روایت ناگفته طاقچه؛ یک کتابفروشی نزدیک
چرخش روزانه در توییتر باعث میشود متوجه شوید یکی از کتابهای مورد علاقهتان ترجمه شده. چند راه برای خرید آن دارید؛ شالوکلاه کنید و به نزدیکترین کتابفروشی به محل سکونت خود بروید به امید موجود ...
چرخش روزانه در توییتر باعث میشود متوجه شوید یکی از کتابهای مورد علاقهتان ترجمه شده. چند راه برای خرید آن دارید؛ شالوکلاه کنید و به نزدیکترین کتابفروشی به محل سکونت خود بروید به امید موجود بودن آن، یا خرید آنلاین از خود انتشارات که باعث میشود دست کم بین چند روز تا دو هفته انتظار کتاب را بکشید. در این میان اما راه منطقیتری هم وجود دارد، یا البته در بیشتر اوقات میتواند وجود داشته باشد: استفاده از پلتفرمهای نشر آنلاین؛ پلتفرمهایی مانند طاقچه، فیدیبو یا کتابراه و خرید یک نسخه آنلاین و البته ارزانتر از کتاب.
دست کم سه سال از شروع تلاش جدی برای ایجاد یک انقلاب فرهنگی در حوزه کتابخوانی سپری میشود. چندین استارتاپ در این بازه زمانی تلاش کردهاند تا سبک کتابخوانی نسل جوان ایرانی را تغییر داده و دیجیتالی کنند. این تلاش، تا کنون کمتر از یک درصد با موفقیت همراه بوده اما این دستهی فرهنگی، به هر قیمتی میخواهند تحول را در سالهای آینده ایجاد کنند و با یک کاسهی سوراخ از حوض آب بردارند؛ با تمام نا امیدیهایی که پیش رویشان قرار دارد.
یکی از همین آیندهجویان، «طاقچه» با مدیریت «محمد صدوقی» است؛ استارتاپی که در چند سال اخیر در افزایش سهم نشر دیجیتال از صفر به حدود یک درصد، نقش داشته. در یک روز بارانی اردیبهشتی به سراغ همین استارتاپ آمدیم تا ببینیم چگونه در پی ایجاد تغییر در زندگی کاربرانشان هستند و چه آیندهای را پیش روی خود می بینند.
- طاقچه یکی از مجموعههای هلدینگ «حصین» است؛ هلدینگی که وقتی وارد آن میشوید دستکمی از یک اداره دولتی ندارد؛ چه از نظر فضا و چه از نظر تیپِ آدمها. حصین در اوایل دهه ۹۰ بخش زیادی از آینده خودش را در موبایل میبیند و تصمیم میگیرد در این حوزه فعال شود. اولین تلاشش در حوزه موبایل، «مایکت» است که امروز با بیش از ۱۱ میلیون کاربر، نام و نشانی برای خودش ایجاد کرده اما طاقچه که پس از یک دوره آزمایشی نسبتاً طولانی رسماً فعالیتش را در آبان ۹۳ شروع کرد، آمده تا وجهه فرهنگیتری به حصین ببخشد؛ طاقچه از دل همین تفکر به وجود آمده و از ابتدا زیر چتر حصین پرورش یافته است.
معلمی که کتابفروش شد
طاقچه به روایت مدیرش، در آبان ۹۳ کاملاً از نظر فنی آماده بود اما محتوای چندانی روی آن یافت نمیشد. به همین دلیل رونمایی رسمی و شروع تبلیغات به نمایشگاه کتاب سال ۹۴ موکول میشود. صدوقی در این باره میگوید: «در تابستان ۹۲ یک نسخه آزمایشی راهاندازی و شروع به مذاکره کردیم. در همایش نشر الکترونیک در دانشگاه تهران که آبان ۹۳ برگزار شد، طاقچه را رونمایی کردیم. به هیچ وجه تبلیغ نمیکردیم چون اعتقاد داشتیم تا از نظر فنی و محتوایی آماده نباشیم و به حد قابل استفاده نرسیده باشیم، تبلیغ در اصل ضدتبلیغ است و بعداً برگرداندن همان کاربران سخت میشود.»
