بررسی بازی God of War ؛ جایی برای خدایان نیست
شمار دفعاتی که به خاطر نسخه های قبلی سری گاد آو وار با دوستان و همکارانم بحث کرده ام از دستم در رفته؛ گاد آو وار همواره یکی از نمادین ترین فرنچایزهای پلی استیشن بوده ...
شمار دفعاتی که به خاطر نسخه های قبلی سری گاد آو وار با دوستان و همکارانم بحث کرده ام از دستم در رفته؛ گاد آو وار همواره یکی از نمادین ترین فرنچایزهای پلی استیشن بوده و پتانسیل های شگرفی برای گسترش داشته اما برای سالیان طولانی، سانتا مونیکا ترجیح داد آن را در همان قالب و فرمت نوجوان پسند و بی مغز نگه دارد. کشتن خدایان یونان و قلع و قمع شان همواره سرگرم کننده بوده، قطعاً، اما به خاطر ذات بازی و داستان هم که شده باید بلوغ بیشتری وجود می داشت.
- سازنده: Santa Monica Studio
- ناشر: Sony Interactive Entertainment
- پلتفرم: پلی استیشن 4
انقلاب، تکامل، رستگاری، می توانید نامش را هرچیزی که دوست دارید بگذارید؛ کریتوس نیازمند چنین چیزی بود. در دنیایی که داستان های آینده نگرانه مخاطب و طرفدار بیشتری نسبت به داستان های اساطیری دارند و کمتر شاهد این دست از عناوین هستیم، بهره گیری حداقلی از خدایان یونان و استفاده از آنها به عنوان شخصیت هایی عمدتاً تک بعدی که صرفاً مثل یک اسباب بازی برای سگی وحشی هستند که می خواهد آنها را تکه و پاره کند، گناهی نابخشودنی بود.
تا اینکه God of War از راه رسید؛ ریبوتی بر جهان خدای جنگ که دقیقاً ریبوت نیست اما بستری عالیست برای گنجاندن تمام آن پختگی هایی که سال ها منتظرش بودیم. کریتوس دیگر آن خدای سابق نیست، گذر زمان و آرامشی که از انتقامجویی هایش حاصل نشد او را به پیرمردی خردمند تبدیل کرده؛ پیرمردی که بیشتر از سابق تعمق می کند، بیشتر از سابق به اطرافیان اهمیت می دهد و بیشتر از سابق تاثیر جانکاه اشتباهات پیشین را درک کرده.
او که در پی آرامش از سرزمین اسپارتا خارج شده و میدگارد را برای سکونت برگزیده، همسری فداکار از میان میرایان برای خود انتخاب کرده و حاصل این ازدواج، پسرکی به نام آترئوس است که پس از مرگ مادر، باید با پدری سختگیر که در بسیاری از اوقات کودکی اش در خانه حضور نداشته ارتباط برقرار کند؛ رابطه ای که گاهی شکلی دیکتاتورانه به خود می گیرد و آترئوس را به ستوه می آورد، اما در لایه های زیرین آن عشقی عمیق به چشم می خورد.
همین داستان مبتکرانه، بستر را برای آشنا شدن با جنبه های دیگر شخصیت کریتوس مهیا کرده. در واقع برای اولین بار در این سری شاهد رفتارهایی از سوی خدای جنگ هستیم که نشان می دهد او هیچوقت به آن سنگدلی که تصور می شده نبوده و البته جنبه هایی از شخصیت اش را می بینیم که نشان می دهد او حالا سعی دارد خدای بهتری باشد؛ البته شاید نه به آن شیوه رایجی که انتظارش را دارید، بلکه به همان شیوه اساطیری که در آن «مردها باید مرد باشند».
