایان یافتن دوره ی تحصیل مشکل اصلی آنان یعنی پیدا کردن شغل آغاز می شود. یا خودشان به توانایی هایشان ایمان ندارند، یا مراکزی که برای پیدا کردن شغل به آنجا مراجعه می کنند. همین مسئله حتی باعث می شود انگیزه ی لازم برای نگاه به آینده و پیشرفت از آنان گرفته شود.

در این تاریکی اما گهگاه بارقه هایی از امید نیز به چشم می خورد. مؤسسات و نهاد های خیریه مدتهاست به صورت خودجوش به حمایت از جمعیت توان یاب کشورمان می پردازند و در زمینه ی توانمندسازی آنها قدم های خوبی برداشته اند. رویداد «آینده ی بهتر» از این جمله فعالیت های درخشان بوده است.

خانم افتخاری در ادامه ی صحبت هایش توضیح می دهد که چطور از طریق مؤسسه ی نیکوکاری رعد با کلاس های آینده ی بهتر آشنا شد و در آنها شرکت کرد. او می گوید: «من پیش از آن جاهای دیگری هم کار کرده بودم اما شرایط هیچکدام ایده آل نبود. در این کلاس ها بود که متوجه شدم کجاها اشتباه کرده ام؛ مثلاً در رزومه نوشتن یا جلسه ی مصاحبه. این اشتباهات باعث می شد نتوانم مهارت هایم را به فرد مصاحبه کننده درست منتقل کنم. تجربیات این کلاس ها آنقدر برای من مفید بود که سعی کردم آنها را با دوستانم نیز به اشتراک بگذارم. از آنجا به مؤسسه ی همگام معرفی شدم، و اواخر مرداد ۹۳ برای مصاحبه به چارگون رفتم و در شهریور ماه در سمت پشتیبانی اتوماسیون اداری به استخدام رسمی چارگون درآمدم». گفتنی است شرکت چارگون در حال حاضر ۲۳۸ پرسنل دارد که از این تعداد ۷ نفر دارای معلولیت هستند.

توانمند سازی معلولان و آگاه سازی جامعه؛ دو بال یک پرنده

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

چندی پیش بود که دامور درویشی، مدیرعامل موسسه خیریه همگام، در پنجمین گردهمایی سالانه ی مشتریان چارگون، به تشریح برنامه‌های این مؤسسه از جمله برنامه ی «آینده ی بهتر» برای ورود قدرتمند معلولین به بازار کار و حرکتی تحت عنوان «کمپین ۱۱ ایران» برای جلب توجه جامعه نسبت به مشکلات اجتماعی، شغلی، شهری و سایر معضلات معلولین پرداخت. وی ضمن دعوت از مشتریان چارگون برای حمایت از این کمپین گفت: «۱۱ درصد از جمعیت ایران دچار معلولیت هستند که متاسفانه به دلایل مختلف از جمله نوع نگاه مردم، فقدان امکانات مناسب شهری، فرهنگی و ورزشی و ... در اجتماع کمتر دیده می‌شوند».

سمانه افتخاری در همین راستا می گوید: «من پیش از این در سازمان های مردم نهادی فعالیت می کردم که به همین دلیل افراد معلول زیادی در آنها حضور داشتند. اما همیشه دوست داشتم جایی فعالیت کنم که فرصت پیشرفت داشته باشم و بتوانم استعداد هایم را نشان دهم. خوشبختانه اینجا جزو معدود جاهایی بود که نسبت به ظاهر فیزیکی من قضاوتی نکردند. خیلی از جاهایی که من برایشان رزومه می فرستادم وقتی با من مواجه می شدند احساس می کردم در قضاوتشان از توانایی های من تأثیر می گذارد. تا جایی که خیلی از کارفرما ها در اعلامیه ی خود روی «ظاهر» تأکید ویژه ای دارند».

همینجا از خلال صحبت های ایشان، داخل پرانتز گریزی می زنیم به شرایط عمومی استخدام در سازمان تأمین اجتماعی که بند ۶ آن می گوید: «داشتن سلامتی جسمی و روانی و عدم اعتیاد به مواد مخدر».

۱۱ ایران چه می خواهد به ما بگوید؟

Capture

با وجود اینکه هر یک از ما روزانه برخورد زیادی با قشر معلولان نداریم، تعداد آنها بسیار زیاد است. همه ی اینها باید باعث شود به این فکر بیافتیم که هر کدام از ما چه کار می توانیم برای بهبود این اوضاع انجام دهیم. این کمپین به همه ی ما یادآوری می‌کند معلولین بخش بزرگی از جامعه ی ما را تشکیل می‌دهند؛ بخشی که به دلیل معضلات فرهنگی، اجتماعی و نبود امکانات مناسب شهری و شغلی، در میان ما کمتر دیده می‌ شوند. این در حالی است که معلولیت بخشی از شرایط جسمانی انسان است و تقریباً همه ی ما در برهه ای از زندگی خود برای همیشه یا به صورت موقت به نوعی معلول خواهیم شد. با این حساب ما برای برداشتن موانعی که بر سر مشارکت و حضور معلولان وجود دارد وظیفه ای اخلاقی بر دوش خود داریم.

سمانه افتخاری درباره ی این کمپین می گوید: «من فکر می کنم همین که حساسیت عمومی را به سمت این موضوع جلب کند کار بزرگی است. تکرار شدن این موضوع و مطرح شدن آن باعث بیشتر شدن حساسیت عمومی می شود و باعث می شود افراد بیشتری به این موضوع فکر کنند که واقعاً این ۱۱ درصد کجا هستند؟ من این را می دانم که این ۱۱ درصد به خاطر فراهم نبودن شرایط جامعه، در خانه هایشان حبس هستند».

