باید به جای فیلترینگ، قانونگذاری کنیم
«مهدی محمدی» از آن افرادی است که وقتی شروع به صحبت میکند میتوانید سطح بالای سواد و تحقیقات گستردهای که انجام داده را تشخیص دهید. آذر ۹۷ بود که به معاونت علمی و فناوری ریاست ...
«مهدی محمدی» از آن افرادی است که وقتی شروع به صحبت میکند میتوانید سطح بالای سواد و تحقیقات گستردهای که انجام داده را تشخیص دهید. آذر ۹۷ بود که به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری آمد تا دبیر ستاد توسعه فناوریهای حوزه اقتصاد دیجیتال شود، هرچند هنوز هم به عنوان عضو هیات عامل در سازمان فناوری اطلاعات ایران هم مشغول به کار است.
ابتدای اردیبهشت ماه، چند ساعتی در طبقه اول معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری مهمان او بودیم تا به سوالاتمان درباره اثرات اقتصادی فیلترینگ شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و کسبوکارها پاسخ دهد. نه تنها با لبخند به همه سوالات پاسخ داد بلکه تلاش کرد هر موضوع را تا حدی که میتواند باز کند. او در این مصاحبه به موارد بسیار مهمی اشاره میکند و اذعان دارد که شبکههای اجتماعی ملی که موفق هم باشند، در سطح جهان انگشتشمارند و موفقتشان هم مدیون محدودیتهای ایجاد شده از سوی دولتهاست.
از سوی دیگر، محمدی اعتقاد دارد که استارتآپهای بزرگ و شناختهشدهای مانند اسنپ، دیجیکالا، کافه بازار یا آپارات میتوانستند در گذشته وارد میدان شوند و شبکههای اجتماعی یا پیامرسان توسعه دهند چراکه این شرکتها برای مردم شناخته شده هستند و بیشتر میتوانند مورد اعتماد جامعه قرار گیرد تا پیامرسانهای ملی که در بسیاری از موارد، تجربه اثبات کرده نیاز به محدودسازی بازیگران خارجی برای رشد دارند.
خواندن نظرات محمدی برای هر کس که به اقتصاد در دنیای صفر و یک علاقه دارد مفید است، چراکه او از همان افراد کمیاب و باسوادی است که در جایگاه درست خودش قرار گرفته است.
امیر مستکین، پگاه طوسی - دیجیاتو: آقای محمدی به عنوان کسی که امروز تحت عنوان دبیر ستاد توسعه فناوریهای حوزه اقتصاد دیجیتال و هوشمند سازی معاونت علمی فعالیت میکند و از طرفی دبیری کمیته متنوع سازی اکوسیستم استارتاپی کشور در معاونت علمی را هم در کارنامهاش داشته، فکر میکنید فیلتر شدن تلگرام چه تاثیری روی استارتآپها و کسبوکارهای نوپا گذاشت؟
مهدی محمدی، دبیر ستاد توسعه فناوریهای حوزه اقتصاد دیجیتال و هوشمندسازی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری: زمانی که میخواهیم در مورد فیلترینگ تلگرام صحبت کنیم باید از چندین منظر به آن نگاه کنیم. اولین موضوع این است که بپذیریم اصول حاکم بر اغلب تکنولوژیها در جهان یک اصول جهان شمول است، یعنی این مسائلی که ما با آن مواجه هستیم تنها مسئله ما نیست بلکه بسیاری از جهان با آن روبرو هستند. برای مثال تاکسیهای آنلاین و اینترنتی فقط در ایران با اعتراض بخش سنتی مواجه نشدند بلکه در سایر کشورهای پیشرفته مانند انگلستان، ایتالیا و اسپانیا هنوز این مشکلات وجود دارد. بخشی از بدنه حاکمیتی ناچار است از بخش سنتی و ضعیف جامعه حمایت کند. بنابراین بخشی از این مشکلات جهانی است و دولت مجبور به تصمیمگیری است، چون این مسائل مهم هستند.