رابطه کریتوس و آترئوس و داینامیک میان آنها بدون ذره ای تردید الهام گرفته از تجربه خارق العاده ای است که ناتی داگ با The Last of Us ارائه کرد و شباهت ها و تاثیرهایی که گاد آو وار از شاهکار دیگر استودیوی سونی گرفته غیرقابل انکار است؛ مردی سالخورده و دنیا دیده با کودکی کله شق راهی سفری بزرگ می شود و در این مسیر، گاه اتفاقاتی رخ می دهد که ارتباط میان این دو را عمیق تر می کند و گاه چالش هایی در ارتباط میان این دو به وجود می آورد.
آترئوس و کریتوس که وارد سفری به سمت مرتفع ترین قله میدگارد شده اند تا آخرین آرزوی مادر و همسر فقید خود را برآورده کنند، در این راه از قلمروهای متعددی عبور می کنند و به گیمر هم فرصتی داده شده تا از برخی از افسانهای ترین قلمروهای نورس مانند هِلهایم و آلفهایم دیدن کند. در این بین میدگارد، به عنوان مرکز جهان اساطیر نورس، خود منطقه ای بسیار وسیع و اصطلاحاً Open-Ended است؛ به این معنا که فعالیت های غیرخطی زیادی در آن وجود دارد که با هر ترتیبی می توان به آنها رسیدگی کرد اما در عین حال، داستان روندی از پیش معین را دنبال می کند.
برخلاف آنچه که هنگام مواجهه اولیه با «درخت جهان» به نظر می رسد، در این ماجراجویی از تمام قلمروهای نورس عبور نخواهید کرد؛ زیرا عبور و مرور میان برخی از این قلمروها توسط اودین، سرکرده ایزدهای نورس قدغن شده است. سایر قلمروهای در دسترس هم بیش از آنکه در خدمت آزادی عمل گیم پلی باشند، در خدمت داستان بوده اند و تنها زمانی گذرتان به آنها می افتد که داستان ایجاب کند. البته ذکر این نکته ضروری است که بازی دو قلمرو اضافه دارد که بعد از اتمام داستان، می توانید برای عبور از چالش های مختلف یا پیدا کردن آیتم های قابل جمع آوری به آنها سر بزنید.
همین محدودیت در قلمروهای بازی، درباره کاراکترهایی که با آنها ملاقات می کنید هم مصداق دارد. بسیاری از شخصیت هایی که ممکن است منتظر مواجهه با آنها باشید در بازی حضور کمرنگی دارند و در عوض مانور داستان روی کاراکترهای کم تر شناخته شده نورس و ایجاد بستر برای نسخه های بعدی بوده که بدون تردید در راه هستند.
با این حال اشتباه نکنید، در هر صورت God of War میزبان مجموعه ای از کاراکترهای بسیار پخته و دوست داشتنی است که همگی به زیباترین شکل ممکن شخصیت پردازی شده اند. فریا، جادوگر دوست داشتنی و دلسوز، براک و سیندری، برادران خل و چل دورف و آترئوس کاراکترهایی هستند که بیشترین زمان را با آنها سپری می کنید و در این بین با بدمن هایی هم ملاقات خواهید کرد که انگیزه هایی بسیار منطقی برای مواجهه با شما دارند؛ بنابراین از لحاظ منطق، با داستانی تماماً فکر شده طرف هستید که به خوبی در افسانه های نورس جای می گیرد.
گاد آو وار جدید نکات مثبت زیادی دارد که احتمالاً می توان ساعت ها درباره هرکدام صحبت کرد، اما بزرگ ترین و چشمگیرترین تفاوت در ژانری که بازی از آن پیروی می کند ظاهر می شود. در حالی که نسخه های قبلی ترکیبی متعادل از اکشن بسیار پر زد و خورد و حل پازل به همراه دوربینی ثابت بودند، گاد آو وار جدید پایبندی بیشتری به ژانر اکشن سوم شخص دارد و چاشنی هایی از نقش آفرینی را نیز در خود جای داده که همگی مثل تار و پود در یکدیگر تنیده اند و جامه ای بسیار زیبا را شکل داده اند.
