بانوی اولینها، مختصری از زندگی مریم میرزاخانی
شاید تا قبل از سال 2014 کمتر کسی باور داشت، یک ایرانی بتواند برنده مدالی شود که بزرگترین ریاضیدانان جهان آرزوی رسیدن به آن را دارند. اما مریم میرزاخانی کاری را انجام داد که حتی ...
شاید تا قبل از سال 2014 کمتر کسی باور داشت، یک ایرانی بتواند برنده مدالی شود که بزرگترین ریاضیدانان جهان آرزوی رسیدن به آن را دارند. اما مریم میرزاخانی کاری را انجام داد که حتی از رویا هم باورنکردنیتر بود. از اهدای اولین جایزه فیلدز در سال 1936، او اولین زن در جهان و اولین نفر در ایران بود که به این مدال دست پیدا کرد. این جایزه به قدری مهم است که اغلب به عنوان جایزه نوبل ریاضیات توصیف میشود. جایزه فیلدز به ریاضیدانان کمتر از 40 سالی اهدا میشود که کار ارزندهای در ریاضیات انجام داده باشند. نه فقط برای ارج نهادن به دستاوردها، بلکه برای پیشبینی موفقیتهای آنها در آینده.
اما دنیای ما خیلی زود مریم را از دست داد. با رفتن او بسیاری از زنان در جهان احساس میکردند که بزرگترین الگوی خود را از دست دادهاند. در این نوشته با زندگینامه مریم میرزاخانی، تحصیلات و دستاوردهای علمی این بانوی بزرگ دنیای ریاضی آشنا میشویم.
ویدیوی زندگینامه مریم میرزاخانی
دوران کودکی مریم میرزاخانی
مریم میرزاخانی متولد تهران در 22 اردیبهشت سال 1356 است. پدر مریم احمد میرزاخانی، مهندس برق و رئیس هیئت مدیره مجتمع آموزشی نیکوکاری (رعد) و مادرش زهرا حقیقی خانهدار بود. مریم از همان کودکی عاشق رمان و غصه بود. لذت بخشترین سرگرمی او نوشتن داستانهایی بود که خودش قهرمانان آن را میساخت و جالب است که هرگز قصدی برای ریاضیدان شدن نداشت! داستان زندگی زنان مشهوری مثل ماری کوری، هلن کلر و بعد از آن کتاب رمانی درباره ونسان ون گوگ، (رمان شور زندگی) او را به این فکر انداخت که شاید یک روز بتواند نویسنده شود.
از بچگی آرزو داشتم نویسنده شوم. هیجان انگیزترین سرگرمی من خواندن رمان بود. در واقع هر چیزی را که پیدا می کردم می خواندم. تا سال آخر دبیرستان هرگز فکر نمی کردم ریاضیات را دنبال کنم.
مریم میرزاخانی 2014
مدرسه فرزانگان و دوستی با رویا بهشتی
با تمام شدن تحصیلات ابتدایی، مریم میرزاخانی در آزمون ورودی مدارس سمپاد شرکت کرد و پس از قبولی وارد دبیرستان فرزانگان تهران شد. مریم همان اولین هفته تحصیل خود در مدرسه جدید، دوستی به نام رویا بهشتی پیدا کرد که اکنون استاد ریاضیات دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس است. آشنایی مریم و رویا یک دوستی دائمی را برایشان رغم زد.
هفته اول ورود به دبیرستان، با دوستم رویا بهشتی آشنا شدم. داشتن دوستی که علایق مشترکی بینتان باشد، به شما کمک میکند تا با انگیزه بمانید و این بسیار ارزشمند است. مدرسه ما نزدیک به خیابانی پر از کتابفروشی بود. یادم میآید که چقدر قدم زدن در این خیابان شلوغ و دیدن کتابفروشیهای آن برای ما هیجان انگیز بود. ما نمیتوانستیم مانند افرادی که معمولاً در کتابفروشی وقت میگذارند و با حوصله کتاب میخرند باشیم، بنابراین در نهایت مجبور میشدیم که به صورت شانسی کتاب انتخاب کنیم. حالا خیلی عجیب به نظر می رسد اما آن زمان کتابها بسیار ارزان بودند، به همین دلیل آنها را میخریدیم.