نهادهای رگولاتوری دانش لازم برای مواجهه سیستماتیک با عناصر جدید را ندارند
مسئله اینجاست که نهادهای رگولاتوری به صورت سنتی و از سالها قبل، دانش لازم برای مواجهه سیستماتیک و مواجههای از جنس رگولاتوری با این عناصر جدید را ندارند و از سر فیلتر شدن وارد میشوند. به بیان دیگر به جای آنکه کمک کنند به اینکه مسئله حل شود، صورت مساله را پاک می کنند. دقیقا کاری که با تلگرام انجام شد. اما آمار نشان داد که تعداد کاربران تلگرام قبل از فیلترینگ و بعد از آن هیچ تفاوتی نداشته و کاربران مجددا در حال استفاده از همین پیامرسان هستند و متاسفانه این روندی است که ما در حال تکرار آن هستیم.
بنابراین من با هر نوع محدودیتی از جنس محدود کردن فارغ از اینکه در آن کسب و کاری شکل گرفته باشد یا خیر مخالفم. در حوزه سیاستگذاری تکنولوژی تحلیلهای تاریخی نشان داده که ما باید نرخ پذیرش فناوری جدید را بالا ببریم. اگر این کار را نکنیم فناوری خودش میآید و کار خود را میکند. فناوری فی الذات خوب یا بد نیست چون ماهیتا صرفا برای افزایش توانمندی ها و رفاه بیشتر بشر زاییده شده، بلکه نحوه استفاده ماست که بد یا خوب بودن آن را تعیین میکند.
آیا واقعا امکان رگولاتوری در فضای تلگرام وجود داشت؟ چون مسئولان مطرح کردند که در اینجا اتفاقاتی میافتاد و برای مثال یک کلاهبرداری انجام میشود و تلگرام به درخواستهای قضایی ایران توجهی نشان نمیدهد.
نظارت نیازی نیست از سمت توسعهدهنده انجام شود، بلکه میتواند از سمت کاربر هم انجام شود. این موضوع بسیار ساده است، اگر کسب و کاری داخل تلگرام خلافی مرتکب میشود، آن را مانند سایر کسب و کارها در فضای معمولی شناسایی کنید. به نظر من به جای آنکه ما به سمت توسعه دهنده برویم به راحتی میتوانستیم از سمت کاربر کنترل کنیم.
کسبوکارهای شکل گرفته روی شبکههای اجتماعی حجم بزرگی ندارند
همانطور که با محتوای نامناسب در سایتها یا اینستاگرام برخورد میکنیم و وقتی کار خلاف میکنند آنها را فیلتر میکنیم. در تجارت هم اینطور بود، تجارتهایی که قانونی بودند در بازی میماندند و آنهایی که قانونی نبودند از بازی حذف میشدند.
کسب و کارهای اینترنتی روی بستر شبکههای اجتماعی در همه جای دنیا طی ۳ سال گذشته رشد نمایی داشتهاند. ولی دقت کنید کسب و کارهایی که روی شبکههای اجتماعی شکل میگیرند، کسب و کارهای کوچک هستند و حجم اقتصادی بزرگی را در بر نمیگیرند. به بیان دیگر تعداد زیادی از کسب و کارهای خانگی با حجم اقتصادی کوچک. شما کسب و کار بزرگی را داخل این فضا نمیبینید، پس سهم اقتصادی آن برخلاف آنچه که روی آن مانور داده شد، بزرگ نیست. بلکه سهم اشتغال بزرگی داشتند، مخصوصا برای نسل جوان و کسانی که کسب و کار خانگی داشتند. مخصوصاً الان که جوانان و جامعه ما با بحران اشتغال روبرو هستند، این موضوع به لحاظ اشتغال بسیار اهمیت داشت اما در تولید ناخالص داخلی و حجم اقتصادی تاثیر زیادی نداشت که ما نگران آن شویم.
با فیلترینگ هیچ تکنولوژی موافق نیستم چون تکنولوژی نهایتاً راهش را پیدا میکند
اما صریحا میگویم که من با فیلترینگ هیچ تکنولوژی از ماهواره گرفته تا تلگرام موافق نیستم چون بالاخره تکنولوژیها راه خود را پیدا میکنند و این مردم هستند که باید انتخاب کنند که بپذیرند یا خیر. حتی در برخی موارد نوآوری های با سطح فناوری بالا وارد شدند که مردم آن را نپذیرفتند اما دولتها معمولا کمترین نقش را در این مورد که مردم تکنولوژی را بپذیرند یا خیر داشتهاند.