۱۱ ایران؛ کمپینی متعلق به مردم ایران

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

شاهین طبری، رئیس هیئت رئیسه ی چارگون اعتقاد دارد «با این آمار، از هر ۱۰ نفر باید شاهد یک نفر با نوعی معلولیت باشیم، اما اینگونه نیست. بنای ما در مرحله ی اول این کمپین آگاه سازی پیرامون این موضوع است که ۱۱ درصد از مردم ما معلول هستند، با این حال خیلی کمتر در جامعه دیده می شوند. افراد زیادی در پیشبرد این پروژه به ما کمک کرده اند. ما هم علاقه داریم صرفاً ابتکار آن به نام ما باشد. جدای از این ابتکار، باقی کمپین متعلق به مردم ایران است. در حال حاضر مردم ما نسبت به این موضوع آگاهی درستی ندارند. هدف ما از در این مرحله این است که جامعه نسبت به حضور کمرنگ معلولان در جامعه آگاه شود تا هر کسی به هر نحوی که می تواند در بهبود شرایط سهیم شود. اما در نهایت ایده آل چنین کمپینی این است که دولت و کسانی که تصمیم گیرنده هستند و معمولاً بر اساس خواسته های مردم تصمیم می گیرند دست به کار شوند. ما فکر می کنیم این آگاهی در نهایت به عمل منتج خواهد شد. برآورد ما این است که این آگاهی رسانی در نهایت به مطالبه گری می رسد و تبدیل می شود به خواسته ی مردم».

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

او در ادامه ی صحبت های خود می گوید: «اشتباهی که در حال حاضر وجود دارد این است که مردم به خاطر کوتاه های موجود خود را مقصر نمی دانند و دولت را مقصر می دانند. مشکل ما مشکل متناسب سازی نیست. خیلی جاها برای معلولین متناسب سازی هایی شده اما نبود این فرهنگ باعث می شود مردم از آن استفاده ی درستی نکنند. تجربه ی ما نشان می دهد اولین چیزی که باید شکسته شود این تصور است که این مسئله ی دولت است. این تنها مسئله ی دولت نیست، این مسئله ی همه ی ماست. امیدواریم افراد و شرکت های مختلف بتوانند از این کمپین حمایت کنند. حمایتی که به دنبال آن هستیم حمایت مادی نیست. برای انجام دادن برخی کارها مشکل مالی آخرین مشکل است. مشکل اصلی نگاه افراد جامعه است».

کدام نگاه باید اصلاح شود؟

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

سمانه افتخاری به عنوان حرف آخر می گوید: «من نمی توانم آرزو بکنم فرد معلولی در جامعه وجود نداشته باشد. اما آرزو می کنم جامعه به آن سطح از توانایی برسد که هیچ کس صرفاً به خاطر معلولیت جسمی خود دچار محرومیت نشود. من فکر می کنم جامعه برای بستر سازی مناسب بیشتر از معلولین دچار معلولیت است. رابطه ی میان مردم و دولت در این میان دوطرفه است. مثلاً در حال حاضر یکی از شرایط استخدام در سازمان تأمین اجتماعی سلامت جسمی کامل است. در پروژه های مختلف عمرانی نیز که هر روز بر تعدادشان افزوده می شود هیچ تدبیری برای معلولین اندیشیده نمی شود. این محدودیت فقط برای معلولین نیست. سالمندان هم با همین مشکلات مواجه اند به خصوص که جامعه ی ما در حال پیر شدن است و مثلاً مترو اصلاً برای استفاده ی همه مناسب نیست».

Print

از یاد نبریم که ایران، ایران همه ی ماست. ۱۱ درصد از روح و جسم ما نیاز به توجه بیشتری دارد. ۱۱ درصد از من و تو باید از کنج خانه ها بیرون بیاید و در میان جمع احساس امنیت و آرامش داشته باشد. بیش از هشت میلیون نفر از ما هر روز زیر بار نگاه های سنگین و فرصت های نابرابر پشتش خم تر از پیش می شود. جای خالی بیش از هشت میلیون نفر در ذهن این شهر ها و کوچه ها خالی است. هر روزی که می گذرد اندکی با خودمان مهربانتر باشیم. هر روزی که می گذرد به کسی بگوییم که ۱۱ درصد از ما کنج خانه ها مانده اند. یادمان نرود، این ۱۱ درصد خود ما هستند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (6 مورد)
  • مانی
    مانی | ۱۵ بهمن ۱۳۹۴

    بدترین درد یک معلول اینه که هیچ کس نمیتونه درکش کنه برای همین تو خونه میمونه.میری تو خیابون هرکی از کنارت رد میشه سریع شروع میکنه به شکر کردن خدا! حتی نگاه مردم هم آزار دهندست.تمام خیابون نگاهشون رو تو هستش انگار چی دیدن بعضی ها هم انقدر زیاد ترحم میکنن که بیشتر آزارت میدن فکر میکنن گدا هستی!زود دست به جیب میبرن پول در بیارن!
    کمپین عالی هستش اکثر افراد معلول از نظر مالی در وضع ناجوری هستن و خرج و مخارج زیادی هم دارن کار هم که براشون پیدا نمیشه.دردشون چند برابر میشه.وضع معابر شهری خیلی داغون هستش شما حتی اگه سالم هستید یک روز فقط برای درک بیشتر رو ویلچر بشینید برید خیابان خودتون خیلی چیزا دستتون میاد

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی