آینده موتورولا روی مچ ها بسته می شود [ویژه]
چند ماه قبل، در ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ بود که گوگل با معرفی اندروید وِر (Android Wear) برای ساعت های هوشمند، یک غافلگیری کوچک رقم زد. کوچک، زیرا با اینکه سال جاری را سال ساعت های ...
چند ماه قبل، در ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ بود که گوگل با معرفی اندروید وِر (Android Wear) برای ساعت های هوشمند، یک غافلگیری کوچک رقم زد. کوچک، زیرا با اینکه سال جاری را سال ساعت های هوشمند نام گذاری کرده اند، می دانیم که هنوز آنها نورس تر از آن هستند که روی پای خودشان بایستند و باید دست در دست برادرهای بزرگترشان، تلفن های هوشمند و تبلت ها، به دنیای موبایل پا بگذارند.
تا چند ماه قبل از آن، برای دیدار با موتورولا باید یک ساعت به سمت شمال شیکاگو رانندگی می کردید تا به منطقه لیبرتی ویل در ایلینوی که مقری با ساختمان های بی نام و نشان را در خود جای داده، می رسیدید. اما حالا موتورولا جای دیگری زندگی می کند. در مرکز شهر شیکاگو، در عمارت مرچندایس مارت. یک ساختمان سنگی با ابهت، به طول دو خیابان که بیش از ۷ دهه است بر لبه رودخانه شیکاگو آرمیده.
در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه شوید تا داستان پر فراز و نشیب موتورولا در این دو سه سال را برای تان تعریف کنیم.
مرچندایس مارت که زمانی در تملک خانواده کندی بود، یک معماری تاریخی است که بیش از هر چیز در دنیا به عنوان قبله ای برای طراحی داخلی (Interior Design) شناخته می شود: بخش بیشتر ساختمان توسط قفسه سازها، فروشندگان سنگ، و شرکت های کفپوش تسخیر شده. می گویند سلطان برونئی کل قصر خودش را در اینجا تکمیل کرده، چون تنها جایی بوده که می توانسته همه مربع های کنار فهرست خریدش را تیک بزند.
مهاجرت ۶۵ کیلومتری -که پیمودنش در ترافیک بی رحم شیکاگو و حومه، زمان را بی رنگ می کند- برای کارمندان حومه نشین موتورولا یک چالش تدارکاتی و تا حدی هم یک تغییر در فرهنگ زندگی بود. ولی در همهمه انقلابی که موتورولا در این سال ها پشت سر گذاشته، این فقط صدای یک ترقه است.
موتورولا اینک یک رئیس جدید به نام ریک آسترلو (Rick Osterloh) دارد. اینکه کارمندان او بتوانند کشتی را در مسیر اهداف شناور در این دریای متلاطم حفظ کنند، ساده نیست؛ همه می دانند که در بازار دمدمی و بی رحم تلفن هوشمند، اگر نامت اپل یا سامسونگ نباشد خبری از بارش اسکناس های درشت نیست. این بازار پویا و رقابتی به تنهایی فشار زیادی بر گُرده شرکت ها می آورد، ولی عمق مشکل برای موتورولا دو چندان شده چون در حالی که همچنان مجبور به دویدن در کنار رقبای خود در این بازار است، مشغولیت دیگری هم دارد؛ اسباب کشی از خانه گرمش در همسایگی گوگل به قصر غول چینی، بزرگترین تولیدکننده کامپیوترهای شخصی دنیا، لنوو.
و سپس، موتو ۳۶۰.
جیم ویکس، نائب رییس موتورولا و مدیر بخش دیزاین شرکت می گوید: “ما به تغییر عادت داریم.” مردی آرام اما کارمایه و با هاله ای از انرژی مثبت؛ این اولین سوارکاری پر تکان او نیست. “این سه چهار سال آخر، تغییرات زیادی داشته ایم، و این هم یک مرحله دیگر از آنها است.”
