بررسی انیمه Attack on Titan [فصل سوم – سه قسمت اول]؛ معصومیت از دست رفته

سه هفته ی پیش فصل سوم انیمه Attack on Titan آغاز شد و به همین دلیل یادداشتی به بهانه آن نوشتیم تا دوستداران این نوع سریال ها به اطلاعاتی کلی از ماهیت داستان و شخصیت های این روایت پیچیده دست بیابند و بتوانند به تماشای فصل جدید انیمه Attack on Titan که هم اکنون پرطرفدارترین سریال انیمه دهه اخیر به شمار می‌رود، بنشینند. حالا در این سلسله مطالب به بررسی انیمه Attack on Titan به صورت اپیزودیک (هر سه اپیزود در یک مطلب) می‌پردازیم تا باهم نگاهی دقیق‌تر به داستان حماسی اِرِن و غول‌های این دنیا داشته باشیم.

در سه قسمتی که از این فصل پخش شده می‌توان پی برد که انیمه Attack on Titan هنوز چندین برگ برنده نظیر تئوری های توطئه بی شمار یا سکانس های اکشن نفس گیر را برای به هیجان آوردن مخاطب در اختیار دارد. حال به بررسی داستان و موضوعات مطرح شده می پردازیم تا وقایع مهم این سه قسمت را با یکدیگر مرور کنیم.

در آغاز باید بگویم سه قسمت پخش شده از این فصل، حاوی مطالب زیادی است که بسیاری از نقاط تاریک روایت را روشن می کند. پس اگر می خواهید داستان برایتان لو نرود، بهتر است پس از دیدن این سه قسمت سراغ این مطلب بیایید.

نگاهی نزدیک به سه قسمت اول فصل سوم و بررسی انیمه Attack on Titan

این سه قسمت بیشتر از آن که شبیه به قسمت هایی از انیمه Attack on Titan باشد، بیشتر حال هوای تریلرهای سیاسی را دارد. تئوری های توطئه بسیار زیاد، دورغگویی های دولت به مردم وحشت زده و کارهایی که این دولت برای مخفی نگاه داشتن تاریخ شهر و منشأ پیدایش تایتان ها انجام داده، به قدری عجیب و غریب است که بسیاری را به فکر وا می دارد: پایان این روایت به کجا خواهد کشید.

علاوه بر این پر رنگ شدن نقش کاراکتر های دیگر نظیر کاپیتان لِوی، هانجه و فرمانده اِروین موجب شده که تقریباً بار روایت از روی دوش سه کاراکتر اصلی برداشته شود تا تماشاگران بتوانند کمی نفس بکشند و از حضور همیشگی این سه نفر در کنار هم خسته نشوند.

جالب اینجاست که پس از قسمت پایانی فصل دوم که ابراز احساسات میکاسا به اِرِن موجب شد وی به توانایی اش برای کنترل تایتان ها پی ببرد، انتظار می رفت در همان ابتدا، یک دیالوگ احساسی میان این دو نفر مشاهده کنیم اما این اتفاق هنوز رخ نداده و رمانس داستان همچنان سر به مهر باقی مانده است. البته باید گفت اِرن کمی با تجربه شده، کمتر عصبانی می شود و جیغ می کشد که نشان می دهد او بزرگ شده و اکنون از شخصیت پخته تری بهره می برد.

به هر حال اکنون کابوی های پرنده یا همان پلیس های ارتش که از چرخ دهنده مانور سه‌بعدی ضد انسان استفاده می کنند، هم به داستان اضافه شده اند و قهرمانان داستان باید از این به بعد علاوه بر تایتان ها با انسان ها نیز بجنگند. این مسئله موجب شده که در قسمت دوم یکی از زیباترین و نفس گیرترین سکانس های اکشن این سریال شکل بگیرد و جایزه ای برای صبر طرفدارانی باشد که یک قسمت را بدون صحنه های هیجان انگیز تجربه کرده اند.

خلاصه ای از داستان

در ابتدای این فصل تمامی دوستان بار دیگر تحت رهبری کاپیتان لوی به خارج از شهر منتقل می شوند تا امنیت ارن و هیستوریا (همان کریستا) را تامین کنند. در این میان ارن دیگر نمی تواند به تایتانی قدرتمند تبدیل گردد و به همین دلیل عملیات ارتش متوقف می شود.