دولتها فقط میتوانستند قواعد بازی را تنظیم کنند، نقش دولت تنظیم قواعد بازی است، دولت بازیگر نیست و نباید در آن نقشی داشته باشد. وقتی وارد این جریان میشوند و نقش آفرینی میکنند، مقصر میشوند و هر اتفاقی که درون تلگرام بیافتد دولت مقصر خواهد شد. دولت باید در قواعد بازی نقش داشته باشد. این شاهراهی است که جریان دارد، در نهایت دولت میتواند فیلتر کند که آن هم با بلاکچین و تکنولوژیهای جدید در حال از بین رفتن است و معنای قبل خود را ندارد. باید به دولت گفت شما تنها میتوانید قواعدی تنظیم کنید و بگویید هرکس داخل این چارچوب بازی کند من او را قبول دارم و هرکس بیرون از آن باشد، خلاف است.
دولتها باید قواعد بازی را تنظیم کنند، وقتی بازیگر شوند، مقصر میشوند
چند سال قبل مقالهای نوشتم در مورد نقش دولتها در توسعه، در آنجا به این نکته اشاره کردم که دولتهای توسعهگرای قانونگرا خیلی بیشتر از دولتها دیکتاتوری، در مقابله با مردم خود مقتدر هستند. چون حافظ قانون هستند و هر کسی که پای خود را فراتر از قانون بگذارد با شدیدترین وضعیت با آن طرف برخورد میشود. برای مثال شما با یک کشور اروپایی از یک خیابان رد شوید به نحوی شما را جریمه میکنند که تا آخر عمر این کار را تکرار نکنید. ما دولت مقتدری نداریم؛ دولت مقتدر دولتی است که قانون وضع کرده و پای قانون خود ایستاده است. ما در اینجا قانون نمیگذاریم و حالا آن قانون وضع نشده را ممنوع میکنیم.
خود پلتفرمهای خارجی یک سری قانون گذاشتهاند اما ما آن را اجرایی نمیکنیم و میگوییم که فرزندان ما تحت تاثیر قرار میگیرند و در نهایت فلان پلتفرم باید فیلتر شوند. دولت باید این موارد را محدود کند نه آنکه کل پلتفرم را نابود کند.
شما هیچ برآورد اقتصادی انجام دادید که هزینه و مشکلاتی که کسب کسبوکارها با آن مواجه شدند چقدر بود؟
زمانیکه این اتفاق افتاد من مسئولیت این بخش را نداشتم و فکر نمیکنم آمار دقیقی وجود داشته باشد. اما همانطور که قبلا هم گفتم بیش از آنکه مسئله بر سر حجم اقتصاد باشد، مسئله اشتغالزایی است و تاثیرات بیکاری آن مهم بوده تا تاثیرات اقتصادی چون عمدتا کسب و کار به معنای رایج آن نبودند بلکه خوداشتغالی میکردند و ماهانه درآمدهایی داشتند.
دومین موضوع مهم استفاده از ظرفیت تلگرام به عنوان رسانهای که دهها میلیون ایرانی در آن عضو فعال هستند و استفاده از این بستر برای دیجیتال مارکتینگ کسب و کارهای دیگر بوده است و این اثرات زیادی داشت. چون تلگرام رسانه گستردهای بود، البته ما میتوانیم در فضای دیجیتال مارکتینگ وب و شبکههای اجتماعی را مبنا قرار دهیم و آماری که ما الان به آن رسیدهایم این است که اثر شبکههای اجتماعی در دیجیتال مارکتینگ نسبت به فضای وب ۷۰ به ۳۰ است.
به بیان سادهتر کسب و کاری که از طریق شبکههای اجتماعی خودش را نفوذ میدهد ۷۰ درصد احتمال موفقیت آن بیشتر از وب سایت است. این آمار بیشتر هم میشود. یعنی اگر تلگرام را فیلتر نکرده بودند این آمار بالاتر هم میرفت.
اگر از فعالان دیجیتال مارکتینگ سوال کنید حتما خواهند گفت که با فیلتر شدن تلگرام این روند کمی افت کرد و اثرات دیجیتال مارکتینگ کاهش پیدا میکند. شاید اثرات اقتصادی آن از این منظر بیشتر از اثر اقتصادی مستقیم باشد.