این پلتفرم آنلاین در نمایشگاه کتاب سال ۹۴ یک غرفه بزرگ در قسمت رسانهها میگیرد و مذاکرات خود با ناشرین را نیز به شکل مفصل ادامه میدهد. در همین نمایشگاه، عنوان «غرفه برگزیده» را از دست وزیر ارشاد دریافت میکند: «این موارد باعث شد تا شناخته شویم و اعتبار بیشتری کسب کنیم. مشکل این بود که در آن بازه زمانی، ناشرها به ما اعتماد نداشتند تا فایل کتابشان را به ما بدهند. غیرمنطقی هم نبودند؛ ما چند جوان بیشتر نبودیم.»
- صدوقی برخلاف تحصیلات کاملاً غیرمرتبط اش که مهندسی شیمی است، کارش را میشناسد و قبل از ورودش به حصین هم یک شخصیت فرهنگی داشته. در انجمنهای مختلف دانشجویی فعال بوده و از سال ۸۴ تا ۹۲ کار تدریس و مشاوره تحصیلی انجام داده است. در سال ۹۲ به واسطه دوستانش به هلدینگ حصین میآید؛ درست زمانی که حصین به دنبال قرار دادن تمرکزش روی سرویسهای موبایل محور است. به واسطه شخصیت و پیشزمینهای که داشته، مدیریت طاقچه را بر عهده میگیرد. میگوید از زمان شروع به کارش تا کنون حدود ۴۰۰ جلسه با ناشرین مختلف داشته. اینجاست که تجربهاش در تدریس به کارش میآید و راهوچاه مذاکره با ناشرین را به سرعت میآموزد. او البته ارتباط فامیلی خود با «وحید صدوقی»، مدیرعامل سابق و موفق «همراه اول» را نیز پنهان نمیکند.
هدف اصلی طاقچه، همواره این بوده که بتواند یک نمایشگاه کتاب در فضای مجازی باشد: «هر کسی با هر سلیقهای باید بتواند با ورود به طاقچه، محتوای مورد نظرش را انتخاب کند. به همین دلیل نه سوگیری عقیدتی در آن وجود دارد و نه حتی سوگیری محتوایی. اما در ابتدا کتاب صوتی در برنامهمان نبود؛ یکی دو سال گذشت و دیدیم گرایش به همین سمت میرود. اما هنوز هم بیزینس پلن ما فروش کتاب یا بحث عضویت اشتراکی است که از همان ابتدا در نظرش داشتیم.»
صدوقی میگوید هدف اصلی طاقچه، همواره این بوده که بتواند یک نمایشگاه کتاب در فضای مجازی باشد: «هر کسی با هر سلیقهای باید بتواند با ورود به طاقچه، محتوای مورد نظرش را انتخاب کند. به همین دلیل نه سوگیری عقیدتی در آن وجود دارد و نه حتی سوگیری محتوایی.
درصدِ دوست نداشتنی
بر اساس گزارش خانه کتاب، گردش مالی کتابهای فیزیکی حدود ۲ هزار میلیارد تومان در سال است. این در حالیست که تمام این کتابها فروش نمیروند؛ برخی از آنها برمیگردند و تعدادی از این برگشتیها خمیر میشوند.
این ۲ هزار میلیارد تومان، از ضرب قیمت کل کتابهایی که در ایران چاپ میشوند در تعداد آنها به دست آمده. برآورد مدیر طاقچه این است که فروش کتاب در ایران رقمی حدود هزار میلیارد تومان است: «این رقم، صرفاً ارزش محتوا نیست. کاغذ، سهم چاپخانهها و... نیز در آن گنجانده شده است. از سوی دیگر بیش از نیمی از این آمار رسماً متعلق به کتابهای کمک درسی است. جلساتی با سایر مدیران پلتفرمهای آنلاین داشتهایم و فکر نمیکنم فروش کل این مجموعهها در سال بیش از ۷ یا ۸ میلیارد تومان باشد. در نتیجه سهم نشر الکترونیکی کمتر از یک درصد است.»