از طرف دیگر نیک، یکی از سران شهر که اطلاعات زیادی داشته توسط پلیس ارتش زیر شکنجه کشته شده و سریعاً حکم دستگیری دوباره ی ارن و هیستوریا تنظیم می شود اما تیم کاپیتان لوی با زیرکی فرمانده اروین و نامه ی به موقع وی، موفق می شوند از دست پلیس فرار کرده و در جنگل پناه بگیرند.

تیم کاپیتان لوی به دستور فرمانده اروین راه بخش تروست شهر را در پیش می گیرند تا با پیکسیس (فرمانده طاس فصل اول که یادتان هست) ملاقات کنند اما در حین سفر مورد حمله ی پلیس هایی قرار می گیرند که با استفاده از تجهیزات ارتش پرواز می کنند و ابایی از شلیک گلوله به دیگر سرباز ها ندارند. جالب اینجاست که سردسته ی این افراد خبیث «کنی قاتل» نام دارد که کاپیتان لوی را بزرگ کرده و پدر معنوی او به حساب می‌آید.

نبردی سخت میان این دو سر می گیرد و کم کم نفرات زیادی از دو طرف به این جنگ نفس گیر اضافه می شوند تا بر فراز ساختمان های شهر به تعقیب و گریز بپردازند. در این میان بسیاری از نیروهای دو طرف به هلاکت می رسند اما کاپیتان لوی موفق نمی شود که از دزدیده شدن هیستوریا و ارن جلوگیری کند.

از سوی دیگر آرمین برای اولین بار یک انسان را می کشد و پس از آن هم به لحاظ روحی بهم می ریزد و دیگر با آرمینی معصوم و متفکر طرف نیستیم. او بارها تکرار می کند که اکنون آنها تهبکارانه عمل می کنند و دیگر خوبی بین آنها باقی نمانده اما کسی جز میکاسا به حرف های او توجه نمی کند.

لوی موفق می شود که یکی از دست اندارکاران حمله به نام ریوز را دستگیر کند و با کمک او چند نفر از پلیس ارتش را به مخفیگاهشان بکشاند. هانجه نیز پس از ساعتها شکنجه ی این نیروها متوجه می شود که خون خانواده سلطنتی اصلی در رگ های هیستوریا رِیس جاریست و اوست که در واقع میراث واقعی تاج و تخت است.

علاوه بر این هانجه نوشته ای که ارن به او داده بود را می خواند و می فهمد که دزیده شده ارن بدین علت بوده تا شخصی دیگری وی را بخورد تا بتواند توانایی هایش را کسب کند چرا که غولهای معمولی با خوردن تایتان های باهوش تبدیل به انسان شده و توانایی تغییر شکل پیدا می کنند.

در همین حال، پیکسیس با اروین ملاقات کرده و پیشنهاد وی برای سرنگون کردن دولت فعلی را قبول می کند و قرار می شود که هیستوریا به عنوان ملکه جدید روی تخت پادشاهی بنشیند. غافل از اینکه هیستوریا توسط گروه دیگری گرفتار گشته و به پدرش سپرده شده، فردی که به او می گوید خون شاهانه در رگ هایش جاری است و به همین دلیل تنها فردی است که می تواند انسانها را نجات دهد.

دست آخر فرمانده اروین به جرم کشتن ریوز محکوم شده و دستگیر می گردد. در حالی که مجرم واقعی، کنی قاتل یا همان هفت تیرکش قهار است. در پایان کاپیتان لوی و تیمش به خارج از شهر پناه می برند تا راهی برای نجات ارن و هیستوریا پیدا کنند اما ناگهان صدای پای افرادی مسلح شنیده می شود که به آنها نزدیک می شوند.