همینطور است و در حال حاضر هم بسیاری از دیجیتال مارکترها معتقدند که اگر اینستاگرام هم فیلتر شود، این پایانی بر دیجیتال مارکتینگ شبکههای اجتماعی در کشور خواهد بود. اما تحقیقات ما نشان میدهد که رمزارز گرام یکی از دلایل اصلی فیلتر شدن تلگرام بود. آیا واقعا این رمزارز میتوانست در اقتصاد کشور ما وارد شود و خطری برای ریال باشد؟
خیر اینطور نیست و به نظر من این بهانه است. اول آنکه در رمز ارزها، بستر و پشتوانهای که باعث میشود آنها انتشار پیدا کنند و مردم آنها را بپذیرند، اعتماد است و هنوز این سطح از اعتماد در رمز ارزها نه در ایران بلکه در جهان نیز شکل نگرفته است. همین امروز هم در مورد رمز ارزهایی که اعتماد بیشتری را جلب کردهاند، باید گفت که عدد و رقمهایی که جابهجا میکنند، بسیار کم است و با کل حجم اقتصاد کشور قابل مقایسه نیست.
احتمال اینکه یک رمز ارز به طور گستردهای در داخل ایران مورد استفاده قرار گیرد بسیار کم بود
به علاوه فیلتر کردن تلگرام چه ارتباطی به رمزارز گرام دارد؟ گرام تنها از طریق تلگرام قابل استفاده نیست و سایر روشها نیز میتوان به آن دسترسی داشت. شاید فقط ارز گرام میتوانست بخشی از مبادلات مالی که در داخل بستر تلگرام اتفاق میافتاد را پوشش دهد که این هم حجم زیادی نمیشد. بنابراین احتمال اینکه یک رمز ارز به طور گستردهای در داخل ایران مورد استفاده قرار گیرد بسیار کم بود، چراکه مردم حتی اگر به پول ملی خودشان هم اعتماد نکنند عمدتا به دلار و طلا اعتماد میکنند. پس نهایتاً در چنین شرایطی اثرگذاری گرام هم بر اقتصاد ایران بسیار کم خواهد بود..
چرا پیامرسانهایی که به عنوان جایگزینهایی برای تلگرام معرفی شدند مورد پذیرش جامعه قرار نگرفتند و از طرفی در فضای کسبوکاری هم استقبال چندین میلیونی از آنها نشد، این در حالیست که آنها فضایی را در پیام رسان خودشان آماده کرده بودند تا کسبوکارها بتوانند از آن جایگاهها استفاده کنند.
من مطالعات زیادی انجام دادهام که الگوی رشد شبکههای اجتماعی چگونه است؟ اول آنکه تعداد موردهای شبکههای اجتماعی ملی، بسیار کم است. مثلا در چین WeChat و موتور جستجوی روسی Yandex را میبینید و چند نمونه دیگر که البته همه آنها الگویی برای رشد دارند که ما آن الگو را رعایت نمیکنیم.
WeChat چرا در داخل چین رشد میکند؟ برای پاسخ به این سوال باید بازار چین را در نظر بگیریم که یک و نیم میلیارد جمعیت دارد که حتی ۲۰ درصد از این بازار هم یعنی ۳۰۰ میلیون کاربر که رقم بسیار خوبی برای یک شبکه اجتماعی است. اما تنها این مورد نبود؛ بلکه باید بگوییم تمامی شبکههای اجتماعی در چین فیلتر هستند. موتورهای جستجو هم فیلتر هستند، یعنی نمیتوان از گوگل و گوگل مپس استفاده کنند و بایدو را به عنوان موتور جستجوگر راه اندازی کردهاند.
همچنین WeChat ابزار تمامی خدمات الکترونیکی چین است. یعنی هر کاری باید از پرداخت الکترونیکی گرفته تا رزرو تاکسی و دوچرخه از مسیر WeChat انجام شود. یعنی WeChat پلتفرم ارتباطی فضای دیجیتالی چینیهاست و به همین دلیل در میان مردم منتشر شده است.
من زمانی گفتم اگر یکی از کسبوکارهایی که خدماتی به صورت بسیار گسترده به مردم ارائه میدهد، شبکه اجتماعی راه اندازی کند و در بستر همان خدمات خود را ارائه کند، احتمال بیشتری برای پذیرفته شدن در میان مردم دارد تا اینکه یک شبکه اجتماعی به صورت مستقل وارد شود.
