ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کارآفرینی

از بی خانمانی تا مدیر عاملی

شاید فکر کنید رسیدن از درجه ی دستیاری به مدیر عاملی، بزرگ ترین داستانی است که در دنیای کسب و کار خواهید شنید. اما در مورد بی خانمانی در 16 سالگی و رسیدن به مدیر ...

پیام ادیب
نوشته شده توسط پیام ادیب | ۲۹ مهر ۱۳۹۴ | ۱۵:۰۰

شاید فکر کنید رسیدن از درجه ی دستیاری به مدیر عاملی، بزرگ ترین داستانی است که در دنیای کسب و کار خواهید شنید. اما در مورد بی خانمانی در 16 سالگی و رسیدن به مدیر عاملی یکی از بزرگترین شرکت های تغذیه و مواد غذایی ظرف چند دهه چه نظری دارید؟

این داستان زندگی دیوید سندوال است، کسی که Purium را با شعار محصولات غذایی سالم تأسیس کرد. پیوریم از طریق هزاران کارآفرین، به فروش 50 نوع پودر، شربت و مکمل غذایی اشتغال دارد و با این کار در سال 2014 درآمدی 47 میلیون دلاری کسب کرد و انتظار دارد با رشدی 267 درصدی ظرف سه سال، در سال 2015 درآمد خود را به 75 میلیون دلار برساند.

در ادامه با دیجیاتو همراه باشید.

دیوید سندوال قصد دارد پا را از این نیز فراتر بگذارد. او در مصاحبه ی اخیر خود گفته است «به دید من، آنچه تا کنون به آن دست پیدا کرده ام، پله ی جهش به سمت دستاوردهای بزرگ تر است. هدف من تبدیل شدن پیوریم به یک شرکت چند میلیارد دلاری است و می دانم از پس این کار بر می آیم».

او موانع بزرگی را پشت سر گذاشته است. خودش در این باره می گوید: «بچه که بودم، خانواده ام به نان شب محتاج بود. من بیشترین انگیزه را از دورانی گرفتم که بی خانمان بودم و شب ها روی زمین و زیر سقف آسمان می خوابیدم».

بی خانمانی الهام بخش او برای کمک به دیگران شد. آنگونه که خودش می گوید «وقتی روی زمین خاکی بخوابید، باید نگران جانورانی باشید که ممکن است به محل خواب و لباس های شما راه پیدا کنند. بنابراین یاد می گیرید برای دور نگه داشتن حشرات اقدامات احتیاطی مختلفی انجام دهید. خاطرم هست شب ها به آسمان نگاه می کردم و با خدا راز و نیاز می کردم و می گفتم این شرایطی است که من در آن قرار دارم، اما خودم این نیستم. تا از سطل آشغال ها غذا پیدا نکنید و روی خاک نخوابید، معنای واقعی درماندگی را درک نخواهید کرد. استیصال بی پایانی که من در سن 16 سالگی تجربه کردم، به نیروی پیشران من برای پیشرفت و کمک به دیگران بدل شد».

اما سندوال چگونه از کارتن خوابی به موفقیت رسید؟ 5 عامل زیر به گفته ی خودش نقشی کلیدی در این مسیر داشته اند:

1- خودشناسی و پیدا کردن مسیر درست

IMG_6500.JPGdownsize

چطور بفهمیم مسیر درست برای ما کدام است؟

سندوال مدتها این طرف و آن طرف رفت تا در نهایت در مسیر درست قرار گرفت. وی در این باره می گوید: «من سال ها متوجه ارزش خودم نبودم. تا اینکه در اوایل دهه ی 1990 مجری یک برنامه ی رادیویی شدم و مردم کم کم به من توجه نشان دادند. در این دوران بود که به پتانسیل خودم پی بردم و خود واقعی ام را کشف کردم. آن تجربه کمک کرد اعتماد به نفس لازم برای انجام کار مورد علاقه ام، که همان کمک و راهنمایی دیگران است را پیدا کنم».

دیوید سندوال عقیده دارد همه باید تا جایی که می توانند وقت خود را در این مسیر صرف کنند. او می گوید «من 100 درصد وقتم را به انجام کاری می گذرانم که دوست دارم. به بیان دیگر، هر کاری که برای پیوریم انجام می دهم برایم لذتبخش است. مهارت خوبی در مذاکره ی معاملات دارم، اما ترجیح می دهم از طریق تأثیرگذاری بر تغذیه، مکمل های غذایی و تجربه ی مردم در زندگی، وقتم را صرف نجات زندگی آنها کنم».