در اصل، ویکس -که قبل از آمدن به موتورولا در ابتدای هزاره، ۱۳ سال از دیزاینرهای دورانی طلایی سونی بوده- یکی دو خاطره از تئاتر دگرگونی موتورولا دارد. او ظهور و سقوط RAZR، ظهور و سقوط Windows Mobile، یک جدایی چند میلیارد دلاری، یک واگذاری، و حالا یک واگذاری دیگر را به خاطر دارد و می گوید:
“می دانید، تغییر از بسیاری جهات خوب است. شما را از وضعیت آسودگی در می آورد، شما را روانه به چالش کشیدن چیزهایی می کند که معمولا سراغ شان نمی روید. خلاصه که نتیجه تغییر معمولا برای ما خوب از آب در آمده.”
خانه جدید شرکت نیز در حال تغییر است. در سال های اخیر، مرچندایس مارت به راستی تبدیل به پیوندگاهی برای صحنه در حال رشد تکنولوژی در شیکاگو شده و نقش خانه 1871 را ایفا می کند. 1871 یک برند همکاری مشارکتی است که با بازدیدهای افراد مشهوری مثل بن هوروویتز (Ben Horowitz)، استیو بالمر (Steve Ballmer) و سایرین توانسته توجه های کشوری را در ایالات متحده به خود جلب کند.
قبل از پرداختن به ارتباط 1871 و موتورولا، به ۸ اکتبر ۱۸۷۱ بر می گردیم. در آن روز یکشنبه، یکی از بزرگترین فجایع تاریخ ایالات متحده در قرن ۱۹ شروع شد و تا صبح ۲ روز بعد ادامه یافت. آتش سوزی بزرگی که ۳۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند، ۹ میلیون متر مربع از مساحت شیکاگو را خاکستر کرد، و ۱۰۰ هزار بی خانمان بر جای گذاشت.
با اینکه آتش سوزی بزرگ شیکاگو بخش مرکزی و تجاری شهر را به نابودی کشاند، اما شیکاگو بازسازی شد و با ادامه رشد خود همیشه یکی از شهرهای پرجمعیت، و به لحاظ اقتصادی مهم امریکا باقی ماند.
برند 1871 ایده فعالیت خود را از آن واقعه گرفته. در تاریخچه این برند می خوانیم:
داستان آتش سوزی بزرگ شیکاگو به سال ۱۸۷۱، درباره آتش نیست.
“داستان آتش سوزی بزرگ شیکاگو به سال ۱۸۷۱، درباره آتش نیست. درباره پیامد آن است: لحظه ای باشکوه که در آن بیشتر مهندسین، معماران و مخترعین برجسته گرد هم آمدند تا یک شهر جدید بسازند. نوآوری های آنها -که زاییده شوق و نبوغ عملی بود- نه فقط شیکاگو، که دنیای مدرن را شکل داد. چیزی که ۱۴۰ سال پیش شروع شد، تا امروز ادامه دارد.”
نماد نوآوری در دره سیلیکن کالیفرنیا، گاراژ است. اما 1871 در شیکاگو، جامعه ای است متشکل از دیزاینرها، کد نویس ها و کارگشایان که در کنار هم یاد می گیرند، تجربه می کنند و پیش می روند؛ سمینار و برنامه کاری برگزار می کنند؛ و در نهایت کسب و کارهای خود را در فضای 1871 شکل می دهند.
شرح مختصر ما درباره 1871 کافی است تا دریابید که چرا گوگل تنها چند هفته بعد از نهایی شدن تصاحب موتورولا در سال ۲۰۱۲، اعلام کرد آن را از حومه به مرکز شهر منتقل می کند: آسترلو و سایرین در موتورولا خیلی سریع به همکاری با 1871 در زمینه چند ابتکار تازه اشاره می کنند. این هم زیستی از آن رو بیشتر منطقی می نماید که شهردار شیکاگو، رام ایمانوئل، تلاش دارد شهر خود را به یکی از سنگین وزن های عرصه دیجیتال تبدیل کند.