مریم میرزاخانی 2014
عملکرد ضعیف مریم در ریاضیات
شاید باعث تعجبتان شود اما مریم عملکرد خوبی در درس ریاضی سال ششم خود نداشت، حتی معلم او تصور نمیکرد که مریم استعداد خاصی در ریاضیات داشته باشد. همین موضوع باعث شد که اعتماد به نفس او تضعیف شود. مریم میرزاخانی در مصاحبهای با quantamagazine میگوید: «در آن سن خیلی مهم است که دیگران درون شما چه چیزی میبینند. بنابراین من علاقهام را نسبت به ریاضیات از دست دادم. »
مریم میرزاخانی اما، سخت کوشتر از آن بود که بخواهد در برابر مشکلات، کوتاه بیاید و امید خودش از دست بدهد...
در ابتدا، ریاضیات نقطه مشترکی در دوستی من و مریم نبود. در واقع ریاضی تنها درسی بود که در آن، مریم بین دانش آموزان برتر قرار نگرفت. خاطره ای که به وضوح یادم میآید زمانی است که در پایان سال تحصیلی معلم ریاضی برگه امتحانات را به ما برگرداند. مریم از بیست نمره شانزده گرفت و با اینکه امتحان سختی محسوب میشد، آنقدر از نمرهاش ناامید شد که قبل از گذاشتن برگه در کیفش، آن را پاره کرد. او گفت حتی دیگر قرار نیست که سعی کند در ریاضی عملکرد بهتری داشته باشد!
خوب این موضوع خیلی طول نکشید و مریم تسلیم نشد. بعد از تعطیلات تابستانی، مریم دوباره با اعتماد به نفس برگشت و شروع خیلی خوبی هم داشت. بعد از آن ریاضی به یک علاقه مشترک بین من و مریم تبدیل شد و ما شروع به گذراندن زمان زیادی برای کار در ریاضیات کردیم.
خاطرات رویا بهشتی
تلاش برای راهیابی به المپیاد ریاضی
مریم میرزاخانی و رویا بهشتی از کلاس ششم تا پایان دبیرستان در کنار یکدیگر بودند. با گذشت زمان، جذابیت ریاضیات برای هردوی آنها بیشتر میشد. یکبار او و بهشتی کپی سوالات المپیاد آن سال را پیدا کردند و برای اینکه خودشان را بسنجند، تلاش کردند به سوالات پاسخ دهند. آنها به زودی موفق شدند سه سوال از شش سوال آزمون را حل کنند. وقتی مریم توانست به سوالات پاسخ دهد بسیار هیجان زده و دلگرم شد. این موضوع باعث شد تا همراه دوستش به سراغ مدیر مدرسه بروند و از او بخواهند تا مانند کلاسهای حل مسئله دبیرستان پسرانه مشابه، کلاسی را هم برای دختران ترتیب دهند.
مدیر مدرسه شخصیت قوی و بزرگی داشت. اگر ما چیزی می خواستیم، او آن را برایمان محقق میکرد. او از اینکه تا آن زمان تیم المپیاد بین المللی ریاضی ایران هیچ دختری را برای این رقابت به مسابقات نبرده بود، دلسرد نشد. او ذهنیتی مثبت و خوشبینانه داشت زیرا باور داشت که میتوان کاری را انجام داد، اگرچه اولین نفر باشی. فکر میکنم این موضوع خیلی روی زندگی من تأثیر گذاشته است.
مریم میرزاخانی 2014
پیروزی مریم میرزاخانی در المپیاد ریاضی
مریم در سالهای 1373 و 74 (سال سوم و چهارم دبیرستان) از مدرسه فرزانگان تهران موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری شد و بعد از آن در سال 1994 میلادی، زمانی که میرزاخانی 17 ساله بود به همراه دوستش رویا، به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافتند. مسابقات بین المللی آن سال در هنگ کنگ برگزار شد و میرزاخانی با کسب امتیاز 41 از 42 مدال طلا را به خود اختصاص داد. دوست او بهشتی نیز موفق به کسب مدال نقره شد. میرزاخانی مجدداً در سال 1995 میلادی با عضویت در تیم المپیاد ریاضی ایران به مسابقات المپیاد جهانی که در کانادا برگذار میشد راه پیدا کرد. اما اینبار مریم میرزاخانی با نمره کامل یعنی 42 از 42، بار دیگر رتبه اول طلای جهانی را به دست آورد.