سهم خرده فروشی در فضای آنلاین ایران هم هنوز چیزی کمتر از ۲ درصد است در حالی که ایران ۵۷ میلیون کاربر اینترنت دارد. بسیاری از مدیران فروشگاههای آنلاین علت پایین بودن این درصد را فرهنگی میدانند. صدوقی هم عقیده دارد که بخشی از این موضوع به فرهنگ خرید برمیگردد اما به نکته دیگری هم اشاره میکند: «چتر حمایتی که بر سر ناشرین سنتی وجود دارد به هیچ عنوان برای ناشرین الکترونیک و پلتفرمهایی مثل ما وجود ندارد. پس از نزدیک به ۴ سال فعالیت جدی هنوز باید برای جای خود در نمایشگاه کتاب بجنگیم و فضا بگیریم.»
رقابت دریا و حوض
صدوقی اعتقاد دارد که در نمایشگاه کتاب، غرفههایی وجود دارد که نه تنها به صنعت نشر کمک نمیکنند بلکه اثر معکوس دارند. با این حال غرفههای بزرگ در اختیارشان قرار میگیرد. او اشاره میکند که چتر حمایتی برای ناشرین سنتی وجود دارد اما خبری از آن برای فعالین صنعت نشر الکترونیک نیست: «ناشرین از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند اما این مورد برای ما وجود ندارد. دولت یارانه کتاب به ناشرین اختصاص میدهد.»
واقعیت این است که بخش خصوصی به حمایت همیشگی عادت کرده است و مواردی که صدوقی مثال میزند، از همان ابتدا منطقی به نظر نرسیدهاند. وقتی همین موضوع را با مدیر طاقچه در میان میگذارم میگوید: «ما هم به دنبال این جنس از حمایت نیستیم اما ما از نظر جنس کاری با سایر کسبوکارهایی که فرهنگی نیستند هزینههای یکسانی داریم. طاقچه و یک شرکت بزرگ هر دو به توسعهدهنده نرمافزار احتیاج دارند. آن شرکت از دریا پول برمیدارد و ما از یک حوض با کاسه سوراخ پول برمیداریم. اسنپ یا دیجیکالا برای حضور در بیلبوردهای شهری و یا تلویزیون هزینههای بالایی میپردازند و ما هم باید همین هزینهها را بدهیم در صورتی که درآمدهای بخش فرهنگی بسیار سختتر به دست میآیند. اگر میخواهیم بخش فرهنگیمان رشد کند باید از کسبوکارهای اینچنینی به شکل درست حمایت کنیم برای مثال حمایتهای مالیاتی یا حضور در نمایشگاهها به شکل مناسبتر از گذشته.»
او میگوید که عشق، آدمها را به سمت فعالیت در این حوزه میکشاند. حصین را مثال میزند که خود یک شرکت سودآور است و واقعاً علاقه داشته تا در زمینه فرهنگی فعال باشد، به همین دلیل امروز پلتفرمی به نام طاقچه وجود دارد. مثال بعدیاش، از رقیبش فیدیبو است و میگوید شخصی مانند «مهدی فیروزان» (موسس زنجیره فروشگاههای شهر کتاب) که در تاسیس فیدیبو نقش موثری داشته، آدم عاشقی در این راه بوده است و معمولاً هرکسی حاضر نیست روی حوزه فرهنگ سرمایهگذاری کند.
بازیگر اصلی کیست؟
«هیچکدام از ما یعنی طاقچه و فیدیبو هنوز بازیگر اصلی این بازار نیستیم و نزدیک به هم حرکت میکنیم. فکر میکنم سهم به شکل مساوی بین این دو سرویس دهنده تقسیم شده است؛ با ۵ درصد اختلاف.» این پاسخی است که صدوقی در جواب به این پرسش میدهد که کدام یک از بازیگران صنعت نشر دیجیتال، در این سه سال فعالیت جدی توانستهاند سهم بیشتری به خودشان اختصاص دهند.