اما غیر از این چشم اندازها، دلایلی واقع بینانه تری هم در بین بود؛ از جمله اینکه دفاتر کاری گوگل در شیکاگو، نزدیک موتورولا قرار می گرفت. به خاطر تعدیل نیرو در ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، موتورولا دیگر نیازی به فضای اضافه مقر حومه شهر نداشت - مقری که از روزهای خوش و مست کننده RAZR در آن ساکن بود. روزهای قبل از آیفون. روزهای قبل از گلکسی.
اگر درباره آینده موتورولا نگرانی خاصی هست، آقای ویکس چیزی بروز نمی دهد
با این حال، آقای ویکس از تغییرات جدید هیجان زده به نظر می رسد؛ اگر درباره آینده شرکت و ملحقات آن زیر نظر لنوو نگرانی خاصی وجود دارد، او قطعا چیزی بروز نمی دهد: “ما این پایین در وسط شهر هستیم، کلی آدم، چالاک و پر طراوت، با همه امکانات و انضباطی جدید که خیلی مؤثرتر از قدیم است، و نزدیک بودن به تیم های مهندسی و دیزاین… که سرعت گفتگوها و تصمیم گیری ها را بسیار بالا می برد.”
معماران استخدامی موتورولا -جنسلر- طبقات بالایی عمارت مارت را که ساختش در زمان شروع فلاکت های ناشی از رکود بزرگ به اتمام رسیده بود، تبدیل به فضایی جذاب، مدرن و زیبا کردند. اگر بگوییم ابدیتی در اینجا جاری است، غلو نیست؛ آن هم در هر ۱۸ طبقه سنگی-و-فلزی این بنای قدیمی. هر یک از تالارهای ورودی پر پیچ و خم به یک اتاق با کارمندانی می رسد که اشباع از یک عزم جدی هستند (یا لااقل به آنها گفته شده در زمان بازدید رسانه ها در حد قانع کننده ای مشغول باشند.)
هر جایی که نگاه می کنید نسیمی از تمرکز بر کاری جاری است
در یک سمت، سالنی بزرگ با پنجره های مسدود کننده سیگنال، میزبان مهندسینی است که با میکروسکوب روی قطعات دوربین خم شده اند. چند میز بالاتر، یک کارمند مشغول قرار دادن یک صفحه مدار در داخل بدنه ای قرمز و درخشان است -شاید این یک تلفن جدید از موتورولا باشد. جایی دیگر، ماشین های بشکه مانندی مشغول شبیه سازی مکرر تاثیر نشستن یک آدم بر روی موتو اکس هستند. اتاق بازی پر از تلویزیون ها، کنسول های کیوسکی، و ماشین های بسکتبال، تقریبا خالی است. هر جایی که نگاه کنید، نسیمی از تمرکز بر کار جاری است.
موتورولا یک آزمایشگاه طراحی تجربه مصرف کننده (CXD) دارد، فضایی دنج برای یک مشت مهندس مشتاق با لباس هایی به رنگ آبی نیروی دریایی که لوگوهای موتورولا از اواخر دهه ۴۰ پشت شان چاپ شده. پای یکی از دیوارها، ویترین کنار ویترین میزبان نمونه های آزمایشی تلفن هایی است که در CXD دیزاین و اسمبل شده اند. در یکی از کشوها چندین قاب موتو اکس قرار دارد که هرگز به خط تولید نرسیدند. روی کشوی بالایی، یک میز رادیوی است که آقای ویکس وقتی در سونی بود آن را دیزاین کرد و حالا خوشحال است که از ساختمان های موتورولا در لیبرتی ویل به مقر جدید آمده اند.
این کارگاه در بین فضاها و راهروهای مقر موتورولا یک جای خاص به شمار می آید. محل پرورش ایده ها و محصولات نسل آینده و البته منبعی مهم برای ایده های پول ساز و وسایل مورد نیاز برای اجرای آنها. مایک جانکی، از مدیران عینکی CXD با یک پاپیون آبی خال-خالی، خاطره ای از ساخت یک RAZR به رنگ صورتی و ارسال آن برای ستاره تنیس زنان، ماریا شاراپووا می گوید. شاراپوا اتفاقی از آن تلفن در یک برنامه تلویزیونی استفاده کرد که باعث دریافت تماسی از مدیرعامل وقت موتورولا، اِد زَندر، شد: “تلفن [ماریا شاراپووا] را تو ساخته ای؟” و زیاد طول نکشید که زَندر و تیم موتورولا تولید RAZR صورتی را شروع کردند -که تبدیل به یک محصول خیلی پرفروش شد.