شروع اولینها برای مریم
او به همراه رؤیا بهشتی اولین دخترانی بودند که به تیم المپیاد ریاضی ایران راه یافتند و مریم اولین دختری بود که در المپیاد ریاضی ایران برنده مدال طلا شد. همچنین اولین کسی بود که از تیم المپیاد ایران راهی مسابقات جهانی شد و دو سال پیاپی مدال طلا گرفت. حتی اولین دانشآموز شرکتکننده از ایران بود که در المپیاد ریاضی موفق به کسب نمره کامل شد. میرزاخانی بعد از موفقیت در مسابقات بینالمللی برای کشف کارهایی که توانایی انجام آن را در خود میدید، با عشق عمیق به ریاضیات کار خود را شروع کرد. مریم میرزاخانی میگوید: «شما باید مقداری انرژی و تلاش صرف کنید تا زیبایی ریاضیات را ببینید.»
ورود مریم میرزاخانی به دانشگاه شریف
مریم میرزاخانی در سال 1995 با قبولی در رشته ریاضیات وارد دانشگاه شریف شد. میرزاخانی در دوره لیسانس، چند مقاله ارزشمند منتشر کرد. یکی از کارهای میرزاخانی در این دوره، پیدا کردن اثبات سادهای برای قضیه شُر بود که در ماهنامه انجمن ریاضی آمریکا چاپ شد.
من با ریاضیدانان و دوستان الهام بخش زیادی در دانشگاه شریف آشنا شدم. هر چه بیشتر برای ریاضیات وقت می گذاشتم، بیشتر هیجان زده می شدم. در دانشگاه شریف با همکلاسیهایم جلسات حل مسئله و گروه های غیررسمی کتابخوانی داشتیم. دوستی و حمایت همه افرادی که با آنها در شریف آشنا شدم، از طرق مختلف به من کمک زیادی کرد.
مریم میرزاخانی 2008
تصادف مرگبار اتوبوس دانشجویان دانشگاه شریف
در اسفند 1376 مریم میرزاخانی به همراه دیگر دانشجویان برتر ریاضیات دانشگاه شریف برای شرکت در بیست و دومین دوره مسابقات ریاضی دانشجویی به اهواز رفت اما هنگام برگشت، اتوبوس از جاده منحرف شد و به دره سقوط کرد. در این حادثه شش دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف، که اغلب از برگزیدگان المپیادهای ملی و بینالمللی بودند، جان باختند اما خوشبختانه میرزاخانی از این حادثه جان سالم به در برد. او در نهایت در سال 1378 با مدرک لیسانس از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد.
مهاجرت مریم میرزاخانی
در سال 1999 میلادی مریم میرزاخانی، رویا بهشتی و چند نفر از همکلاسیهای او که از دانشگاه شریف فارغ التحصیل شده بودند، در شش دانشگاه برتر مختلف در ایالات متحده پذیرفته شدند. اما مریم با توجه به راهنمایی سیاوش شهشهانی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه هاروارد را انتخاب کرد.
دانشگاه هاروارد
مریم در هاروارد شروع به شرکت در سمینار کورتیس مک مولن کرد. مک مولن، برنده مدال فیلدز در سال 1998 بود. مریم در ابتدا چیز زیادی از صحبتهای مک مولن متوجه نمیشد اما همین کافی بود که شیفته زیبایی موضوع هندسه هذلولی شود. مریم نا امید نشد و تلاش خود را برای درک بیشتر موضوع انجام داد و حتی برای پاسخ به سوالهایش به دفتر مکمولن میرفت.
«او دارای نوعی تخیل جسورانه بود. او در ذهن خود تصویری تخیلی از آنچه میخواست ایجاد و فرموله میکرد، سپس به دفتر من میآمد و آن را برایم توصیف میکرد. در پایان، به من میگفت: "درست است؟" من همیشه از این که او فکر می کرد پاسخهایش را می دانم، احساس خود بزرگبینی داشتم.»