منظورتان این است که استارتآپهای موفق مثل اسنپ، دیجیکالا یا کافهبازار و آپارات خودشان بیایید و پیامرسان توسعه دهند؟
اگر اسنپ و دیجیکالا شبکه اجتماعی راهاندازی میکردند، با پذیرش جامعه روبهرو میشدند
دقیقاً. مثلا اگر اسنپ و دیجیکالا این کار را میکردند، قطعا شبکه اجتماعی آنها پذیرفته میشد. یا روبیکا که شبکه اجتماعی هم دارد و وارد این فضا شده است و ما میبینیم کانال هایی با چند میلیون عضو دارد. چون خدمات دیگری ارائه کرده و در کنار آن مردم از شبکه اجتماعی آن هم استفاده میکنند.
در هیچ جای دنیا یک شبکه اجتماعی فی الذات در بازار ملی رشد نکرده است مگر آنکه محدودیتی وجود داشته باشد یا خدمات مکملی ارایه کند. همان Yandex هم دو خدمت به مردم ارائه میکند، یعنی به جز آنکه بزرگترین شبکه جستجوی روسیه است، بزرگترین سرویس تاکسی اینترنتی روسیه هم هست.
اصلا این مدل اقتصادی که ما بگوییم نقشه ملی داریم، بیفایده است. من قبلا در سازمان فناوری اطلاعات جلسهای با مدیران نقشههای ایرانی گذاشتم و قرار شد ما تمامی نقشهها را جمع کنیم چون من به شدت معتقد هستم که سیستم استارتآپی ایران به شرطی رشد میکند که دو مسیر را در پیش بگیرد، یک مسیر ورود به بورس و استفاده از بازار سرمایه است و دیگری ادغام استارتاپ ها با یکدیگر و یا تملک برخی توسط برخی دیگر است، چراکه به جز این راه حل ها، اکوسیستم واقعا توان بزرگ شدن ندارد.
شبکه اجتماعی ملی رشد نمیکند مگراینکه محدودیتی هم در کنارش باشد
من با تمامی آنها صحبت کردم که باهم ادغام شوند و گفتم که ما به شما در این زمینه کمک خواهیم کرد و پس از آن با کسب و کارهایی ادغام شوند که مکمل کسب و کارهایشان هستند. برای مثال اسنپ، نشان یا بلد را بخرد. چون آنها تکنولوژیها و بازارهای مکمل هم هستند.
حتی موتور جستجوی گوگل که به صورت رایگان جستجو میکند هزاران کسب و کار دیگر در پشت خود دارد که آن را پشتیبانی میکند. یعنی قابلیت جستجو به تنهایی هیچ درآمدی برای گوگل ندارد. نقشه و شبکههای اجتماعی که خدمات پایه اینترنتی هستند، همهشان در جایی پاسخ میدهند که در کنار کسب و کارهای مکمل خود قرار گیرند و رشد کنند. به جز همین، هیچ راه دیگری جز آنکه دیگران را فیلتر کنید وجود ندارد که آن هم برای ما و با فیلتر کردن تلگرام پاسخگو نبود.
در هر صورت اما همین محدودیتها را در سطح جهانی میبینیم، اما بسیاری افراد تصور میکنند تنها در ایران چنین محدودیتهایی اعمال میشود. این تفکر از کجا سرچشمه میگیرد و راهحل از نظر شما چیست؟
ما باید بپذیریم که اعتماد مردم به دولت فروریخته و این سرمایه اجتماعی به شدت تضعیف شده است. من به عنوان یک ناظر بیطرف میگویم که عملکرد دولت در سیل اخیر عملکرد بسیار خوبی بوده اما همه ناراضی هستند چون سرمایه اجتماعی تضعیف شده است. حتی کارهای خوب دولت هم کمتر دیده میشود و در چنین شرایطی دولت حتی نمیتواند بگوید که در تمام دنیا چنین محدودیتهایی اعمال میشود.
نکته مهم دیگر این است، زمانی که شما موضوعی را نادیده میگیرید و در مورد آن با مردم و جامعه صحبت نمیکنید، جامعه برداشت خود را از آن موضوع دارد و باید به آنها حق داد که برداشت را از روی ظواهر امر داشته باشند. مانند برداشتی که ما از زندگی در اروپا و آمریکا داریم اما حقایق بسیاری را در مورد آنها نمیدانیم. زمانیکه اطلاعات کاملی به مردم نمیدهید و به غلط اطلاعات دیگری را برای آنها پررنگ میکنید، مردم این تصویر غیر واقعی را نمیپذیرند و آن تصویری که خودشان دوست دارند و از مسیرهای دیگر به آن رسیدهاند را برای خود میسازند. در مورد فیلترینگ هم همین است، فیلترینگ در همه جای دنیا وجود دارد.