شخصیت ها و اطلاعات کلیدی

در سه قسمت اول فصل سوم انیمه Attack on Titan ، شخصیت های جدیدی معرفی می گردند و علاوه بر آنها، فلش بک های زیادی هم به کودکی کاراکترهای قدیمی زده می شود تا با زوایا و داستان زندگی آنها آشنا شویم. بنابراین می توان از میان این شخصیت ها و اطلاعات کلیدی مهم این سه قسمت که باید آنها را مدنظر قرار داد، به چند مورد ذیل اشاره نمود:

کاپیتان لوی: پس از آنکه بیشتر فصل دوم غایب بود، این بار بخش بزرگی از ماجرا را به دوش می کشد. به نظر می رسد که قرار است اطلاعات زیادی از کودکی وی و رابطه اش با کنی قاتل نیز مشخص شود اما هیجان انگیزترین حضور او در قسمت دوم رخ می دهد. جایی که شاهد عملکرد فوق العاده وی و شکل گیری یکی از زیباترین نبرد های این سریال هستیم. البته در همین قسمت نیز مشخص می شود نام فامیلی او Ackerman است. این مسئله نشان می دهد که وی به احتمال قوی با میکاسا نسبتی دارد. شاید به همین خاطر باشد که هر دوی آنها به شدت خونسرد عمل می کنند و جنگجویانی قهار به شمار می روند.

هانجی زویی: او را با عکس العمل های عجیب و غیرمنتظره اش می شناسیم اما در این فصل از حالت کاریکاتور گونه قبلی کمی فاصله گرفته و زیرکی خاصی در انتخاب هایش به کار می برد. البته این دلیل نمی شود که همان عکس العمل های عجیب تمام شوند چرا که گاهی عنان را از کف داده و حرکاتی نظیر شکستن میز یا حمله عصبی به لیوان آب می کند که از یک فرمانده بعید است.

فرمانده اروین: او  علیرغم اینکه بازوی راست خود را از دست داده و در جنگ تن به تن کارایی ندارد، در این فصل نشان می دهد که هنوز با سیاست ترین فرمانده ارتش به شمار می رود و حالا قصد دارد با تغییر سلطنت، بشریت را از پایانی هولناک نجات دهد. علاوه بر این در فلش بک هایی از گذشته، مشخص می شود که پدر معلمش به علت اطلاعات زیادی که از پیدایش شهر و منشأ ظهور تایتان ها داشته، به هلاکت می رسد و این دولت است که اروین را یتیم کرده.

هیستوریا رِیس: در این فصل هیستوریا از یک دختر مهربان به آخرین فرد باقیمانده از خانواده سلطنتی و تنها راه نجات بشریت تبدیل می شود، این مسئله معلوم می کند که نقش کاراکتر او در روایت چقدر مهم است اما با این حال در فلش بک هایی که گریزی به گذشته اش می زند، متوجه می شویم مادرش او را نمی خواسته و همواره از به دنیا آمدنش افسوس خورده است. این مطلب را حتی لحظه ی مرگش نیز به زبان می آورد و این آخرین حرفی است که مادرش قبل از بریده شدن گلوی خود به هیستوریا می زند.

کنی قاتل: با اینکه چیز های زیادی راجع به کنی مطرح نشده اما می دانیم که قاتلی حرفه ای است و در گذشته هزاران مامور ارتش را به هلاکت رسانده است. حال اینکه اکنون چطور به مقام پلیسی ارتش رسیده، در ذهن هر فرد سوال به وجود می آورد. در فلش بک های مختلف متوجه می شویم او نقشی بزرگ در داستان را ایفا می کند چون علاوه بر این که کاپیتان لوی را بزرگ کرده، مادر هیستوریا را نیز جلوی چشمش سر بریده و از ابتدا در این داستان حضور داشته است.

عنوان بندی و فلش بک با ترکیب علم، روانشناسی و اخلاقیات

عنوان بندی فصل سوم انیمه Attack on Titan با فصول دیگر قدری تفاوت دارد. موسیقی آن بسیار آرامتر از قبل شده و توسط YOSHIKI از گروه معروف X JAPAN ساخته شده است. شاید بسیاری ندانند اما این گروه از پیشکسوتان موسیقی سبک راک ژاپن محسوب می شود و انصافا موسیقی ساخته شده توسط YOSHIKI گوش نواز است. ناگفته نماند که در عنوان بندی پایانی، قسمتی از آهنگ ابتدایی عنوان بندی فصل دوم با ملودی متفاوت نواخته شده و حسی نوستالژیک را در طرفداران قدیمی این انیمه بیدار می کند.

علاوه بر موسیقی، دو عنوان بندی فصل سوم انیمه Attack on Titan تاکید زیادی روی زندگی پیشین کاراکتر ها مخصوصا لوی و اروین دارد. این قسمت تمامی آنها را در کودکی نشان داده و تاثیرات اتفاقات آن دوران را در بزرگسالی به نمایش می گذارد. کار به جایی می کشد که حتی  اِرن کودک به اِرنی بزرگسال دلداری می دهد.