"تلفن [ماریا شاراپووا] را تو ساخته ای؟"
در کنار کارگاه دیزاین، یک کارگاه بزرگتر برای مدل سازی وجود دارد که ویکس را سر ذوق می آورد. ردیف بعد از ردیف دستگاه های نمونه ساز سریع قرار دارند؛ پرینترهای ۳ بعدی صنعتی که تقریبا ایده ها را به محض شکل گیری در ذهن طراحان، می سازند. این تغییر جدید به خصوص در ساخت محصولی مانند موتو ۳۶۰، ساعت هوشمند موتورولا که مبتنی بر اندروید وِر است و در تابستان جاری عرضه خواهد شد، بهتر به چشم می آید. ساعتی که می تواند ادعای لقب جذاب ترین محصولات مصرفی را داشته باشد.
حالا دیگر فرصتی برای تاخیر نیست و هنوز کارهای زیادی باقی مانده. ویکس می گوید: “امکان سریع سازی و از قالب در آوردن چیزی که کاملا شبیه نمونه نهایی محصول است، بسیار اهمیت دارد و اغلب به سادگی از این امکان عبور می شود. نمونه سازی سریع مقوله ای است که باید کاملا در تار و پود استراتژی و تولید محصول تنیده شود. نمی شود آن را به بیرون سپرد، بنابراین آن را بخشی مهم از کسب و کار مان می بینیم و البته بخشی بزرگ از چگونگی دیزاین.”
کارگاه مدل سازی حتی یک میز با پرینترهای ۳ بعدی مختص ساخت محصولات درجه مصرفی دارد تا کارمندانی که فقط می خواهند برای دل خودشان چیزی بسازند نیازی به کار با تیم CXD نداشته باشند. یک پرینتر ۳ بعدی Makerbot Replicator 2 و یک جفت مکعب متریال، با سر و صدا مشغول شکل دادن به قطعات مختلف هستند. در حقیقت، عملا هر ماشینی در این کارگاه دارد روی چیزی کار می کند. عجب شرکت شلوغی. باید هم چنین باشد. در حالی که موتو اکس و موتو جی نقدهای مثبتی برای موتورولا همراه داشته اند، اما شرکت را به روزهای اوج بر نگردانده اند.
آسترلو در صحبت افتتاحیه اش اشاره می کند که شرکت در فصل اول ۲۰۱۴ تعداد ۶.۵ میلیون تلفن را در بازار توزیع کرده. این یک افزایش ۶۵ درصدی را در مقیاس سالانه نشان می دهد ولی در مقابل ۴۴ میلیون آیفونی که اپل در مدت مشابه فروخته، ناچیز می نماید. بنابراین در عین اینکه موتورولا می تواند کسب و کار تلفن های هوشمندش را رو به راه کند، سرنوشت این زیرشاخه جدید لنوو به توانایی اش در به سرانجام رساندن موتو ۳۶۰ و تثبیت خود به عنوان جذاب ترین و پر تکاپو ترین تولیدکننده گجت های پوشیدنی، گره خورده.
موتو ۳۶۰ به همان زیبایی عکس هایی است که از آن منتشر شده.
به نظر می رسد موتورولا حداقل فرصت یک رقابت جدی برای این شکوفایی دوباره را دارد. آقای ویکس مدتی است موتو ۳۶۰ فلزی با بند چرمی را دور مچ خود بسته؛ ساعتی که از نزدیک به همان زیبایی عکس های منتشر شده اش است. اگر به خاطر نمایشگر دایره ای خاموشش نبود، می شد گفت با یک ساعت کلاسیک و گران قیمت طرف هستیم. اما وقتی هم که اعلان ها روی صفحه اش آشکار می شوند، با آن رابط کاربری ساده و هدفمند اندروید وِر، شاهد محصولی درخشان و چشم نوازیم. اتفاقا آقای ویکس در زمان عرضه تلفن ۲۰۰۰ دلاری Aura هم در موتورولا بوده؛ اولین محصول مصرفی با نمایشگر بسیار با کیفیت و دایره ای. نمایشگری که برای محصولی مثل ساعت هوشمند، عالی به نظر می رسد.