از سوی دیگر باید آموزش لازم را برای شهروندان به خصوص نسل جدید در نظر بگیریم. یکی از انتقادات من به وزارت آموزش و پروش این بود که آموزشی در این خصوص نداریم و همچنان بردن موبایل و تبلت به مدرسه غیر مجاز است، البته من این موضوع را میپذیرم که آنها توان نظارتی بر دانشآموزان را ندارند اما باید این موضوع را هم در نظر گرفت که ۱۰ سال آینده جهان ارتباطات به شکل دیگری است و نسل جدید ما باید با مفاهیم هوش مصنوعی و ... آشنا باشند.
شما گفته بودید که امکان فیلتر شدن هر لحظه برای کسب و کارهای اینترنتی وجود دارد و در این مورد بسیار سلیقهای عمل میشود. اینجا میرسیم به این سوال که نقش معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای تغییر در قواعد بازی در زمین فیلترینگ چیست؟ آیا شما اصلا به دنبال ایجاد تغییری در این بازی هستید؟
چند موضوع را در این مورد باید روشن کنیم. اول آنکه معاون حقوقی رئیس جمهور مصوبهای داده و کارگروهی تشکیل شده تا هیچ دستگاهی [در داخل دولت] قبل از آنکه مصوبه آن کارگروه را بگیرد، حق دادن درخواست فیلتر کسبوکارها را نداشته باشد. الان به نسبت گذشته احتمال آنکه یک سایت به صورت ناگهانی فیلتر شود بسیار کمتر است و کمتر هم خواهد شد. مگر آنکه از سوی نهادهای غیر دولتی فیلتر شوند که بازهم با آنها تعاملات خوبی کردهایم. الان بعد از چند سال آنها متوجه شدند که استارتآپها تاثیرات مثبت اجتماعی و اقتصادی دارند و به همین دلیل هم از آنها حمایت میکنند. در واقع تکنولوژیها زمانیکه وارد میشوند با مقاومت سنتیها مواجه میشوند.
نکته دیگر در مورد فیلترینگ این است که استارتآپها زمانیکه بزرگ میشوند باید رسمیت پیدا کنند و قوانین را اجرا کنند. دیگر آن زمان که نخواهند به قاعده و قانونی تن بدهند گذشته است. تاکسیهای اینترنتی با چنین حجمی از مسافران و رانندگان باید قوانینی که مصوب میشود را اجرا کنند، الان نمیتوانند بگویند ما کاری نداریم که راننده و مسافر کیست و ما فقط یک پلتفرم هستیم. اتفاقا باید کار داشته باشد چون در تمام دنیا این قوانین را گذاشتهاند. یعنی مقاومتی که از سوی اکوسیستم برای رسمیت یافتن صورت میگیرد را هم باید در نظر گرفت. مانند اتفاقی که برای دیوار داشت میافتاد. البته به آنها حق میدهم که سیستم نظارتی نداشته باشند و در این مورد باید به آنها کمک کنیم و سیستم احراز هویت مانند شاهکار را برایشان در نظر بگیریم.
استارتآپهای ایرانی باید یاد بگیرند که کم کم مورد نظارت قرار بگیرند
موضوع دوم آنکه استارتآپهای ایرانی باید یاد بگیرند که کم کم مورد نظارت قرار بگیرند؛ مانند فینتکها که این اتفاق برایشان افتاد یا اسنپ و تپسی که در حال رایزنیهایی برای این موارد هستند. بنابراین ما باید قواعد سنتیها را کمی تغییر دهیم که با استارتآپها همخوانی داشته باشد؛ مانند قواعدی که برای حمل و نقل اینترنتی در نظر گرفتیم و شورای عالی ترافیک در حال مذاکره هستیم که ماهیت استارتآپها را بپذیرند. و از سوی دیگر استارتآپها هم باید قوانین کشور را اجرا کنند تا آسیب نبینند. اکوسیستم کار خود را از یک بازار کوچک آغاز کرده و در ابتدا هیچ نظارتی بر آنها نبوده و حالا هم که بزرگ شدهاند نمیپذیرند که کسی بر آنها نظارت داشته باشد.