ضمن اینکه هنوز آموزش های اخلاقی این سریال ادامه دارد. در قسمتی از داستان هیستوریا به اِرن می گوید که دیگر خبری از کریستای مهربان نیست و گذشته اش همواره شخصیتش را تعریف خواهد کرد. ارن نیز در مقابل می گوید هیستوریا را از کریستا بیشتر دوست دارد، چرا که اکنون رفتار وی صادقانه تر است.

این مسئله به یکی از اصول اولیه روانشناسی و اخلاقیات به نام اصالت رفتار اشاره می کند و طبق این اصل هر کس بدی ها و خوبی های خود را پذیرفته و صادقانه رفتار کند، حال بهتری خواهد داشت و دیگر با رفتار و اخلاق خود مشکلی پیدا نخواهد کرد.

در قسمتی دیگر آرمین نیز حرف جالبی می زند. او پس از آن که اولین قتل خود را مرتکب می شود، غمگین شده و باور می کند که مرز باریک میان نیکی و شر را رد کرده است. این مسئله هنگام شکنجه ی افراد پلیس ارتش توسط لوی و هانجه به اوج خود می رسد و واکنش همگان را بر می انگیزد. او با صدای بلند اعلام می کند که آنها دیگر قهرمان و جنگجو نیستند و به مجرم و تبهکار تبدیل شده اند.

در پایان، انیمه Attack on Titan نکته ی جالبی هم درباره ی علم و تکنولوژی به تماشاگران گوشزد می کند. به باور نویسنده ی این انیمه، علم و تکنولوژی با این که می تواند راه حل بسیاری از مشکلات باشد و به انسانهای زیادی کمک کند اما همین فناوری ممکن است در اختیار سودجویان بیفتد و کار دست بشریت دهد.

ظهور چرخ دهنده مانور سه‌بعدی ضد انسان (که در واقع همان ابزار هایی قدیمی ضد تایتان ارتقا یافته هستند) و استفاده تبهکاران از آنها برای کشتن ارتشیان، گواه همین مطلب است.

در قسمت های بعدی انیمه Attack on Titan چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

در ابتدا باید گفت اِرن دیگر بزرگ شده و تماشای او که همیشه عصبی نیست و جیغ نمی زند، نوید این را می دهد که با کاراکتر عمیق تری از او مواجه شویم. به خصوص حالا که او فعلاً در چنگال پلیس ارتش افتاده و عملکرد او در این مخمصه می تواند از جالبترین موضوعات قسمت های بعدی انیمه Attack on Titan باشد.

از طرفی اطلاعات بسیاری در این سه قسمت لو رفته که تئوری های زیادی را مطرح می کند. یکی از انها پدر بور و عینکی اروین است که به صاحب تایتان پشمالو که در پایان فصل دوم دوربین به دست شهر را نظاره می کند، شباهت بسیاری دارد. از سوی دیگر در این داستان به زوجی اشاره می شود که قصد داشتند دور دنیا را با بالن سفر کنند و به نظر می رسد پدر و مادر آرمین باشند. شاید به همین دلیل است که آرمین کتاب های زیادی از جغرافیای دنیا خوانده و اطلاعات زیادی در این باره دارد.

مهمترین مسئله قهرمانان انیمه Attack on Titan این است که آنها اکنون با چندین غول بی عقل یا دو سه تایتان غول پیکر طرف نیستند بلکه این دولت است که به دنبال آنهاست و این تیم راه فراری جز مخفی شدن ندارند. باید دید گروهان کاپیتان لوی چگونه می توانند بدین صورت ارن را از خورده شدن نجات دهند.

این در حالی است که فرمانده اروین به قتل محکوم شده و باور دارد که انسانها برای حفظ صلح و بقای بشر به این شهرها پناه نیاورده اند و حفظ ثروت و مال آنها را به این منطقه کشانده. باید دید که اروین با این تفکرات چه خواهد کرد. آیا می تواند خود را از دستان دولت رها کرده و سلطنت را تغییر دهد یا در چنگال ظلم اسیر می ماند و تمامی مشکلات روی دوش لوی و هانجه خواهد افتاد.