تغییراتی که آخرین نسخه از این سری به همراه آورده، به مراتب بیشتر از اضافه شدن صرف یک کاراکتر همراه و تغییر محل قرارگیری دوربین است و به تبع تمام این ها، سبک مبارزات به کلی دگرگون شده است. هم کریتوس و هم آترئوس در ابتدا توانایی های بسیار محدودی دارند. مبارزه با کریتوس در ابتدا به دو نوع حمله سبک و سنگین با تبر Leviathan، حمله با دستان خالی، دفاع با سپر و پرتاب تبر محدود می شود و آترئوس هم صرفاً با فرمان گیمر تیرهایی نه چندان کاری را به پیکر دشمنان می زند. اما به مرور زمان، متغیرهای فراوانی در گیم پلی شروع به خودنمایی می کنند که گستره عظیمی از حرکات را به این مبارزات به ظاهر تکراری اضافه می کنند.
هر کدام از تجهیزات کریتوس و نیز کمان آترئوس، درخت مهارت عظیمی دارند که قابلیت ها و توانایی های متعددی را در دسترس قرار می دهند. جدا از اینکه این مهارت ها متغیرهای مبارزه را افزایش می دهند، با آپگرید توانایی های آترئوس می توانید داینامیک کارآمدتری میان او و کریتوس به وجود بیاورید که لذت مبارزات را دوچندان می کند. به عنوان مثال اگر دشمنی که آترئوس به روی شانه های او پریده را به هوا پرتاب کنید، آترئوس با جهیدن در آخرین لحظه و پرتاب تیری به سمت دشمن بخت برگشته، کار را یکسره می کند.
اما این تنها یک مثال از شیوه های متعددی است که می توان در مبارزه به کار گرفت و ضمناً همه چیز به همین جا محدود نمی شود. آیتم های شخصی سازی کریتوس هم عامل دیگری هستند که مجدداً حرکات جدیدی را به بازی اضافه می کنند. زره و تجهیزات مبارزه کریتوس به صورت تمام و کمال قابل شخصی سازی اند و هرکدام از این تجهیزات می توانند حامل یک یا چند آیتم پاور آپ به نام Enchantment و Talisman باشند که یا نوار توانایی های کریتوس را دستخوش تغییر می کنند یا با فشردن دکمه ای خاص، یک حرکت را میسر. بنابراین حدس این موضوع کار سختی نیست که بسته به سلیقه گیمر، رویکردهای کلی مبارزه می تواند تا چه حد متغیر باشد و این یکی از مسائلی است که زیبایی نبردها را دو برابر کرده.
تفاوت اجتناب ناپذیر و مثبتی که دوربین روی شانه در گیم پلی گاد آو وار به وجود آورده در دو موضوع کلی نمود پیدا می کند؛ نخست کاهش تعداد دشمنانی که به صورت همزمان با آنها مبارزه خواهید کرد و دوم استراتژیک تر شدن مبارزات. در حالی که دوربین ثابت نسخه های قبلی امکان مواجهه با خیل عظیمی از دشمنان و البته اسپم کردن دکمه های حمله به جای دقت به خرج دادن را مهیا کرده بود، زمان بندی و زیر نظر داشتن دشمنان در God of War بسیار مهم تر از قبل شده است و اگر مشغول مبارزه با دشمنی قدرتمند باشید، یک حرکت اشتباه معمولاً بهایی سنگین به همراه دارد.
حقیقت اینجاست که عادت کردن به شیوه مبارزه کریتوس در ساعات ابتدایی می تواند واقعاً دشوار باشد و طی این زمان، بارها احساس دست و پا چلفتگی خواهید کرد؛ روش های مختلف برای مبارزه وجود دارد، برخی دشمنان در برابر برخی حرکات مصون هستند و دفاع در لحظه آخر معمولاً آنطور که باید انجام نمی شود. اما هرچه از بازی می گذرد، مهارت هایتان به شکلی ناخودآگاه بهبود می یابد و بعد از مدتی آنچنان لذتی از مهارت خود خواهید برد که نمونه اش را هیچوقت ندیده اید؛ البته این حس رضایت تا حدی به مکانیزم های گیم پلی (مثل امکان پرتاب تبر کریتوس و فرا خواندن مجدد آن) و جذابیت های بصری بازی هم مربوط می شود و احتمالاً مهم ترین دستاورد سانتا مونیکا، استفاده از دستاویزهای گوناگون برای برانگیختن چنین حسی در گیمر باشد.