ضمن آنکه تصمیمات جدیدی مانند قراردادهای همکاری استارتآپها با سازمانهای بزرگ باعث مشروعیت بخشی به آنها میشود. چند روز قبل الوپیک با شرکت پست قرارداد تفاهم بست و همین هم موجب میشود تا دیگران نتوانند برای آنها مشکلی ایجاد کنند.
چند سال هست که شعار سال کشور مرتبط با اقتصاد است؛ سوال اینجاست که فیلترینگ بسترهای بین المللی در داخل ایران کمکی به حال اقتصاد کشور میکند؟ مثلا فرض بگیریم با فیلترینگ پلتفرمهای خارجی، موردهای بومی جان میگیرند؟
این موضوع سیاستگذاری توسعه است و ابتدا از این منظر توضیح میدهم. در همه دنیا در یک دورههایی برای آنکه صنایع نوزاد شکل بگیرند، محدودیتهایی برای واردات محصولات مشابه به کشور ایجاد کردهاند. حمایت از صنایع نوزاد در تمامی کشورها وجود داشته است اما عنصری که ما در این میان درنظر نمیگیریم عنصر زمان است. یعنی معمولا این حمایتها کوتاه، مقطعی، همراه با تربیت صنایع داخلی برای آماده شدن در رقابتهای بینالمللی است تا در نهایت بتواند به مرحله رقابت پذیری برسد.
مثل اتفاقی که برای صنعت خودرو افتاد.
بله. منتها در صنعت خودرو، سالهاست که چنین محدودیتهایی برای واردات گذاشتهایم اما آیا الان خودروساز شدهایم؟ حالا همین را برای شبکه اجتماعی انجام دهید. تا سالهای سال اگر تلگرام فیلتر بماند ما دارای شبکه اجتماعی نخواهیم شد. منتها میتوانیم در دورههای مشخص برای موارد مشخص محدودیتهایی انجام دهیم. برای نمونه میتوانیم اعلام کنیم که دسترسی به خدمات دولتی در وب سایتهای مختلف فقط از طریق شبکههای اجتماعی داخلی و موتورهای جستجوگر داخلی امکان پذیر است.
یا برای دسترسی به محتواهای کتابخانه ملی و ایران داک باید از جستجوگرهای داخلی استفاده کنید. چنانکه در کره جنوبی دانشآموزان برای جستجوی مطالب از موتورهای جستجوی مشخص همان کشور استفاده میکنند که دسترسیهای محدود شده دارد و برای دانش آموزان امن است.
برای تقویت پلتفرمهای داخلی میتوان چنین کارهایی کرد تا آنها شکل بگیرند و در نهایت باید گفت که فیلترینگ راه حل نیست و تجربه جهانی و تجربه ما در صنایع کشور نشان میدهد که ممنوعیت برای بلند مدت، تولید کننده و ارائه کننده خدمات داخلی را به سمت نوآوری نخواهد برد. حتی اگر تکنولوژی را عرضه کند، آن تکنولوژی منسوخ میشود و تکنولوژی جایگزین در دنیا عرضه میشود و مردم به سراغ آن خواهند رفت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به سروش پلاس و گپ پول بدید تا پیشرفت کنند
تا از داخلی ها حمایت نکنید ما باید چشمانمون به خارجی ها باشه
من فکر میکنم این آقای مهندس باسواد هم سعی داره غیر مستقیم بگه هر بلای سرتون میاریم در همه جای دنیا سر مردم میاد اصلا نگران نباشید و اعتراضی هم نکنید ، امیدوار بودم واقعا یک شخص دلسوز پیدا کرده باشید که واقعا به مسایل کشور اهمیت بدهد ولی دیگه مطمئن هستم همچین شخصی در بین تمام مدیران و مسوالان پیدا نخواهید کرد
مشخصه خوب از اقای مستکین پذیرایی کرده که اینقد راضیه و میگه فلان و بهمان ... من نمیدونم تو این مملکت اخرش کی باید کاری انجام بده این میگه : باید به دولت گفت شما تنها میتوانید قواعدی تنظیم کنید و بگویید هرکس داخل این چارچوب بازی کند من او را قبول دارم و هرکس بیرون از آن باشد، خلاف است. اخه مگه خودت دولت نیستی؟ فقط حرف و حرف اگه ین به حرفایی که میزنه اعتقاد داشت هیچوقت اینجا نمیگذاشتنش