درس 44 میلیارد دلاری؛ ایلان ماسک با خرید توییتر چه چیزی درباره آزادی بیان یاد گرفت؟
ایلان ماسک با خرید توییتر، خودش را طرفدار آزادی بیان مطلق معرفی کرد، اما در مدت کوتاه مدیرعاملیاش، با حقایق دیگری روبهرو شد.
ایلان ماسک حدود دو ماه پیش بالاخره معامله خرید توییتر را تکمیل کرد و خودش بهعنوان مدیرعامل، مدیریت این شبکه اجتماعی را در دست گرفت. اما مشکلات عدیدهای که در همین بازه زمانی برای او پیش آمد، حالا احتمالاً باعث میشود او از این سمت کنارهگیری کند. بااینحال، اتفاقات اخیر دو درس مهم برای جانشینان او داشته است.
مدیریت ایلان ماسک بر توییتر در دو ماه اخیر تجربه ناخوشایندی بوده است. توییتری که در سال 2021 حدود 221 میلیون دلار ضرر کرده بوده، حالا طبق برخی تخمینها احتمالاً سالانه 4 میلیارد دلار ضرر خواهد کرد. این آسیب حتی به تسلا هم منتقل شده و یکی از دلایلی است که این شرکت از اوایل ماه سپتامبر نیم تریلیون دلار از ارزش خود را از دست داده و عنوان ثروتمندترین فرد جهان را از ماسک گرفته است.
مالک توییتر احتمالاً در آینده دیگر نباید مدیرعامل این شرکت باشد، چرا که او دیروز در یک نظرسنجی از کاربران پرسید آیا او باید از مدیریت توییتر کنارهگیری کند یا خیر. پاسخ اکثر کاربران مثبت بود. درنتیجه، حالا بهنظر میرسد که ماجراجویی گرانقیمت ماسک به پایان رسیده است.
بااینحال، این دوره مدیریت دو ماهه صحنه آزمایش بزرگی بود که درسهای زیادی را به جهان آموخت. ایلان ماسک در این بازه زمانی تحت مجادلات زیادی پیرامون آزادی بیان قرار گرفت و نشان داد که این بحث چقدر پیچیده و هزینه محافظت از آزادی بیان آنلاین چقدر بالاست.
از خارج گود، مدیریت توییتر برای کسی که اتومبیلهای خودران ساخته و راکت به فضا فرستاده بود، کار راحتی بهنظر میآمد. ایلان ماسک که خودش را حامی آزادی بیان مطلق معرفی میکرد، معتقد بود که توییتر در دام چپگراها گرفتار شده است. او خیلی زود به این نتیجه رسید که این پلتفرم را بخرد و بعد اعلام کرد که رویکردش برای مدیریت محتواها احترام به آزادی بیان در حدومرز محدودیتهای قانون خواهد بود.
ولی او در عمل متوجه شد که حق آزادی بیان با سایر حقوق اجتماعی تعارضاتی دارد. یکی از این حقوق، امنیت است. ماسک ماه گذشته گفت تعهدش به آزادی بیان بهمعنی این است که او اکانت توییتری را که موقعیت جت شخصیاش را منتشر میکرد، با وجود ریسکهای امنیتی مسدود نمیکند. اما تصمیم مالک توییتر در تاریخ 23 آذر، پس از آزار پسرش توسط یک فرد ناشناس عوض شد. این شبکه اجتماعی پس از مسدودسازی اکانت ElonJet، قوانین جدیدی را معرفی کرد که اشتراکگذاری موقعیت لحظهای افراد را منع میکند.
ایلان ماسک رفتهرفته آزادی بیان را محدودتر کرد
ایلان ماسک علاوه بر محدودسازی آزادی بیان با توجیه امنیت، قیدوبندهای بیشتری را برای جلوگیری از توهین در نظر گرفت. در ماه اکتبر شمار توییتهایی که از نظر توییتر تحت عنوان «نفرتپراکنی» تلقی میشدند، دو برابر شد، چرا که کاربران سعی داشتند خطقرمزهای ماسک را پیدا کنند. در این مورد هم توییتر بهجای حفظ آزادی بیان برای محتواهایی که بهصورت قانونی مشکلی نداشتند، تصمیم گرفت با آنها برخورد کند. در ادامه در ماه نوامبر، آمار بازدید توییتهای نفرتآمیز نسبت به قبل از زمان ورود ماسک به این شرکت، به یکسوم رسید.