مکمولن
پایان نامه مریم میرزاخانی
مریم میرزاخانی دکتری خود را در سال 2004 زیر نظر مک مولن دریافت کرد. پایاننامه او یک شاهکار بود! این نتایج شامل یک فرمول مرتبط با حجم فضای مدول سطوح ریمان، تعیین تعداد ژئودزیکهای بسته روی یک سطح هذلولی، بر حسب طول است. بعلاوه یک اثبات جدید از حدس فیزیکدانی به نام ادوارد ویتن از موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون درباره اندازهگیریهای توپولوژیکی خاص فضاهای مدول مربوط به نظریه ریسمان. حدس ویتن آنقدر دشوار است که وقتی ماکسیم کانتسویچ برای اولین بار آن را اثبات کرد، تا حدی به همین دلیل در سال 1998 بین 4 برنده مدال فیلدز قرار گرفت. کار مریم به قدری بزرگ بود که به گفته بنسون فارب، ریاضیدان دانشگاه شیکاگو، هر یک از راهحلهای مریم به خودی خود یک اتفاق و ارتباط دادن آنها با هم یک اتفاق دیگر است که میرزاخانی هر دو این کارها را انجام داد.
پایان نامه مریم میرزاخانی منجر به انتشار سه مقاله در سه مجله برتر ریاضیات شد:
اکثر ریاضیدانان هرگز چیزی به این خوبی تولید نمیکنند. اما این همان کاری است که مریم در پایاننامه خود انجام داد.
بنسون فارب 2004
بورسیه تحقیقاتی Clay
مریم در سال 2004 یک پیشنهاد کمک هزینه تحصیلی در هاروارد دریافت کرد اما این پیشنهاد را رد کرد زیرا چیزی بهتر در انتظارش بود. در آن سال به او کمک هزینه تحقیقاتی از مؤسسه ریاضیات Clay اعطا و به عنوان استادیار ریاضیات در دانشگاه پرینستون منصوب شد. مریم در آنجا با همکاران مختلفش به موفقیتهای متعدد دیگری دست پیدا کردند. بورسیه تحقیقاتی Clay میرزاخانی تا سال 2008 ادامه داشت سپس او پرنستون را ترک کرد و به عنوان استاد تمام ریاضیات در دانشگاه استنفورد منصوب شد. او در آن زمان دیگر به عنوان یک رهبر در زمینههای هندسه هذلولی، توپولوژی و دینامیک شناخته میشد. چند سال بعد به دلیل کمک های فراوان و قابل توجه مریم میرزاخانی در هندسه و نظریه ارگودیک، جایزه تحقیقات Clay 2014 به او اهدا شد.
کمک هزینه تحقیقاتی موسسه Clay یک فرصت عالی به من داد. در آن زمان بیشتر وقتم را در پرینستون گذراندم که تجربه خوبی برای من بود. کمک هزینه Clay این آزادی را برایم ایجاد کرد که در مورد مسائل سخت تر فکر کنم، آزادانه سفر کنم و با ریاضیدانان دیگر صحبت کنم. من آدم کندی هستم و باید زمان زیادی را صرف کنم تا بتوانم روی ایدههایم کار کنم. بنابراین من واقعاً قدردانی میکنم که مجبور نبودم کارم را با عجله انجام دهم.
مریم میرزاخانی 2008
ازدواج مریم میرزاخانی با یان وندراک
یک سال قبل از فارغ التحصیلی، مریم با شخصی به نام یان وندراک از جمهوری چک آشنا شد. وندراک، دانشمند کامپیوتر نظری و ریاضیدان کاربردی است که از سال 2006 تا 2009 در دانشگاه پرینستون در مقطع فوق دکتری تدریس می کرد. مریم میرزاخانی و وندراک درست زمانی ازدواج کردند که مریم به عنوان استادیار در پرینستون مشغول بود سپس طولی نکشید که هر دوی آنها برای تدریس به اسنفورد رفتند. وندراک و مریم یک فرزند دختر به نام آناهیتا دارند که متولد سال 2011 است.