او دلیل اصلی این موضوع را گستردگی بازار میداند و میگوید کسانی که کتابخوان حرفهای هستند، از چند پلتفرم معروف این حوزه استفاده میکنند: «دلیلش هم این است که بخشی از محتوا فقط در طاقچه یا فیدیبو پیدا میشود.»
مدیر این پلتفرم نشر آنلاین البته اینجا در مورد انحصارطلبی رقیبش میگوید و خبر میدهد ناشرینی که با فیدیبو قرارداد میبندند، نمیتوانند کتب خود را در سایر پلتفرمها هم منتشر کنند: «تنها شرکتی که در این بازار قرارداد انحصاری میبندد فیدیبو است در حالی که طاقچه انحصاری ایجاد نمیکند. ما اعتقاد داریم انحصار در فروش الکترونیک به این شکل معنا ندارد؛ این برای ناشرین هم اتفاق خوبی نیست.»
او خبر میدهد که همین انحصارطلبی رقیب، باعث شده است تا طاقچه از فیدیبو در شورای رقابت شکایت کند؛ شکایتی که البته راه به جایی باز نکرده و رد شده است.
ساختِ زیرساخت به جای دستگاه
در رقابت میان پلتفرمهای آنلاین نشر کتاب، فیدیبو بازی را وارد مرحله جدیدی کرد و یک کتابخوان فیزیکی با همکاری دیجیکالا ارائه داد. از نظر مدیر طاقچه، این یک سیاست شکستخورده است مگر اینکه اهداف دیگری به جز سودآوری را دنبال کرده باشد.
صدوقی در این گفتگو خبر میدهد که طاقچه به جای توسعه یک ابزار فیزیکی که فروش آن، صرفاً اولین مرحله از وارد شدن به یک بازی بزرگ است، میخواهد زیرساخت فنی برای کتابخوانهای الکترونیکی فعلی ایجاد کند و یک همکاری استراتژیک را با واردکنندگان این گجتها آغاز نماید:
«ما زیرساخت حمایت از دستگاههایی که وجود دارند را در پی میگیریم. حتی در واردات دستگاهها هم دخالت نمیکنیم. فروش چنین سختافزاری، از لحاظ تجاری یک پروژه شکست خورده است مگر اینکه اهداف دیگری را دنبال کند. میخواهیم با واردکننده کتابخوانها مخصوصاً محصولات «اونیکس» همکاری کنیم. البته این کسبوکار ما نیست؛ کسبوکار ما نرمافزاری است و در پی همکاری استراتژیک هستیم. برای مثال واردکننده اونیکس میتواند دستگاههایش را با ۶ ماه اشتراک طاقچه به فروش برساند و ما هم از آن سو اپلیکیشن مخصوص اونیکس ارائه میدهیم تا کاربران بتوانند ساده از آن استفاده کنند. هیچ کدام از ما، همه کتابها را نداریم و مردم باید آزاد باشند در هر دستگاهی از هر سرویسی استفاده کنند.»
صدوقی اعتقاد دارد که معرفی شدن فیدیبوک، از این جهت که نظرها را به فضای کتاب الکترونیک جلب کرده، اتفاق خوبی بوده است، چرا که در حال حاضر بازار این پلتفرمها در حال شکلگیری است: «اما مردم میتوانند روی موبایلهای خود هم کتاب بخوانند و با توجه به اوضاع اقتصادی اینکه صرفاً حاضر باشند دستگاهی را بخرند که روی آن فقط کتاب بخوانند... ما معتقد نیستیم که این محصول فروش زیادی داشته باشد. این راه برای طاقچه جذاب نیست و بررسیها نشان داده که حتی این روند برای آمازون هم صرفه مالی ندارد.»