چند هفته پیش، توییتر اکانت رپر معروف، «کانیه وست» موسوم به Ye را مسدود کرد، چون او تصویری از یک صلیب شکسته درون علامت ستاره داوود را به اشتراک گذاشته بود. این تصویر اگرچه توهینآمیز تلقی میشد، اما انتشار آن مغایر با قوانین ایالات متحده آمریکا نبود.
ایلان ماسک حتی آزادی بیان را در زمینه توییتهایی که به درآمد شرکتها آسیب میزدند هم محدود کرد. عدهای از کاربران با تظاهرکردن به برخی برندها مثل Pepsi و Nestle، دست به شوخیکردن با شعارهای این شرکتها زده بودند، اما توییتر اعلام کرد که چنین اقداماتی غیرقانونی است تا همکاری تبلیغاتی با این شرکتها را از دست ندهد.
این شرکت همچنین در تاریخ 27 آذر برای جلوگیری از مهاجرت کاربران از توییتر به سایر شبکههای اجتماعی، اعلام کرد که اشتراکگذاری لینک سایر شبکههای اجتماعی در توییتها و پروفایلها ممنوع است. در واکنش به این اتفاق، کاربران خواستار بررسی رگولاتورها مبنی بر ضدرقابتی بودن این تصمیم شدند، اما در ادامه ایلان ماسک از تصمیم خود عقب نشست و از کاربران عذرخواهی کرد.
مدیرعامل بعدی چه درسهایی را باید یاد بگیرد؟
تمام این اتفاقات دو درس اساسی را برای جانشین احتمالی ایلان ماسک در صندلی مدیرعاملی توییتر بههمراه دارد. اول، او باید از مدیریت محتوا بهصورت شخصی اجتناب کند. کسی که تصمیم میگیرد چه محتوایی مجاز و چه محتوایی غیرمجاز است، نباید همان کسی باشد که مسئول جذب کاربران و افزایش درآمد برای شرکت است. مارک زاکربرگ (که محبوبیتش بهخاطر اقدامات ماسک افزایش یافته) در سال 2020 متوجه این مسئله شد و دردسرهای مدیریت محتوا در فیسبوک را به یک هیئت نظارتی مستقل واگذار کرد.
دوم، مدیریت محتوا هیچ راهکار تمیزی حتی برای «پادشاههای فناوری» (لقبی برای ایلان ماسک) که دارای اعتقادات سفتومحکمی درباره آزادی بیان است، ندارد. آزادی بیان مسئلهای نیست که راهحل آن از طریق قوانین فیزیک قابل یافتن باشد. آزادی بیان موضوع بغرنجی است که رسیدگی به آن نیازمند بدهبستانهای پیچیدهای است که احتمالاً در پایان رضایت هیچکس را جلب نمیکند. در چنین فضایی البته فروتنی و شفافیت بسیار ارزشمند محسوب میشوند.
این مباحث برای بعضی از فعالان سیلیکون ولی که صرفاً سعی دارند راهوروشهای گذشته را متحول کنند، نامأنوس بهحساب میآیند. ولی همانطور که فعالان دنیای رمزارزها در چند وقت اخیر درسهای مهمی از بازار فراگرفتند، ایلان ماسک و دوستداران آزادی بیان هم یاد میگیرند که چرا این بحث مدتهاست حلنشده باقی مانده و خیلیها نتوانستهاند از پس آن بربیایند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
یکی از درسهای بزرگ هم احتمالا این موضوع است که مدیریت و رهبری شرکتی مثل تسلا یا اسپیسایکس، با مدیریت و رهبری پلتفرمی مانند توییتر، متفاوت است.
البته بزرگترین درس رو برای کسانی داشت که فکر میکردند توییتر (و سایر شبکههای اجتماعی بزرگ) ابزاری برای بیان آزادانه نظرات همه طیفهای فکری است. شفاف سازیای که ایلان ماسک از شیوه برخورد توییتر در این سالها با محتوای منتشرشده کاربران انجام داد نشون داد که فاصله زیادی بین واقعیت این رسانهها با رسانه آزاد و بینقصی که در تصور خیلی از ما (مخصوصا جهان سومی ها) وجود دارد هست.