اما اگر موتو ۳۶۰ چنین محصول آشکاری است، چرا الآن دارد به دنیا عرضه می شود؟ ویکس می گوید: “چون خیلی خیلی سخت است و من فکر می کنم که ما به اندازه کافی در دل کار بوده ایم که بدانیم، برای باز اختراع واقعی ساعت مچی، یعنی محصولی با تقاضای انبوه و کیفیت مقبول، می شود همه چیزش را به هر اندازه ای صیقل داد، اما بدون تغییرات بنیادی، [آن صیقل ها] فایده ای ندارد. زمان عرضه اش می خواهد ۳ ماه دیگر باشد یا ۲ هفته دیگر، هر چه که هست باید درست باشد و موثر، نه اینکه فقط یک محصول دیگر در ویترین بگذاریم.”
مسئله این است که او باید این کار موثر را در بحبوحه آشوبناک ترین دوران موتورولا در عمر ۸۰ ساله اش انجام دهد. داستان به درازا کشید. حتما می خواهید بدانید که موتو ۳۶۰ چطور به اینجا رسیده.
موتو ۳۶۰، یک دیزاین نفس گیر
رییس بخش دیزاین موتورولا، جیم ویکس و گروه اش ۱ سال و نیم وقت صرف خلق دستگاهی کرده اند که در آخر موتو ۳۶۰ نام گرفت، اما تمام نتایج اولیه ناقص بودند. او می گوید: “هر بار که یکی می ساختیم، فرقی نمی کرد چقدر به خیال خودمان عالی بود، اگر مربعی بود همه می گفتند ‘….اِه’ و ما با خودمان می گفتیم که بهتر است کمی باریک تر باشد، یا شاید کمی بزرگتر، کمی سنگین تر - روی همه اینها کار می کردیم و همچنان حس کلی کار همان ‘اِه’ بود. تا اینکه بالاخره فهمیدیم این مرز را نخواهیم شکست، مگر اینکه اول از منطقه ‘اِه’ خارج شویم.”
"می دانستیم این مرز را نخواهیم شکست، مگر اینکه اول از منطقه ‘اِه’ خارج شویم."
بعد از ۲ دور دیزاین، نمونه سازی، و نظرخواهی داخلی با نتایج نامطلوب، موتورولا به سراغ اصول اولیه رفت. به جای باز اختراع ساعت مچی یا ساخت یک ساعت چهارگوش مثل گلکسی گیر یا پبل استیل، موتورولا تصمیم به تقلید از چیزی گرفت که در اصل قرار است هر ساعت هوشمندی جانشینش شود، و آن چیزی نیست جز ساعت های با کیفیتی که چند دهه است روی مچ ما جا خوش کرده اند.
آقای ویکس می گوید: “به این درک رسیدیم که اگر قرار است این کار انجام شود، راهی ندارد جز پذیرفتن ماهیت فعلی ساعت های مچی.” بنابراین موتو ۳۶۰ را تبدیل به یک گجت پوشیدنی زیبا و گرد از جنس فلز ضد زنگ کردند که بیشتر شبیه دیزاین یک ساعت Timex است تا موتو اکس. ویکس می گوید همه متخصصین صنعتی با دیدن آن یک واکنش مشابه نشان داده اند: “آهان، حالا این شد یک ساعت.”
فعلا موتو ۳۶۰ پر از ابهام است. ویکس درباره عمر باتری، خصوصیات نرم افزار و رابط کاربری، یا حتی قطر صفحه دستگاه چیزی نمی گوید. (“نه بزرگ، نه کوچک.”) اما از جاه طلبی موتورولا با روی باز حرف می زند: موتو۳۶۰ برای نِردها یا پیش افتاده ها نیست. برای همه است. و خب از آنجایی که قرار است مردم با آن حرف بزنند و صفحه اش را سوایپ کنند، موتورولا قالب کلی اش را ساده ساده نگه داشته.