و بعد از این ها نوبت به نقش آترئوس در مبارزات می رسد که به اندازه نقش اش در داستان مهم است. به لطف بهبودهای هوش مصنوعی در سخت افزارهای فعلی و تجربیاتی که با الی در The Last of Us و نادین در Uncharted: Lost Legacy به دست آمده، آترئوس ایده آل ترین همراهی است که می توانید در نبرد با دشمنان داشته باشید. برخلاف الی خبری از حرکات احمقانه نیست و هیچوقت احساس نمی کنید که مجبور به بچه داری هستید؛ آترئوس به خوبی در تک تک مبارزات جای گرفته و بیشتر از آنکه المانی فانتزی باشد، عنصری حقیقتاً کارآمد است.
عظمت جهان گاد آو وار زمانی ملموس می شود که با آترئوس سوار قایق می شوید و سری به گوشه و کنارهای میدگارد می زنید. نسخه های قبلی روندی کاملاً خطی داشتند و معمولاً تنها زمانی از مسیر اصلی منحرف می شدید که به دنبال باز کردن گنجینه های خاصی بودید. اما در گاد آوار جدید کم پیش نمی آید که برای گشت و گذاری کوتاه از مسیر داستان دور شوید و ساعت ها بعد خود را در حالی بیابید که ماموریت اصلی را پاک فراموش کرده اید.
فعالیت های بی شماری در جهان بازی وجود دارد و اگر اندکی کنجکاوی به خرج دهید، معمولاً پاداش های فراوانی در قالب آیتم های شخصی سازی، پول رایج داخل بازی، پازل های واقعاً سرگرم کننده و ساید کوئست های درگیرکننده دریافت می کنید. اما پاداش بزرگ تر و سخاوتمندانه ای که سانتا مونیکا در صورت کنجکاوی به شما می دهد، دیالوگ هایی است که در این لحظات میان کریتوس و آترئوس رد و بدل می شود و از دست دادن آنها اشتباهی بزرگ است.
از آن جایی که لحظات غیر مبارزه ای معمولا موزیک متنی ندارند، سکوت حاکم بر فضای بازی باید با مکالمات میان آترئوس و کریتوس پر می شده و دیالوگ های بی نظیری که برای این لحظات تعریف شده در کنار صداگذاری قدرتمند هر دو کاراکتر، این احساس را القا می کند که روی ثانیه به ثانیه بازی فکر شده و هیچوقت حتی به ذهنتان خطور هم نمی کند که در حال اتلاف وقت هستید. این مکالمات برای روایت داستان به صورت کلی تر هم اهمیت شایانی دارند و اگر بخواهید بازی را صرفا در مسیر خطی و از پیش تعیین شده اش دنبال کنید، یقین داشته باشید که بسیاری از جزییات ظریف داستان و گیم پلی را از دست داده اید.
همانطور که پیشتر هم در مطلب اشاره کردم، گاد آو وار از آن بازی هایی است که می توان تک تک المان هایش را برای ساعت ها کند و کاو کرد؛ اما خوشبختانه گاد آو وار در دسته ای دیگر از بازی ها هم قرار می گیرد: بازی هایی که نیازی به تمجید مفصل ندارند و خود گویای همه چیز هستند. گاد آو وار جدید به بلوغ رسیده، ژانر خودش را از نو تعریف کرده، جلوه های بصری فوق العاده ای مقابل چشمان تان قرار می دهد که هیچوقت مشابه اش را ندیده اید و به گونه ای به پایان می رسد که می دانید باید منتظر حداقل یک سه گانه جدید باشید.