2- ایستادگی روی باورها

برای اینکه سازمان موفقی بنا کنید باید اعتقاد راسخ داشته باشید و از تلاش برای تحقق آنچه به آن باور دارید دست نکشید.

سندوال رهبرانی که الهام بخش دیگران می شوند را می ستاید. او می گوید: «الگوهای من اینها هستند: مادر ترزا، مارتین لوتر و گاندی. همه ی آنها موفق بوده اند چون از نیاز های برطرف نشده ی مردم حرف می زدند، و پای اعتقاداتشان می ایستادند. ایستادگی آنها تغییرات چشمگیری در پی داشته است».

3- به انجام رساندن کارها

ایده آل های بلند پروازانه داشتن می تواند برای کارآفرینان و کارمندان یک شرکت انگیزه ی بسیار بزرگی محسوب شود.

اما چیزی که بیش از همه اهمیت دارد، تبدیل کردن این انگیزه به عمل است. سندوال توانایی خود در این زمینه را به نحو احسن به نمایش گذاشته است. او در این باره می گوید: «از نظر من موفقیت این است که خانواده و دوستانم بدانند دوستشان دارم، انتظاراتم در شرکت برآورده شوند، فهرست کارهای روزانه ام همه انجام شوند، و در نهایت، در تحقق بخشیدن به این اهداف، به خودم و دیگران استرس وارد نکنم».

4- ساختن یک تیم عالی

IMG_0503

با بزرگ شدن شرکت، دیگر کسی قادر نیست یک تنه از پس تمام کارها بر بیاید. طبیعی است کارآفرینی که می خواهد کار بزرگی انجام دهد باید افراد فوق العاده ای در اطراف خود داشته باشد که چشم انداز مشابهی نسبت به آینده دارند.

اما چه کسانی را باید به تیم خود اضافه کنید؟ پاسخ این سؤال برای سندوال این است: کسانی که می توانند کاری را خوب انجام دهند که خودتان مهارت چندانی در انجامش ندارید. او می گوید: «یکی از دوستانم درس خوبی به من داد. او گفت باید 20 وقت خود را به آموزش، و 80 درصد آن را به یادگیری اختصاص دهید. من کارآفرین ماهری هستم و خودم را با مدیران بسیار قابلی احاطه کرده ام. می دانم در مورد چه چیزهایی دانش و اطلاعات کافی ندارم و کسانی که در آن زمینه ها از من بیشتر می دانند را به این جمع اضافه می کنم».

او ادامه می دهد «عضوی از یک تیم بودن همیشه در انجام امور کاری و حتی غیر کاری بیشترین انگیزه را به من داده است. همیشه به دنبال این بوده ام که خودم را در جمع کسانی قرار دهم که از من بهتر یا باهوشتر بوده اند، نه «بله قربان» گو هایی که بتوانم برایشان مدیر بازی در بیاورم. من در کسب و کار این را سرلوحه ی کارم قرار دادم و همین موضوع به موفقیت پیوریم منجر شد».

5- برقراری ارتباط با دیگران

اگر بتوانید تیم خوبی جمع کنید، کار کردن با آنها نیز برایتان آسان تر خواهد بود. همه چیز به توانایی ارتباط با دیگران بر می گردد.

سندوال ثابت کرده است در این کار مهارت بالایی دارد. او می گوید «چیزی که می خواهم بگویم احتمالاً حرف همه ی کسانی است که برایشان کار کرده ام: من توانایی فوق العاده ای در برقراری ارتباط با دیگران در هر زمینه ای دارم. از اعماق وجودم به فکر بقیه هستم و این ویژگی به من اجازه داده است در کارهایم موفق شوم. خیلی وقت پیش یاد گرفتم که مردم اگر به شخص خودتان اعتماد داشته باشند، به برندتان نیز اعتماد خواهند کرد. به همین سادگی».

لازم نیست بی خانمان باشید تا از دیدگاه های سندوال بهره ببرید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (8 مورد)
  • رضا
    رضا | ۳۰ مهر ۱۳۹۴

    کاش میشد اصل داستانش رو هم توضیح می دادید

نمایش سایر نظرات و دیدگاه‌ها
مطالب پیشنهادی