آمارهای طاقچه
- آمارهای طاقچه در نوع خود قابل توجهاند. این اپلیکیشن از پلتفرمهای مختلف تا کنون بیش از ۲ میلیون بار دانلود شده و ۳۰۰ هزار کاربر فعال ماهانه دارد. این تعداد کاربر تا کنون ۸ میلیون فایل از طاقچه دریافت کردهاند. طاقچه بیش از ۳۱ هزار محتوا دارد که نصف بیشتر آن کتاب و بقیهاش مجله و روزنامه است. با ۵۰۰ ناشر همکاری میکند، ۴۰ نفر کارمند دارد و میانگین سنی کاربرانش ۲۵ تا ۳۵ سال است. درآمد از کتابهایی که در طاقچه منتشر میشوند، به شکل ۳۰ - ۷۰ میان طاقچه و ناشر تقسیم میشود. در سال ۹۵ با کمپین خندوانه که چیزی حدود ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان هزینه داشته، آمارهای طاقچه به شکل قابل توجهی جابهجا شدهاند، هرچند این پروژه با زیان مالی بسته شد.
اگرچه سرمایه گذار اصلی طاقچه، حصین است و تا کنون مبلغ قابل توجهی روی آن سرمایه گذاری کرده اما شرکت «کلید طلایی»، در راند دوم سرمایهگذاری در طاقچه سرمایهگذاری نموده و صدوقی نیز علاقهای به بیان جزییات آن، از جمله مبلغ سرمایهگذاری ندارد. با این حال اکنون طاقچه سهامداری به جز حصین هم دارد.
بر اساس همین سرمایهگذاری، صدوقی ارزش کلی طاقچه را چیزی حدود ۲۰ میلیارد تومان برآورد میکند اما در مورد تراز مالی آن میگوید: «ما ۴۰ نفر پرسنل داریم و هزینههای ماهانه طاقچه به ۱۶۰ میلیون تومان میرسد.» این در حالیست که طاقچه هنوز به نقطه سربهسر نرسیده اما معتقد است که تا پایان سال، میتواند به این جایگاه دست پیدا کند.
طاقچه در طرح جدید خود از مدلی مشابه سلف سرویس استفاده کرده است. صدوقی میگوید ما ایرانیها سلف سرویس را دوست داریم و مایل هستیم دسترسی گستردهای به انتخابها داشته باشیم. به همین شکل بخشی به نام کتابخانه همگانی در طاقچه شروع به کار کرده که در واقع یک مدل اشتراکی است و کاربر میتواند با پرداخت ۱۰ هزار تومان به شکل ماهانه از همه کتابها استفاده کند.
ممیزی، بعد از انتشار
حقیقت این است که پلتفرمهای نشر آنلاین میتوانند نقش ناشر را هم بازی کنند اما در این میان بعضی از آنها تجربههای کمی در همین راستا دارند و بعضی دیگر هم جدیتر وارد این حوزه شدهاند. طاقچه از پلتفرمهایی است که مستقیماً با تعدادی از مولفین قرارداد دارد. اما در این میان و با وضعیت ممیزی کتابها در ایران، تکلیف بررسی کتابها چه خواهد شد؟ صدوقی در همین رابطه میگوید:
«سوال اینجاست که اگر همان مولف کتابش را در سایت خودش منتشر کند چه اتفاقی میافتد؟ ممیزی وجود ندارد اما اگر شخصی از این نویسنده شکایت کند، سایتش فیلتر میشود و در فضای مجازی معمولاً ممیزی بعد از انتشار داریم. با معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در حال مذاکره هستیم که بخشی از آن مربوط به همین موضوع است. در فضای مکتوب ممیزی پس از انتشار مفهوم چندانی ندارد اما ما میتوانیم یک کتاب را به سادگی غیرفعال کنیم.