شروع همکاری مریم میرزاخانی با الکس اسکین
در سال 2006 میرزاخانی همکاری پربار خود با الکس اسکین را آغاز کرد. سالها بعد این همکاری به نتایج پیشگامانه بزرگی به نام عصای جادویی منجر شد. آنها پس از چندین پروژهای که با هم کار کردند، تصمیم گرفتند یکی از بزرگترین مشکلات باز ریاضیات در حوزه تخصصی خودشان را حل کنند.
دستاورد آنها پاسخی به این سوال بود: اگر پرتو نوری که از یک منبع نقطهای به اطراف اتاقی آینهای بتابد، آیا نور به تمام نقاط اتاق خواهد رسید یا برخی از قسمتها برای همیشه تاریک باقی خواهند ماند؟
اسکین درباره این موضوع به ظاهر ساده گفت: «خود قضیهای که ما ثابت کردیم در حوزه ای از ریاضیات است که توضیح آن آسان نیست. اگر بخواهم این را برای یک دکترای ریاضی که در زیرشاخههای مختلف کار میکند توضیح دهم، ساعتها طول می کشد.»
حل معما با وجود تمام سختیها
اسکین که از سالها قبل به حل این مشکل فکر میکرد و به آن علاقه داشت میگوید:
«در نهایت زمانی که مریم میرزاخانی پژوهشگر دانشگاه پرینستون بود با او آشنا شدم. ما علایق تحقیقاتی مشابهی داشتیم و برای مدتی شروع به همکاری کردیم. او میخواست روی مشکلات سخت کار کند. بنابراین، پروژههای ما هربار جاهطلبانهتر میشدند.»
حل این مشکل کمک بزرگی به رسیدن مریم به مدال فیلدز و جایزه پیشرفت اسکین بود اما در واقع آنها بلافاصله موفق به حل آن نشدند.
مریم و اسکین طی چند سالی که روی این مسئله کار کردند بارها و بارها با مشکل مواجه شدند. اما ظاهراً مریم خیلی سرسختتر از این حرفها بود. اسکین در آن زمان گفت:
«او بسیار خوش بین است و این خوشبینی مسری است. وقتی با او کار می کنید، احساس میکنید شانس بسیار بیشتری برای حل مشکلاتی دارید که در ابتدا ناامیدکننده به نظر می رسند.»
«اگر می دانستیم اوضاع اینقدر پیچیده می شود، احتمالا تسلیم می شدیم." مریم چند ثانیه تامل میکند و دوباره میگوید: "من نمی دانم؛ در واقع…، من نمی دانم، من به راحتی تسلیم نمیشوم.»
مریم میرزاخانی 2014
قدرت ذهن مریم میرزاخانی
مسائلی که مریم میرزاخانی روی آنها کار میکرد، نیازمند ذهنی قدرتمند است که بتواند محیطهایی بسیار انتزاعی و چند بعدی را تصور کند. وقتی میرزاخانی مشغول کار میشد ساعتها روی زمین مینشست و به طراحی روی تکه کاغذهای بزرگ میپرداخت. روایت خود مریم میرزاخانی اینگونه بود: «وقتی در مورد یک مسئله ریاضی دشوار فکر می کنید، سخت است که تمام جزئیات را بنویسید. بنابراین روند ترسیم به شما کمک میکند تا بهتر با مسائل پیچیده در ارتباط باشید.» همچنین او درباره دختر ۳ سالهاش، آناهیتا گفت که اغلب فریاد میزند و میگوید: «اوه، مامان دوباره نقاشی میکند! شاید او فکر می کند که من یک نقاش هستم»
من هیچ ایدهای ندارم که او چگونه می تواند به این شکل کار کند! ولی در نهایت نتیجه می دهد.
وندراک (همسر مریم)
کسب مدال فیلدز توسط مریم میرزاخانی
13 آگوست 2014 در سئول، مریم میرزاخانی مدال فیلدز را «بهخاطر مشارکت برجستهاش در دینامیک و هندسه سطوح ریمان و فضاهای مدول آنها» دریافت کرد. او اولین زن در تاریخ بود که جایزه فیلدز را دریافت کرد. تحقیقات مریم میرزاخانی در مورد هندسه سطوح پیچیده، پیشگامانه بود و افقهای جدیدی را برای کاوش دیگران باز کرد.