همه چیز در غایی ترین حالت خود قرار دارد و توجه دیوانه کننده به جزییات، مسعود فراستی درون هر منتقدی را از پای در می آورد. اینطور نیست که هیچ اشکالی وجود نداشته باشد، چه بازی دیگری می شناسید که هر از چندگاهی یک مشکل کوچک یا بزرگ در آن ظاهر نشود؟ اما تصویر بزرگ تری که سانتا مونیکا از آینده فرنچایز گاد آو وار ارائه کرده به قدری دوست داشتنی و نویدبخش است که مشکل گاه و بی گاه دوربین یا پیچیدگی منوها هیچ اهمیتی در برابرش ندارند. گاد آو وار جدید نسلی تازه از بازی های ویدیویی را بنیان گذاشته است، از دستش ندهید.
- تبدیل شدن گاد آو وار از فرنچایزی نوجوان پسند به فرنچایزی با مفاهیم و اهداف جدی
- خروجی بصری باورنکردنی بازی حتی روی مدل سالخورده پلی استیشن 4
- روایت بی بدیل داستان و ارتباط میان کریتوس و آترئوس
- فاصله گرفتن بازی از روند کاملا خطی سابق و ارائه جهانی وسیع
- محتویات بسیار زیاد که در شخصی سازی کریتوس و ماموریت های جانبی نمود پیدا می کنند
- بیش از 25 الی 30 ساعت گیم پلی خالص که حتی ثانیه ای از ریتم نمی افتد
- نکته ای وجود ندارد که اهمیتی داشته باشد
- این مطلب با همکاری فروشگاه 205Store تهیه شده است. برای تهیه کنسول و بازی ها می توانید این فروشگاه را در تلگرام (store205@) یا وبسایت Infikala دنبال کنید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من هیچوقت از سری بازی God of War خوشم نمیومد چون به نظرم کریتوس تو سری های قبلی (به خصوص قسمت سوم) ،یه عوضی به تمام معنا بود که فقط خداها و اساطیر یونان باستان رو میکشت! ولی این قسمت جدید رو اکثر گیم پلی بازی مخصوصا پایانش رو تو یوتوب دیدم و به نظرم خیلی فرق کرده،واقعا متفاوته،اصلا میشه گفت به کلی تغییر کرده! بازی از نظر داستانی و زاویه دوربین و روند بازی فوقالعاده شده،اگه بگم بهترین بازی کل تاریخ PS که تا حالا اومده،چیز بی راهی نگفتم، با اینکه من خودم طرفدار ایکس باکس و پلتفرمشم ولی حقیقتا این بازی منو مجذوب خودش کرد،تبریک به طرفدارای PS، حالشو ببرید.
دوست عزیز gow یک بازی معمولی نیست کلی سورپرایز و داستان غنی داره باورت میشه من حتی یوتیوب و اینستا رو کلا برای جلوگیری از اسپویل پاک کردم و نقد وبررسی ها هم مثل همین پیج بدون عکس لود میکنم و فقط نمراتو میبینم لعنت به این قیمت دلار آخه یه بازی 300 تومن؟؟؟!! درس و دانشگاه هم ازون ور، خیلی از دوستان گیمر هم که دانش آموز و کنکوری هستن از من میشنوی کلا اخبار بازی رو فعلا دنبال نکن اصلا فرض کن وجود نداره، با این وضع و غیر حرفه ای بدن بعضی سایتای داخلی و خارجی ممکنه کل بازی اسپویل بشه بره
سایت زوم.جی هم تو بررسیش عکساش و ویدیوش اسپویل زیاد داشت آقای نویسنده اینجا هم مثل اینکه هنوز درک نکرده بیش از 90 درصد گیمرا تو ایران به دلیل قیمت بالا نتونستن بازی رو تجربه کنن. من که فقط سریع اسکرول کردم پایین نمرشو ببینم که نمره کاملا بجا و درستی دادن کاش تو انتخاب عکسا دقت میکرد
سوالی پیش اومده بر اساس ویدیوی نگاه اولیه که تو سایت گذاشتید ؟! بالاخره ۹۵ بهتره یا ۸۵؟!