سیستم مطلوب ما این است که کتابها را خودمان پایش و سپس منتشر کنیم. در اینجا قالب محتوا متفاوت است اما حتی اپلیکیشنهایی که کافهبازار و مایکت منتشر میکنند هم نوعی از محتوا هستند که در ابتدا خود پلتفرم آنها را چک میکند و در صورت وجود اشکال، بعداً قابلیت حذف آنها وجود دارد. در این میان ارشاد روی محتوای منتشر شده یک نظارت کلی دارد.»
صدوقی میگوید طاقچه با برخی ناشرین همکاری میکند که پیش از انتشار یک کتاب به شیوه سنتی، به این پلتفرم اجازه میدهند تا آن را به مدت محدود رایگان منتشر کند. این یک روند تبلیغاتی است که به گفته او، فروش کتاب در پس از انتشار به روش سنتی، افزایش میدهد.
غولهای مراحل بعدی
یکی از برنامههای طاقچه برای آینده، آن است که کتابهای فیزیکی را نیز به فروش برساند؛ یک چرخش بزرگ در نوع فعالیت. صدوقی این نکته را تایید میکند و میگوید این یکی از مواردی است که سبد محصولات را غنیتر میکند. البته به گفته او، طاقچه میخواهد از طریق یک شرکت سوم، چنین خدماتی را به کاربران ارائه دهد:
«با استفاده از ظرفیتهای یک شرکت دیگر که کل امور لجستیکی کار را بر عهده میگیرد، میتوانیم از مزیتهای طاقچه استفاده کنیم با اضافه کردن کتاب چاپی، سبد خرید را کاملتر کنیم. گستردهتر کردن سبد در دو مقطع اتفاق میافتد: زمانی که میخواهیم زودتر به نقطه سربهسر برسیم و همچنین زمانی که به نقطهای رسیدهایم که فروشم محصول فعلی به سقف خود رسیده و حالا در پی فروش بیشتر باشیم. ما اکنون در مرحله اول هستیم و میخواهیم جریان درآمدیمان را زیادتر کنیم.»
مدیر طاقچه اعتقاد دارد که سهم زیر یک درصدی پلتفرمهای نشر آنلاین کتاب، تا پنج سال آینده میتواند به حدود ۱۰ درصد پیشرفت کند. این در حالیست که سهم زیادی از بازار سنتی مربوط به کتابهای درسی و دانشگاهی است و اگر ناشرین اینگونه کتابها و حتی آموزش و پرورش تصمیم بگیرند تا در فضای آنلاین به این شکل فعال شوند، سهم و رشد نشر آنلاین سرعت بسیار بیشتری به خود خواهد گرفت.
صدوقی در سال ۹۷ به دنبال رشد دادن طاقچه در سه بخش است: کتابخانه همگانی که همان سیستم اشتراک ماهانه است، بخش کتابهای صوتی و در نهایت ارائه کتابهای چاپی. صدوقی طاقچه را یک شرکت تکنولوژیک میداند و میگوید که در آینده نیز میخواهد در همین پلتفرم، از تکنولوژیهای نو استفاده کند؛ استفادهای حساب شده:
«تصور میکنم طاقچه اولین شرکتی در این حوزه است که کتابخوان اپلیکیشن را خودش از صفر تا صد برنامهنویسی کرده است. ریدر یا کتابخوان مانند موتور میماند و کسی آن را نمیسازد، همه آن را میخرند یا متن باز استفاده میکنند. داشتن یک کتابخوان اختصاصی دست ما را باز گذاشته تا نوت و نکات ثبت شده از سوی کاربر را در پلتفرمهای مختلف ثبت کنیم. خودمان را در قله تکنولوژی میدانیم و اگر از فناوری درست استفاده نکنیم، عقب میمانیم اما از این تکنولوژیها حساب شده استفاده میکنیم.»
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
جالبه همه میگن ما سود نمی کنیم!
دیجیکالا،اسنپ و...پس جواب سرمایه گذار ها را چه می دهند؟
پولشویی و ما ادراک پولشویی