مریم میرزاخانی قبل از دریافت این مدال، میدانست که مبتلا به سرطان سینه است. اما او همچنان به کار بر روی ریاضیات ادامه داد و نه تنها منجر به نتایج بسیار مهمی شد، بلکه ابزارهایی را در طول مسیر توسعه داد که توسط محققان مورد استفاده قرار میگیرد.
جاودانه شدن مریم
در نهایت سرطان به کبد و استخوانهای مریم سرایت کرد و این ریاضیدان افسانهای در 14 جولای 2017 پس از مبارزه با سرطان در سن 40 سالگی درگذشت. این غم بخصوص برای نسلی که مریم میرزاخانی را به عنوان الگوی رفتاری خود قرار دادند، سخت بود. زمانی که او از دنیا رفت اینگرید داوبچیز، استاد ریاضیات در دانشگاه دوک گفت: «صندوق پستی من پر از پیامهای زنانی است که از رفتن مریم اندوهگین هستند. زنان ریاضیدان در سراسر جهان به یکدیگر پیام میفرستند و سعی میکنند یکدیگر را بهخاطر غم رفتن زودهنگام این ریاضیدان که الگویی فوق العاده بود، دلداری دهند.»
مثال مریم نشان می دهد که جست و جوی دانش یک ماجراجویی بی مرز، بی زمان و بله… بدون جنسیت است. مثال او بسیاری از افراد دیگر را متقاعد خواهد کرد که به دنبال علم بروند.
کامران وفا/ استاد ایرانی فیزیک در دانشگاه هاروارد
شخصیت و منش مریم میرزاخانی
مریم از همان دوران کودکی از تمام امتیازات و امکانات زندگیاش آگاه و سپاسگزار بود. سالها بعد، او همان نگاه را نسبت به بیماری لاعلاج خود نشان داد. مریم در اوج بیماری، به شوهرش یان وندراک گفت:
«خب، زندگی منصفانه نیست... وقتی در خانوادهای دوست داشتنی، همراه با هوشی سرشار و افراد خوب در اطرافم به دنیا آمدم، شکایت نکردم. بسیاری از مردم دنیا همه این چیزها را ندارند... چرا باید الان شکایت کنم؟»
میرزاخانی به جای شکایت از عوامل غیرقابل کنترل، واقعاً معتقد بود که باید روی چیزهایی تمرکز کرد که قابلیت کنترل دارند. این باور را شاید بتوان در حرفهایی که او به وندوراک گفته بهتر فهمید: «خیلی زود برای من گریه نکن. مشکلات زیادی در دنیا وجود دارد، به خصوص الان. برای کسانی گریه کن که نزدیک تو هستند و واقعاً میتوانی به آنها کمک کنی.»
انسانیت و مهربانی مریم بسیار برجسته بود. به یاد می آورم که او به دانشجویان معلول هاروارد در رفت و آمد کمک می کرد. پس از دریافت مدال فیلدز، دانشجویان ایرانی در منطقه بوستون امیدوار بودند که با برپایی یک جشن بزرگ، دستاوردهای او را جشن بگیرند. مریم این درخواست را رد کرد و در عوض تصمیم گرفت بدون اعلام قبلی در جمع کوچک ناهار ماهانه آنها شرکت کند.
خاطراتی از رویا بهشتی
سخن پایانی
این متن مرور کوتاهی بود بر بیوگرافی و زندگی مریم میرزاخانی. اگرچه مریم میرزاخانی از بین ما رفته اما جدا از تاثیرش بر دنیای علم، او به همه ما نشان داد که چگونه تمام راهها برای علاقمندیهای ما باز است و بیشتر از آنکه به قهرمان شدن فکر کنیم باید زمان و انرژی زیادی برای آن صرف کنیم. به قول وندراک: «بله، مریم یک الگو بود. اما فکر نمیکنم این بدین معناست که شما باید سعی کنید دقیقاً مانند او باشید. شما باید مسیر خودتان و آنچه دوست دارید را پیدا کنید. همچنین تلاش کنید آنچه در آن مهارت دارید و برای شما معنادار است، کشف کنید. وقتی این کار را به خوبی انجام بدهید، مریم را خوشحال خواهید کرد.»