موتو ۳۶۰ به شما امکان می دهد آن را جایگزین ساعت فعلی یا ساعت قبلی خود کنید
ویکس می گوید: “[موتو۳۶۰] به فضای آشنایی وارد می شود، و ورودش طوری است که به شما امکان می دهد آن را جایگزین ساعت فعلی یا ساعت قبلی خود کنید، اتفاقی که آشنا است، هم به لحاظ حسی و هم به لحاظ فرهنگی.”
ساعت هوشمند موتورولا با اندروید وِر ساخته شده تا به تدریج ما را وارد آینده کند، و این کار را با نگه داشتن یک پا در گذشته انجام می دهد. به قول ویکس، طوری است که تعامل با آن حس کاملا جدیدی ندارد: “این دستگاه ساخته شده تا به عنوان ساعت مچی شما، مثل ساعت های فعلی، ایفای نقش کند. نه اینکه فقط ظاهرش شبیه آنها باشد، بلکه کارکردش هم همان طور باشد.” کار با نشان دادن زمان شروع می شود: “بگذارید بگویم، هدف مان این است که وقتی نشسته اید و دست چپ تان را بالا می آورید، زمان را ببینید،” مکثی می کند. “مگر اینکه یک چیز دیگر وجود داشته باشد که دیدنش برای کاربر اهمیت بیشتری دارد.”
اندروید وِر، یعنی تازه های بیشتر و ویکس هم امیدوار است که با آن، موتو ۳۶۰ به چیزی بیش از یک ساعت تبدیل شود. “اگر با فعالان صنعت ساعت صحبت کنید، می گویند مردم ساعت ها را به عنوان وسایلی لوکس و جواهر استفاده می کنند. بحث دیدن زمان نیست، صاحب ساعت از آن برای به یاد آوردن کارهای بعدی یا تخمین زمان باقی مانده برای یک کار استفاده می کند. به نظرم چیزی که در اندروید وِر دیدید در رابطه با همین ها است: برنامه ریزی برای بعد، اطلاع رسانی درباره پیشامدهای بعدی.”
کار اندروید وِر فقط اعلام زمان نیست. بیشتر اینها است: برنامه ریزی برای بعد، اطلاع رسانی درباره پیشامدهای بعدی
البته که بار مسئولیت برای این موارد بر دوش گوگل است. گوگل ناو (Google Now) پلتفرمی است متشکل از کارت ها، ژست های حرکتی، اطلاعات مختصر و انواع تعامل ها با تلفن هوشمند. ویکس همانقدر که کنترل بدون لمس موتو اکس را دوست دارد، شیفته تعامل صوتی با موتو ۳۶۰ است. آن را کاربرد طبیعی می نامد، زیرا آدم ها همیشه به نوعی با ساعت های خود حرف می زنند. “کلماتی که موقع دیدن ساعت می گوییم مثل ‘اوه لعنتی دیرم شد’ یا ‘فقط ۱۰ دقیقه به پرواز مانده’ در آینده جای شان را به ‘مسیریابی تا خانه’ و ‘کار بعدی چیست؟’ خواهند داد.”
"تلاش مان کاستن از سایر چیزها بود تا به خالص ترین فرم ممکن برسیم."
هدف موتورولا ساختن سخت افزاری بوده که از سر راه کنار برود. ویکس می گوید: “واقعا روی چهره ساعت تمرکز کردیم. گفتیم: بیایید صفحه این ساعت را قهرمان داستان کنیم. و بعد تلاش مان کاستن از سایر چیزها بود تا به خالص ترین فرم ممکن برسیم. پس نمادین ترین چیزی را داریم که می شد ساخت، ولی تا جایی هم پیش نرفتیم که شبیه یکی از طرح های قهوه ای رنگ و بسیار ساده دیتر رمس شود.” او هنوز تمایل دارد به جزئیات ساعت اشاره کند: سطوح برس خورده یا صیقلی، خطوط جداکننده. “چیزهایی که آن را ذاتا نمادین کرده اند ولی در عین حال حس نرمی و دعوت کردن کاربر هم در آنها هست.”