سایر فعالیتها و جوایز مریم میرزاخانی
فعالیتها:
- عضویت در فرهنگستان علوم فرانسه، 2015
- عضویت در مجمع فیلسوفان آمریکا، 2015
- عضویت در آکادمی ملی علوم آمریکا، 2016
- عضویت در فرهنگستان هنر و علوم، 2017
جوایز: - جایزه افتخاری دانشگاه هاروارد، 2003
- جایزه برترین فارغالتحصیلان دانشگاه هاروارد،2003
- جایزه پژوهشگر برتر بنیاد ریاضیات کلی، 2004
- جایزه ای ام اس بلومنتال، 2009
- جایزه ستر انجمن ریاضی آمریکا، 2013
- جایزه بنیاد ریاضیات کلی، 2014
بله/ کتاب جادوی مریم – داستان مریم میرزاخانی ریاضیدان.
توضیحات طاها یاسری، استاد دانشگاه آکسفورد.
سرطان سینه
مزار مریم میرزاخانی در پارک یادبود لسگاتوس در سن خوزه کالیفرنیا است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
افسوس که دیگه در میان ما نیستن.. روحشون شاد
سلام بر علم
سلام بر عشق و تلاش
سلام بر محبت روشنایی بخش علم
جاودانگی کوچکترین هدیه علم به عالمان است
پاینده و جاودان هستی
با سلام خدمت خانم استاد و مفاخر زمان .خانم دکتر بخدا برایم زنده ای ومن مرده.از زمانی که شناختم عشق علم استخوانم را می لرزاند آرزویم وقتی فوت شما کردم شدید وروحا شکسته در دبیرستان المپیاد نفر اول استان ریاضی نرفتم فقط حالا همیشه آرزویم عقل و شعور شما و زحمات شما در علم بود و هست من خواهر ندارم حسرت خواهری چون تو همیشه هست تو حقی وزنده استاد من خواهر من قلبم با نام تو مرگ میخواهد .خواهشا منو با خودت ببر خواهش میکنم .قیافه رفتار و کردار مثل منی .چرا خدا مرا زنده وتو را برود آبجی منو خواهشا با خودت به حق ببر خسته ام .بدان منو از تهران دزدیده اند. یا فروخته حس میکنم تو خواهر نداشته منی .درود بر زنان این کشور دنیا متحیر گذاشتی. اما بدون خواهر برادر متولد اصلی۱۳۶۰.یا ۱۳۶۵ زنده بماند. درود بر شما کاش حق انتخاب داشتم. خدایا جانم را میدادم و جان خواهر بزرگم زنده بود افتخار .شرف ابرو .عقل شعور .تو بودی من خسته شده ام فقط اخرین آرزویم سری بر خاکت و فاتحه کیک بار به خانه شما اتاق شنا سر بزنم وکریه کنم چاک چاک و واقعا با تو صحبت کنم درود بر زنان و دختران ایرانی دنیا بد جنس ایت گلی که بوی زیبایی و جمال زیبایی دارد می چیند و برادر عاشق را میسوزاند برای چی بخدا زنده بودی من هم شاگرد تو بودم درست رفتار تو در من هست اما تنها وخسته آیا مردم ایران شرف ندارد خون کریه کنم تو را خدا قبل از مرگ بشناسیم و تکریم بعد از مرگ. مرگ این کارهایش ید است کاش آبجی من که دزدیده شده ام برادر تو جان میدادم جلوی چشمهایت درود بر شیر زنان ایران از پروین اعتصامی وسرداران زن هخامنشی و زنانی که در دامن پاک دختران مثل تو را پرورانده است .کاش لیاقت داشتم اتاق تنهایت را ببینم و خواهر آبجی رفته ام را حس کنم .خواهر باغی سنگین بر من نهادی .در تاریخ ماندی .دارو و بر پدر ومادر عزیزت ودختر پاکت.ابجی از غم مرگ آرزویم هست.مسعود اسدی اردبیل
ممنون از این مطلب و افسوس و صد افسوس 😦