موتو ۳۶۰ حاصل نوآوری های متخصصین در بخش های مختلف موتورولا است
بسیاری از قطعات اصلی موتو ۳۶۰ از سایر پروژه های موتورولا آمده اند: ویکس می گوید تیمش مدیریت نیروی دستگاه را از ردیاب سلامت MotoACTV یاد گرفته، و سیستم فعال سازی بدون لمس موتو اکس به آنها امکان داده یک گفتگوی دو طرفه قوی بین موتو ۳۶۰ و کاربر به وجود بیاورند. در حقیقت، موتورولا حتی قبل از اینکه از وجود اندروید وِر مطلع شود شروع به ساختن موتو ۳۶۰ کرده بود. ویکس می گوید: “زمان بندی اعلام پروژه اندروید وِر عالی بود. خوبی قضیه این بود که حوزه مورد نظر ما و رویکردمان برای ساعت واقعا همخوانی خوبی با رویکرد اندروید وِر داشت. وقتی آنها (گوگل) شروع به تماس با تمام شرکت های دارای پتانسیل کردند تا این فرصت را به اطلاع شان برسانند، ما غافلگیر شدیم.”
با دیدن چند ویدیو و رندر، باید گفت موتورولا حرف های نگفته زیادی درباره موتو ۳۶۰ کنار گذاشته. در مقابل این پرسش که چرا دوربین یا سایر ویژگی هایی که مثلا در گلکسی گیر دیده می شود را در موتو ۳۶۰ قرار نداده اند، ویکس فقط می گوید: “خب، فکر می کنم چیزهای خیلی بیشتری خواهید دید. ما هنوز همه دستاوردهای مان را به نمایش نگذاشته ایم.” ویکس به بندهای قابل تعویض برای ساعت اشاره می کند، همین طور امکان شخصی سازی مشابه چیزی که با Moto Maker دیده بودیم. ولی ساختن یک ساعت هوشمند زیبا، مساوی با ساختن یک ساعت هوشمند خوب نیست. اجرای نهایی بخش سخت کار است، و با وجود اینکه موتورولا قول های خیلی بلند پروازانه ای می دهد، فعلا در عمل حرفی برای گفتن نداشته.
دیزاین یک محصول فوق العاده مثل موتو ۳۶۰ یک بحث است، و عرضه اش در سطح وسیع بحثی دیگر.
ویکس نگران به نظر نمی رسد. می گوید موتورولا از اول به راه آسان نرفته و به اندازه کافی سختی کشیده: “در این وضعیت راه عادی این است که تکنولوژی های امروزی را بردارید و با توانایی های فنی تان بالاخره یک چیزی تولید کنید. ما راه متفاوتی در پیش گرفتیم، از خودمان پرسیدیم، ‘فکر می کنید باید چه جور محصولی باشد؟’ بعد دنبال ملزومات ساخت آن رفتیم.”
ایده کار درست است، درست به خوبی تمام طرح های مفهومی ساعت های هوشمند. ولی نشاندن آن بر مچ عده زیادی مشتری، یک بحث دیگر است. و ساعت دارد برای موتورولا تیک تاک می کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
آقای دادگستر صرفا یک خبر نمی نویسه
بلکه یه سناریو مینویسه شمارو با خودش میبره جایی تا حالا نرفتین
من واقعا تصویر شیکاگو ، مقر موتورولا ، میز طراحی با تمام جزییات و اون حرکت و جنب و جوش یک طراح برای باز نشانی ایده ها برام شکل گرفت و درکش کردم
بسیار آموزنده و شکیل
ممنون آقای دادگستر
منتظر روزهای اوج موتورولا هستم. پتانسیل این شرکت خیلی بیشتر از وضعیت فعلیه.
ساعت و مطلب و نویسنده همگی عالی بود. یاد نارنجی بخیر...موفق باشید.
ساعت و مطلب و نویسنده همگی عالی یاد نارنجی بخیر...موفق باشید.